براساس گزارش سایت سلحشوران شهر نراق ؛ واژه سَحَل یک گویش محلی در بین مردم شهر نراق است . معنی این کلمه احتمالا به معنی کَندَن و تراشیدن که همان سنگ تخت با ضخامت کم باشد .
سَحَل سنگ تختی است که در نراق مورد استفاده فراوان قرار می گرفت و در شرایط فعلی هم با تغییرات برای بعضی مراکز که نیاز به زیباسازی دارد همچنان بهره برداری می شود . سَحَل کاری یا سَحَل فَرش همان موزائیک فرش کنونی است و از استحکام بالایی در گرما و سرما برخوردار می باشد .
در قدیم این نوع سنگ بقدری در دسترس مردم بود تا جاییکه وقتی فردی از منزل خارج می شد به همسر و فرزندانش سفارش می کرد وقتی خواستید وارد منزل شوید کلید زیر سَحَل است .
چندین مکان در نراق دارای سَحَل مرغوب و منحصر به فرد می باشد که به سَحَلستان مشهور است :
1- سَحَلستان یا سحلستانه تپه مانندی در پشت کوه اُل و بالای مزرعه دَرِچشمه است .
2- سَحَلستان در امتداد دشت ورطیران(ورتیران) و تقریبا پشت باغ عزیز و پا سنگ مُلا و همچنین در حاشیه کمربندی به سَمت دانشگاه آزاد می باشد که دارای سَحل های زیادی است و احتمال وجود معدن در این نقطه متصور است . در زمان ایجاد کمربندی نراق سَحَل های زیادی در محور جاده چیده شد که از جاده سازی بدست آمده بود .
سَحَل دَر کَردَن کار طاقت فرسا و سختی برای شاغلین نراقی این حرفه بود . سَحل ها که با چینش زیبای روی هم چشم نوازی می کنند با ضربه استادکار به صورت تَوَرّق در آمده و سنگ های ورق ورق شده را دپو کرده و بعد بار الاغ نموده و پای بنا یا ساختمان و مکانی که از قبل سفارش داده بودند انتقال می یابد .
سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری و شهرداری مجددا حرفه "سحل کاری " در نراق را احیا نمودند و از این محصول برای تزیین و مرمت کف کوچه ها در بافت قدیم استفاده می کنند .
عمده ترین موارد استفاده از سَحَل در نراق خصوصا در گذشته به شرح ذیل می باشد :
1- جلوی بال بند آب
2- استفاده در پله ها جهت بالارفتن به طبقات بالا
3- در کف سازی حیاط ها
4- زیباسازی جلو درب منازل
5- ساخت تختگاه در طرفین درب ورودی منازل جهت نشستن
6- به جای سنگ لَحَد در قبر متوفیان
7- استفاده در پایین دیوار حیاط و داخل حصارها برای جلوگیری از فرسایش و ریزش
8- برای جلوگیری از درد گرم کرده و روی کمر می گذاشتند
9- برای پیش گیری از درد زایمان سَحَل را گرم کرده و روی شکم زن حامله می گذاشتند
10- درب دیزی ها و بستوها
11- ساخت سولند جهت شیب آب در باغات و مزارع
12- لبه پشت بام ها که باران به دیوار و ساختمان نفوذ نکند
13- استفاده از چهار سنگ روی زمین برای پخت یا گرم کردن غذا
14- در قسمت ورودی کَنده دو عدد سَحَل بزرگ را به هم تکیه می دادن تا خاک و سنگ وارد کنده نشود
15- برای تیغه بندی درب چاه های کشاورزی و فاضلاب خانگی
16- هر گونه اطلاعات و مورد استفاده دیگر از سَحَل را شما بفرما
بر اساس گزارش سایت سلحشوران شهر نراق ؛ عَصارخان از نظر لغوی به معنی عُصاره گیری و افشرده کردن و جایی که روغن در آنجا گرفته می شود به روغنگیرخانه یا عَصارخان (عَصار خانه)معروف است.
صَنعت عَصاری در تاریخ ایران سابقه دیرینه داشته تا جایی که در زمان داریوش، پادشاه هخامنشی کُنجِد جز کالاهایی بود که از ایران به مصر صادر می شده است. این صنعت در دوره صفویه ، همچون صنایع و هنرها در این دوران به رونق چشمگیری چه از منظر صنعت و چه از نظر معماری دست می یابد.
روغن تولید شده در این کارخانه که معمولا از دانه های روغنی مانند پنبه دانه، سیاه دانه، بزرک، خشخاش، منداب و. تولید وعلاوه بر مصرف صنعتی برای روشنایی خانه ها به عنوان روغن چراغ، به عنوان مصرف دارو برای چرب کردن بدن گوسفندان وچهارپایان جهت جلوگیری از بیماری و همچنین مصرف خوراکی و بهداشتی کاربرد داشته و تفاله های حاصل از آن به عنوان خوراک دام و یا به عنوان کود در کشاورزی استفاده می شد.
پیشینه عَصارخان نراق به زمان علامه حاج ملا احمد نراقی (حدود 200سال پیش) باز می گردد. ساختمان زیبای این کارخانه که به صورت مهندسی و معماری پیچیده ساخته شده بود می توانست یکی از ارزشمند ترین جاذبه گردشگری شهر نراق باشد که در محله سفلی نراق جنب حمام پایین قرار داشت.
تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۳۶۰ این بنا با نیّت کاملا خیرخواهانه و مساعدت اولین امام جمعه نراق آیت الله سیدمحمدباقر شریف تخریب و به ساختمان حمام عمومی اضافه شد که آن حمام هم پس از چند سال به دلیل فراگیر شدن حمام در منازا فاقد استفاده گردید و به موزه مردم شناسی تبدیل شد.
این بنا مدتی نیز توسط جوانان به عنوان کانون فرهنگی ورزشی شهدای نراق فعالیت داشت .
در حال حاضر به همت شهرداری تنها تخته سنگی از عصارخانه به جا مانده که با ساخت"میدان عصارخان" و نصب سنگ و شتر یاد این کارخانه بزرگ و تاریخی را در نزد ساکنان شهر زنده کرده است.
ساختار عَصارخان نراق
* ورودی عصار خان : عَصارخان نراق شامل دو ورودی بود که یکی از آنها دارای یک جفت درب چوبی دو لنگه و بزرگ به ارتفاع حدود 3 متر بود و دو سکوی مخصوص در دو طرف آن قرار داشت و به سمت شرق ساختمان عصارخان یعنی کوچه فعلی که در قدیم به آن کوچه "شترخان" می گفتند باز می شد و احتمال ورود تجار و بازرگانان و محل بار اندازی دانه ها و همچنین محل خرید و فروش از این درب انجام می شد.
درب دیگر در طرف جنوبی ساختمان حد فاصل دیوار عَصارخان و حمام پایین بود یعنی پشت کارگاه گلابگیری فعلی و در جلو آن یک فضای باز قرار داشت که انتهای آن به یک فضای مخروبه منتهی می شد که احتمالا محل نگهداری حیوانات حمال (شترخان) بود و فقط از داخل ساختمان به این محل راه داشت.
* شتر خان : شترخان محلی براى نگهداری حیوانات حمال عَصارخان (شتر، اسب، گاو) که سنگ آسیاب را به حرکت در می آوردند و احتمالا چون این محل هم جنب کارخانه بوده ، کوچه شترخان به این نام خوانده شده است. نا گفته نماند که یک کوچه شیب دار در وسط شهر نراق وجود دارد که به " کوچه شُتران " مشهور می باشد و اوایل جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران به نام شهید مصطفی طالبی تغییر نام یافت و ارتباطی با کوچه شترخان ندارد .
* تون: تون یا گرمخانه محلی بود که برای بو دادن برخی از دانه های روغنی مانند کُنجد و کَرچَک استفاده می شد.کنجد و کرچک از دانه های روغنی هستند که باید برای آسیاب کردن پوست آنها گرفته مى شد و سپس بو می دادند تا تُرد شود و روغن آنها بهتر گرفته شود.
* انبار غلات: این انبار محل نگهداری دانه هایی بود که می بایست آسیاب شوند و طوری ساخته شده بود که درهای آن همیشه بسته و از دسترس حیوانات و جانوران موذی در امان بود.
*انبار روغن: برای نگهداری خمره هاى روغن تولید شده استفاده می شد .
*آسیاب : آسیاب که شامل دو سنگ بود که روی یک سکوی حدود یک تا یک و نیم متری قرار داشت. سنگ زیرین افقی و ثابت بود که به وسیله یک میله چوبی که داخل سوراخ وسط قرار مى گرفت، داخل سکو ثابت شده و سنگ دیگری عمودی روی سنگ زیرین قرار می گرفت و"بار مالی" نام داشت . دارای یک سوراخی در وسط بود که به وسیله یک تیر چوبی 4 متری به شتر بسته می شد و با حرکت شتر به گردش در می آمد و دانه ها زیر آن له می شد.
* تیرخانه : مهمترین قسمت و مهمترین فضای عَصارخانه است که عملیات روغنگیری در آن انجام می شد که از دو تیر قطور بزرگ از جنس چوب چنار ، قرقره و اهرم چوبی تشکیل شده و یک سر آن داخل دیوار قرار گرفته و با دندانه های مخصوص مهار شده بود. در صورت وم تیر بزرگ را پایین می آوردند، با فشار آوردن این تیر بر کوپی ها (سبدها) محتوی خمیر، روغن از آنها جدا می شد. پس از چند ساعت سنگ بزرگی به نام" بنه " را به وسیله طناب از تیر بزرگ آویزان می کردند تا فشار بیشتری بر "کوپی"ها وارد آید و روغن دانه ها به طور کامل گرفته شود.
پس از 24ساعت تیر را به جای اول خود باز می گرداندند و روغن ها را در خمره ریخته و تفاله ها را بیرون می آوردند که هم کود بسیار مقوی در امر کشاورزی بود و هم برای مصرف دام استفاده می شد. لازم به ذکر است دانه های روغنی را بعد از آسیاب کردن و آب آغشته می کردند و سپس به قسمت تیرخانه می بردند و روغنگیری می کردند.
مرحومین علیرضا ، علی اصغر و شکر الله عابدینی
آسیاب های عصاری از ابتدا برای عصاره گیری نبود بلکه برای آرد کردن گندم، پودر ادویه جات و حنا سابی و عصاره گیری میوه های آبدار مورد استفاده قرار می گرفت و به اصطلاح چند منظوره بود. بعد از اختراع آسیاب آبی به کارخانه عصاره گیری و پودر کردن ادویه جات تبدیل شد. حتی از افراد بسیار قدیمی نراق که در قید حیات هستند می گویند: ما زمانی که بچه بودیم به یاد داریم که در عصارخان کشمش و غوره آسیاب می کردند .
از عصاران پیشکسوت نراق این افراد بیشتر شناخته شده هستند :
مرحوم شکرالله عابدینی فرزند علی اکبر
مرحوم علیرضا عابدینی فرزند شکرالله
مرحوم علی اصغر عابدینی فرزند شکرالله
سایت سلحشوران شهر نراق از پژوهشگر و نویسنده توانمند جناب آقای مرتضی علی آقایی نراقی از بابت تهیه این تحقیق سپاسگزار می باشد .
پدرم حاج عبدالقدیر محمدی سال 1301 در نراق متولد شد . پدرش حاج عبدالله محمدی نراقی(فوت 1339 شمسی) فرزند حاج محمد مهدی تاجر نراقی(فوت 1300 شمسی) و مادرش مرحومه سیده خدیجه محمدی اردهالی(فوت 1355 شمسی) فرزند میرزا سید یحیی از انسان های نیکوخصال بودند .
ادیب دانشگاه نرفته بود که زیاد کتاب می خواند . حافظه قوی و چشمگیری داشت . شایسته ترین خصلت وی اینکه عاشق نراق بود و تا پایان عمرش از این عشق کاسته نشد .
مردی سفر کرده و به اغلب نقاط جهان مسافرت و از مکان های لازمه آن بازدید نموده بود و با آداب و رسوم آنها آشنا گردید . تاریخ 8 اردی بهشت 1348 زمانیکه در شهر نراق سیل ویرانگر آمد و منازل مردم تخریب گردید پدرم حاج عبدالقدیر با مرحوم حاج روح الله شنتیایی در تهران تماس گرفت و ایشان را تشویق به شنیدن درد مردم سیده کرد که حاصلش ساخت 25 دستگاه خانه توسط حاج شنتیایی و خیّر نیکوکار حاج عباس معصومی در محله ای بنام کوی ولیعصر(عج) یا نراق نو گردید .
مرحوم حاج شنتیایی می گفت حاج عبدالقدیر محمدی پای مرا به زادگاهم نراق دوباره باز کرد . آقای حاج عباس معصومی هم در مراسم افتتاحیه بهداری شهر نراق درمورد تلاش و رایزنی پدرم برای کارهای خیریّه در نراق توسط ایشان شخصا به من اشاره ای داشتند . پدرم متدین و مترقی بود و با خرافات میانه ای نداشت . وقتی برای من از زندگی حضرت پیامبراکرم(ص) می گفت از کرامت و بزرگی پیامبر اشک میریخت .
مرحوم حاج نعمت الله محمدی
دو برادرش حاج نعمت اله محمدی(فوت 1364) از چهره های نافذ فرهنگی و علی محمد محمدی(فوت 1342) و خواهرانش فاطمه سلطان ؛ ایران و ملوک نام داشتند . سعادت داشتم که در سفری دو ماه قبل از رفتنش به ملکوت در کنارش باشم و از حافظه اش بهره مند شوم .
شاهد بودم که در بستر بیماری برای حقِ نراق از غار چالنخجیر به ادارات دلیجان تلفن می زد و با حال نزار در حال قانع کردن آنان برای متعلق بودن این غار به نراق می گفت . پدرم در تربیت تنها دخترش که من باشم کوشا بود و آنچه را یک انسان را سعادتمند می کند را به من آموخت . امروز من بعنوان یک انسان موفق در تحصیل و زندگی شویی و تربیت فرزند و دیگر فعالیت ها، از آموزه های او استفاده می کنم .
انسانی پُر کار و سحر خیز بود . در منزل پدری در نراق که از میراث مرحوم پدر بزرگم حاج عبدالله نراقی بود، همه ساکنین با بانک پدرم موظف بودند برای نماز صبح بلند شوند . او قویّا عقیده داشت زندگی از صبح زود شروع می شود و چند ساعتی پس از غروب ختم می شود . اهل تحقیق و نویسنده بود و از فساد اخلاق کناره گیری می کرد . متواضع بود و بخصوص مردم کشاورز را دوست داشت . همیشه به من می گفت: این گل ها و گیاهان فرزندان من هستند .
مردی تاثیر گذار بود و تا در قید حیات بود درب منزل پدرش حاج عبدالله را باز نگه داشت . حداقل سالی یکبار سُفره بزرگ فامیل را بر پا می کرد . دهه عاشورا روضه خوانی داشت . مزرعه محمدیّه شهر نراق را در قلب بیابان بی آب و علف به مکانی سبز تبدیل کرد و چند سال بهترین خربزه کاری را در منطقه داشت ولی متاسفانه بعد از او تلاشش خدشه دار شد .
حاج عبدالقدیر دو کتاب به اسامی جُنگ محمدی و نراق شهر ما را تالیف کرد .
ایشان در آخرین ماه قبل از فوتش که من از استرالیا به ایران آمده بودم ، امید داشت که با چشم باز از تهران به نراق بازگردد که اجل فرصت نداد . از من قول گرفت که برای مراسم عزاداری اش به ایران بروم که با وجود سنگینی مسافت به قولم وفا کردم و در مراسم شان شرکت کردم . به گفته نزدیکان، پدرم تا آخرین لحظه عمرشان مرا صدا می کرده اند .
مرحوم پدرم نهایتا در ۸۵ سالگی تاریخ ۶ شهریور ۱۳۸۶ دار فانی را وداع گفت و در آرامگاه خانوادگی کنار بقعه شاه سلیمان نراق خاکسپاری گردید. از خداوند قادر برای همه رفتگان از جمله پدر ارزشمندم طلب بخشش و عمر با عزت برای همه بازماندگان مسئلت دارم .
سایت سلحشوران شهر نراق از سرکار خانم نسرین محمدی فرزند عبدالقدیر از بابت تهیه مطلب قدردانی می نماید .
و بعد چون نظام عالم و بقاء نسل بنی آدم بمناکحت منوط و بمزاوجت مربوط است و ارتکاب ازدواج متضمن وسعت رزق و غنا و متکفل رفع فقر و عنااست تارکین این سنت سیئه از حوزه اسلام در نزد اولوالالباب مخذول و منکوب است لهذا در بهترین اقرار اوقات و نیکوترین ساعتی از ساعات رشته عقد مناکحت و مزاوجت دائمیه واقع گردید فیمابین انساب العاقل البالغ الرشید وهو آقا میرزا احمد قطبی فرزند ارجمند آقا میرزا نصراله قطبی نراقی والحره البالغه التسبیه الرشیده مسماه سلطان خانم بنت مرحوم آقامحمدرضای نجار نراقی به کابین معین و صداق مشخص مبلغ یکصدو بیست و یکتومان که عبارت از یکهزارو دویست و ده ریال است رواج فعلی ایران بوده باشد مطابق تفصیل ذیل.
هدیه کلام اله مجید یکجلد یکتومان.
فرش اطاق عالی یک تخته بیست تومان.
مس ساخته شده بوزن شاه یکمن ده تومان.
تمامی دو فقره باغ کامل از جمله یکدرب باغ مُشجر واقعه در دشت پوسانچه(پوسُنجه) که واقع است در جنب باغ والد ناکح که هشت مَن می باشد با جمیع اشجار مغروسه آن از جوز و لوز و سایر اعناب و اشجار و جدارین و کلما یتعلق بها که محدود است از طرفی بباغ والد ناکح مرقوم و از سمتی بباغ ورثه مرحوم آقامشهدی طوقان و از جهتی بشارع عالم و از جانبی به کوچه باغچه موته شهره به قیمت نود تومان که جمعتان چهار فقره می شود یکصدو بیست و یکتومان .
مناکحه صحیحه شرعیه و معاقده صریحه ملیه اسلامیه جامعه جمیع شرایط و ارکان الصادرین عن وکالتهما بعد نبوت وکالتهما والصداق المرقوم کلا فی ذمه اوج المسطور ومهما ارادتو علیه التفقه والکسوه و علیهما الیمکن والیمکن وقد وقع عقدالمبارک المیمون
فی یوم جمعه پنجم شهر ربیع الاول مطابق با ئیل سنه 1357 هجری طبق 15 اردیبهشت باستانی سنه 1317
5 ربیع الاول 1357(برابر 15 اردیبهشت 1317)
توضیح اینکه تمامی یک سَرچه از جمله یکهزارو هفتصد سَرچه مجرای قنات سفلای نراق با . آب علیا جزو مهریه فوق می باشد به مبلغ نه تومان که نود ریال رواج فعلی است که جملتان مبلغ یکصدو سی تومان که یکهزار و سیصد ریال بوده باشد التاریخ التاریخ.
تمام مطالب فوق صحیح است .
امضاء احمد قطبی نراقی.
الشهود التعریف التوکیل
جناب خیرالحاح حاجی فتح اله خالوی منکوحه و آقای میرزا غلامرضا فرزند مرحوم حاجی رئیس التجار نراقی(غلامرضا محمدی فرزند حاجی حبیب اله نراقی رئیس التجار)
.
نصراله قطبی نراقی 1357 قمری(1317 شمسی)
از جناب مهندس خدابخش بیابانی فرزند رضا از بابت ارائه تصویر عقدنامه سپاسگزاریم .
سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی عقدنامه میرزا احمد قطبی فرزند میرزا نصراله و سلطان خانم بنت محمدرضا نجار نراقی در 83 سال قبل سپاسگزار می باشد .
وقف نمود آقای حجت الاسلام سه طاق از 24 طاق مزرعه حاج ابراهیم بیک را برای عزاداری خامس آل عبا تا ثوابش عاید روح مرحوم حاج عبدالباقی نراقی گردد . همچنین وقف نمودند یک قطعه زمین در باغ لا تا عایدی آن صرف تعمیرآب انبار گردد و این اقدام به واسطه ملا آقاجان فرزند ابراهیم و میرزا علی اکبر فرزند جعفر(داماد حاج عبدالباقی) واقع شد در 157 سال قبل
وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه
اداره معارف و اوقاف قم و محلات
نسختین
هوالواقف علی الضمائر بعدالحمد والصلاه
غرض از تحریر این کلمات شرعیه آنستکه وقف صحیح موئید و حبس صریح مخلد نمودند سرکار خداوندگار شریعتمدار آقای حجت الاسلام زیده فضله و عمده همگی و تمامی مجاری سه طاق از 24 طاق مدار مزرعه حاجی ابراهیم بیک شهره واقعه در قصبه نراق مستغنی عن التحدید والتوصیف با جمیع املاک تابعه و سایر ملحقات آن به قدرالحصه برجهت معینه تعزیت داری و ذکر مصیبت جناب ولایت مآب خامس آل عبا حضرت سیدالشهداء ابا عبدالله روح العالمین فداه و سایر شهدای اصحاب آن بزرگوار که در نراق هرساله بعد از وضع تعمیر لازمه و مخارج ضروریه آن در ماه محرم و صفر المظفر مصروف لوازم تعزیت داری و ذکر مصیبت آن حضرت شود و ثواب آن عاید روح مرحوم مغفرت پناه مرحوم حاجی عبدالباقی نراقی نمایند .
و قرار شد که تعزیت داری در نراق باشد ؛ از نراق به بلدی دیگر نقل نشود و تولیت آن را مفوض نمودند به خود سرکار حجت الاسلام و جمیع ارکان صحت و وم و قبض و اقباض شرعی معمول گردید و صیغه آن بر وجه صحیح جاری گردید .
فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَمَا سَمِعَهُ فَإِنَّمَا إِثْمُهُ عَلَى الَّذِینَ یُبَدِّلُونَهُ ( إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ : پس هر کس که آن وصیت را بشنود و آنگاه دگرگونش سازد، گناهش بر آن کسی است که آن را دگرگون ساخته است، خدا شنوا و داناست . سوره بقره ایه 181)
و همچنین وقف نمودند یک قطعه زمین معیّنه مشخصه مشهور بباغ لا واقعه در قریه نراق را بر جهت تعمیر و سایر مصارف متعلقه به آب انبار(۲) * مذکور شود و سایر شرایط از قبض و اقباض و شرایط صحت و وم و امر تولیت بطریق فوق حسب الشرط فی ضمن الوقف مامور گردید.
وقف مزبور به ایقاع(نوعی عمل حقوقی) مکان و استحضار و استصواب عالیجناب سعادت و دیانت اقران آقا ملا آقاجان خلف مرحوم آقا ابراهیم و عالیحضرت سعادت مرتبت آقا میرزا علی اکبر خلف مرحوم آقا جعفر واقع شد .
وکان تحریر فی شهر شوال المکرم من شهور سنه 1283(برابر بهمن 1245)
من الهجره النبویه علی صادمها الیه صلواه التحیه . مُهر عبدالراجی محمدابن احمد. مُهر عبده الراجی علی اکبر . آقا محمد ابراهیم و آقا محمد مهدی دامادان حاجی عبدالباقی . مُهر الراجی محمد مهدی ابن احمد. مُهر ابراهیم ابن آقا میرزا . مُهر عبدالوهاب ابن میرزا بابا . مُهر لا اله الا الله ملک الحق المبین . مُهر الراجی احمد . مُهر انی عبده محمد علی ابن الحسین . مُهر انک انت الوهاب . مُهر مهدی ابن عبدالغفور . مُهر یا صمد . مُهر محمد ابن عبدالغفار . مُهر محمد باقر ابن محمد جعفر . مُهر عبده حسین ابن عبدالکریم . مُهر سلاما علی ابراهیم . مُهر یا غفار . مُهر لا یقرء . دارد امید شفاعت به محمد یوسف . مُهر احمد ابن علینقی . مُهر عبدالراجی علی اکبر . مُهر یا امام رضا .
مراتب مرقوم با اطلاع حقیر ملا آقا جان است و میرزا علی اکبر است . مُهر عبده علی ابن ابراهیم . مُهر عبده الراجی محمد حسین . مُهر عبده عبدالغفار ابن عبدالفتاح . مُهر محمد کاظم الحسینی . مُهر لا اله الله الملک الحق المبین . عبده جعفر . مُهر سلام علی ابراهیم .
قد وقع الوقف بقانون.الخاطی . مُهر عبده الراجی محمدرضا . مُهر عبده ابوتراب ابن سید محمد . مُهر افوض امری الی اله ابو طالب ابن محمد حسین ال . مُهر سلاما قولا من رب الرحیم . مُهر ابوالقاسم . عبده الراجی فخرالدین ابن محمد . وقع مارقم فیه لدی حربها مُهر الراجی صدرالدین ابن محمد .
وقع مارقم فیه لدی حرره الخاطی عبده الراجی عبدالوهاب نصیرالدین ابن محمد . قد طلع کوکب لقداعترف من مطالع طوالع افا داته مهر جلال الدین ابن محمد .
* پاورقی :
2- واقعه در نراق احداثی از ثلث وصیتی مرحوم حاجی عبدالباقی که آنچه منافع هر ساله است صرف ضروریات تعمیر و خرابی آب انبار مذکور شود . بازخوانی دو بند نوشته ای که بعدا در ذیل وقف نامه اضافه شده است :
سواد مطابق اصل و اصل نزد اینجانب ضبط می باشد اقل الحاج عبدالله محمدی نراقی(حاج عبداله محمدی تاجر نراقی فرزند حاج محمد مهدی متوفی مهر 1339)
سواد مطابق اصل است مدیر دبستان شماره ۸ شریف بیان الحق(شریف بیان الحق اصفهانی فرزند زین العابدین متولد 1279 فوت 12 دی 1352)
سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی دو فقره وقف در نراق مربوط به 157 سال قبل سپاسگزار می باشد .
نامه رزمنده دلاور دلیجانی حسن دلاوری فرزند حسین از جبهه سومار استان کرمانشاه به دوستش محمود منصوری فرزند ذبیح اله در دلیجان استان مزکزی
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام گرم به دوست عزیزم آقای محمود منصوری
امیدوارم که حالتان خوب باشد و همیشه سرحال و سالم باشید و در کارهایتان موفق بوده باشید . حتما میگویی چرا اینقدر دیر نامه می رسد؟
ما با چند روز توقف در راه روز پنجشنبه 29/8/1360 در تپه های سومار مستقر شدیم . این تپه نزدیک تپه های زله زرد می باشد و خود سومار(شهر سومار ایران) در دست مزدوران بعثی می باشد .
من روز جمعه مشغول نامه نوشتن بودم که توپخانه عراق شروع به کوبیدن کرد و تعداد 5 ال 6 توپ نزدیک ما زد و یک توپ در پشت سنگر ما به روی اتاق بی سیم خورد که سنگر خراب شد . دو نفر از برادران زیر خاک بودند که خود را سریع بیرون کشیدند و الحمدالله سالم ماندند و من و حسین(غلامحسین حسنی) سنگر را رها کرده و بیرون پریدیم چون سنگر چادری بود و در جای دیگر سنگر گرفتیم . امروز که این نامه را می نویسم روز یکشنبه 1/9/1360می باشد . و اگر نامه دیر می رسد به دلیل نبودن امکانات و دور بودن راه می باشد و منو حسین در یک مقریم و دیگر برادران دلیجانی جای دیگر که به یکدیگر خیلی دوریم .
اگر از حال ما می خواهی حال ما بسیار خوب است و امیدوارم در کارهایت خدا را در نظر داشته باشی و همیشه با نفس خود در ستیز باشی . سلام من و حسین(غلامحسین حسنی) را به عبدالله(حسین ابراهیمی) و علی اکبر و دیگر برادران انجمن برسان . سلام مرا به سید اصغر جلالی و احمد برادرش برسان . برای ما دعا کنید و از درگاه خداوند متعال بخواهید که هر چه زودتر صدام و صدامیان را نیست و نابود کند .و رزمندگان اسلام با پیروزی کامل برگردند .
سلامتی شما را از درگاه خدا خواستارم
یکشنبه 1 / 9 / 1360
مبلغ پانزده تومان دو هزار نقدی وجه رایج سلطان ریال بیست و شش نخود و یکهزار دینار رواج از مال خالص جناب فخرالحاج حاج میرزا کوچک خلف مرحوم حاجی علی نقی نراقی بر ذمه و رقبه خود قبول شرعی دارم اقل العباد عبدالفتاح خلف مرحوم حاجی محمد ولی که ان شاءالله تعالی از تاریخ حال الی شب عید نوروز سنه که بیستم شهر محرم الحرام اسلامی بوده باشد او را کارسازی نمایم و عذری که خلاف شرع انور بوده باشد نیاورم و مبلغ مرقوم نمودم که منفک شود الا همگی و تمامی یکدره.ملک شهره در دشت سفلی که محدود است به حدود اربعه حدّی به زمین حاجی حبیب الله حدّی به زمین ورثه حاجی احمد و حدّی به زمین ولدان عبدالمطلب و حدّی به کاروانسرا ؛ وکیل در حیات و وصی در ممات خود گردانیدم با وجود حلول اجل و عدم ادای دین مرهون مرقوم را بشرا فروخته زیاده و نقصان رجوع نماید بعد از انتقال منافع مرهون از راهن یعنی مرتهن باجاره . به وزن شاه نمک آران و صیغه مواجره جاری گردید .
وکان ذالک تحریر فی دهم شهر رجب المرجب 1289(برابر 23 شهریور 1251)
سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی ضمانت حاج میرزا کوچک فرزند حاج علی نقی نراقی به عبدالفتاح فرزند حاج محمد ولی در دشت سفلی نراق بیش از یک قرن و نیم پیش سپاسگزار می باشد .
سازمان برنامه
۱۳۲۹/۰۸/۲۸
شماره ۸۶۸۰
آقای تقی رئوفی نراقی
بموجب این حکم از این تاریخ بریاست اداره امور گمرکی و باربری قسمت بازرگانی سازمان برنامه منصوب میشوید.
امضاء : کفیل قسمت بازرگانی_ مهندس همایونفر
سازمان برنامه
۱۳۲۹/۱۰/۲۰
۲۴۶۰۸/ک۳۵۱۱۱
آقای تقی رئوفی نراقی
بموجب این حکم بسمت ریاست اداره امور گمرکی و باربری قسمت بازرگانی سازمان برنامه منصوب میشوید.
امضاء : مدیر عامل سازمان برنامه
مرحوم تقی رئوفی
به جناب مستطاب عمده التجار آقای معاون التجار(فضل اله نراقی)
روحی فداک(جانم فدای تو باد)
مرقومه(نامه) شریفه زیب(زینت و نیکویی) وصول داد ؛ از سلامت وجود شریف نهایت خوشوقتی و انبساط حاصل گردید.
از حالات مخلص استفسار(پرسیدن) کرده بودید بحمدالله تعالی سلامتی حاصل است و همینقدر انتظار دارم که حضرت خداوندگاری(خطابی است ازکهتران بمهتران) آقای حکمران( آنکه امر و فرمان او مجری شود) دام اقباله تعالی وارد شده ؛ بنده به نراق حرکت کنم ؛ یقین است در غیاب مُخلص همه قِسم در انتظام امور(سامان گرفتن) است .
التفات خواهید فرمود و حقیقتا با عالم صفا و وفای . کار خودتان است آقای محمف خان و محمدرضاخان(فرزندان طوغان یوسفی ابن محمف) هم مسلم است بر حسب رضایت خاطر جناب عالی در امورات التفات دارند ؛ هرگونه فرمایشی باشد در انجام آن با کمال خلوص قلبی ساعی(کوشا) است .
جناب مستطاب اجل آقای محمدحسین بابت همگی دام اقباله عرض ارادت قلبی دارند . ارادتمند نعمت الله به عرض سلام مخصوص و ارادت صمیمی تصدیع(باعث زحمت شدن) می دهد دو روز قبل در جوف(داخل) پاکت آقای محمف خان (محمف خان یوسفی فرزند طوغان ابن محمف) که توسط پُست فرستاده شده بود شرحی در جواب مرقومه حضرت عالی عرض کرده بودم ؛ نمی دانم از لحاظ محترم گذشته است یاخیر ؟
وصولی را مرقوم فرمائید .
از سلامتی و گزارشات اطلاع دهید .
جناب . اجل نایب الحکومه هم اقامه می فرمایند پنج هزار کسری تتمه قیمت جوزقند(جوزغند محصول تولیدی بانوان شهر نراق) را هم یکنفر از جناب عالی حواله آورد و دریافت داشت چنانچه جوزقند آلوئی پیدا کردید یکمَن تبریزی خریداری و ارسال دارید .
وصولی 7 جمادی الاول 1336(29 بهمن 1296)
سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی نامه نعمت الله فرخزاد نراقی فرزند محمد جواد از همدان به برادرش فضل اله نراقی معاون التجار و درخواست جوزغند آلوئی شهر نراق در 104 سال پیش سپاسگزار می باشد .
طلعت حق احمد است و حیدر است
یا ولیئی کاین دو تن را مظهر است
ای از رخ تو یافته زیبائی او رنگ
افروخته از طلعت تو مسند و اورنگ
تاریخ 10 خرداد 1307 در شهر پاکان نراق از خاندان معزز محمودی ها دختری متولد شد که نام او را طلعت نهادند . تاریخ 6 فروردین 1329 با آقای عزت اله ابوالحسنی فرزند احمد و ام لیلا ازدواج نمود .
مرحومه طلعت محمودی
فرزندانی عدالت خواه و مصلح از این زوج در جامعه تاثیرگزار بوده وهستند : فاطمه – کبری(زهره) – محمد(غلام) – گوهر – احمد – محمد – قاسم( متوفی به تاریخ 28 شهریور 1390).
آقاعزت اله ابوالحسنی زودهنگام در سن 47 سالگی تاریخ 8 مرداد 1354 در اثر بیماری فوت و پیکرش در صحن بقعه شاه سلیمان زادگاهش نراق خاکسپاری گردید .
طلعت خانم محمودی در فقدان همسر مسئولیت سنگین طفلان کوچک و فرزندان را بر عهده گرفت . ستم کشید و با مکافات دنیا ساخت و صبوری پیشه کرد تا خداوند به او نظر لطف داشت تا فرزندان از آب و گل در آمدند .
دختران و پسرانش در نهضت آیت اله خمینی(ره) در تهران و نراق کوشا بودند و تا مقطع پیروزی انقلاب 1357 بر علیه دیکتاتوری شاه مبارزه کردند . رژیم بعث عراق به مجردی که جنگ بر علیه حکومت نوپای جمهوری اسلامی ایران را تحمیل کرد فرزندان ذکور و بزرگ مشارالیها (فرج اله – محمد – احمد) در دفاع مقدس مردانه ایستادند و حتی زخم جنگ بر بدنشان افتاد .
ولی سخت تر اینکه فرزندش احمد ابوالحسنی در سن 16 سالگی در مرتبه دومی که به جبهه اعزام شد طی عملیات فتح المبین تاریخ 2 فروردین 1361 مجروح و به اسارت دشمن بعثی در آمد .
طی دو سه سال ابتدایی جنگ چهار تَن از برادرزاده های طلعت خانم به شهادت رسیدند و او به عمه چهار شهید مشهور گشت :
نصرت اله محمودی فرزند یوسف تاریخ شهادت 22 آذر 1359
عبداله محمودی فرزند علی تاریخ شهادت 2 فروردین 1361
احمدرضا محمودی فرزند یوسف تاریخ شهادت 13 تیر 1361
کاظم محمودی فرزند علی تاریخ شهادت 16 آبان 1361
همچنین نَوه برادرش به نام سید محمد جوادی فرزند سید رضا تاریخ 18 اسفند 1362 نیز در نبرد حق علیه باطل شربت شهادت نوشید .
طلعت خانم با داشتن پنج شهید و اسارت فرزندش احمد به زنی شجاع و قهرمان و مظهر مقاومت تبدیل شده بود . چهره در هم نمی کشید و جوانان و ن و مردان را به مقاومت و پشتیبانی از دفاع مقدس تشویق می نمود .
جانسوزترین خاطره ای که همگان در نراق از او می دانند اینکه مشارالیها طی هشت سال و نیم اسارت جگرگوشه اش احمد ابوالحسنی لب به سیب درختی نزد و همیشه می گفت احمدم سیب دوست دارد و چون در اردوگاه های عَنبر و موصل به او سیب نمی دهند منم از خوردن آن پرهیز می کنم .
29 مرداد 1369 یکی از زیبا و شیرین ترین صحنه های تاریخ رقم خورد و احمد ابوالحسنی پس از آزادی از اسارت در آغوش گرم و صمیمی مادرش طلعت خانم محمودی قرار گرفت . این مادر فرزند را می بوسید و بلند می گفت بزار دورت بگردم .
طلعت خانم محمودی فرزند حسین ابن باقر 82 سال سن با برکت کرد تا اینکه تاریخ 25 شهریور1389 مرغ جانش به ملکوت اعلی پر کشید و پیکر پاکش با احترام در وادی السلام زادگاهش شهر نراق خاکسپاری گردید .
به اجاره صحیحه شرعیه قبول نمود ستوده خصلت آقا مشهدی ولی محمد خَلف مرحوم کربلائی علی اکبر دلیجانی از جناب عمده التجار آقا فضل الله خلف مرحمتشان آقا محمد جواد تاجر نراقی همگی و تمامی یکدانگ ونیم از جمله ششدانگ مزرعه زرقانین(یا زرغان حومه شهرستان دلیجان استان مرکزی) شهره را در اراضی رودخانه لعل بار مع ممر(گذر) و مجرا(محل جریان) و اراضی و صحاری(دشت ها) و مراتع و مرابع(مکان ها) بقدرالحصه و کلما یتعلق علیه از اول مِهرماه جلالی سنه 1319 هجری الی مدت سه سال تمام به مال الاجاره نَود خروار رسمی گندم پاک بی عیب کدخداپسند از بوم زرقانین(مزرعه) که عبارت از هزارو هشتصد مَن به وزن شاه بوده باشد و نَود بار کاه گندم صحیح و ثلث تمام شبدری که در یکدانگ و نیم کِشته شود که ان شاءالله وجه مال الاجاره را تحویل نراق در سَر هر سالی در رفع محصول سی خروار گندم و سی بار کاه و ثلث تمام شبدر را در قصبه نراق تحویل جناب موجر(فضل اله نراقی معاون التجار) نماید و قبض رسید دریافت نماید و منال دیوانی و قنائی کار نو بعهده جناب موجر است و نَهر روبی و غیره تمام بعهده مستاجر(آقا مشهدی ولی محمد فرزند کربلائی علی اکبر دلیجانی) مرقوم است و باید مستاجر مرقوم سَکنه قلعه(قنات و قلعه زرغانین دلیجان) را در کمال درستی محافظت نماید که خرابی حاصل نشود و صیغه مواجره علی النهج الشرع الانور جاری و ساری گردید .
وکان ذالک فی نوزدهم شهر ربیع الاول سنه 1319
19 ربیع الاول 1319(برابر 15 تیر 1280)
شاهدین و ناظرین معامله در قلعه و قنات زرغانین دلیجان :
مُهر عبدالراجی ولی محمد
مُهر الراجی حبیب الله
مُهر محمد ابن علی الرضوی
مُهر عبده شکرالله
مُهر محمد ابن ابراهیم
اعتراف بما رقم فیه 1319
مُهر عبده شکرالله
سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی اجاره یک دانگ و نیم مزرعه زرغانین دلیجان توسط معاون التجار فضل اله نراقی فرزند محمدجواد تاجر نراقی به آقا ولی محمد فرزند علی اکبر دلیجانی در اراضی رودخانه لعل بار در 122 سال پیش سپاسگزار می باشد .
توضیحات : رودخانه لعل بار یا اناربار که از کوهستانهای اطراف الیگودرز، خمین، گلپایگان و خوانسار سرچشمه میگیرد، از استان مرکزی و بخشی از استان قم میگذرد. طول رودخانه اناربار حدود ۲۹۰ کیلومتر است .
رودخانه اناربار یا لعلبار در شهر نیمور به سمت شهرهای دلیجان و قم میرود و در ناحیه پل دلاک در ۲۰ کیلومتری قم به قره چای پیوسته و به کویر نمک میریزد . سد پانزده خرداد به فاصله ۱۵ کیلومتری از شهر دلیجان به سمت قم بر روی این رودخانه ساخته شده است.
بندگان پناها تصدقت شوم
در مزرعه زبالی که در فقره نخجیروان(روستای نخجیروان شهرستان محلات) و زرقان(مزرعه زرغانین یا زرغان شهرستان دلیجان) دو قرارداد هم ششدانگ حسین آباد فیمابین حقیر محمد جواد(احتمالا پدرِ معاون التجار به نام محمد جواد نراقی فرزند حاج محمد مهدی تاجر نراقی) و عالیجاه آقا میرزا مصطفی قلی جوشقانی معاوضه شود در وقت اجرای صیغه اختیار فسخ مصالحه تا ده یوم بوده باشد که فدوی بعد از رویت و تعیین غَبن(اختیار بر هم زدن معامله) عرضه دارم و فسخ فرمایید و در ضمن عقد هم خیار غَبن در از برای بنده ساقط نشده .
مستدعی هستم که حال که قبل از ده یوم است به شهادت شهود و غیره آنچه بر سرکار عالی محقق شده فسخ(انحلال قرار) بفرمائید که بطلان قباله که در دست افتاده معلوم گردد آیا از برای فدوی(جان نثار) خیار غَبن(اختیار بر هم زدن معامله) مصالحه باقی است ؟
مرحمت فرموده چگونگی را در صدر عریضه مرقوم و به خاتم مبارک مزین فرمایید که عندالحاجه حجت بوده باشد.
فی هشتم شهر رمضان سنه 1296
8 رمضان 1296(برابر 4 شهریور 1258)
بسم اله تعالی شانه
اگر چه تاکنون ضامن در مصالحه مزبوره از هیچیک از دو طرف مصالح و مصالح له معلوم نشده ولی در هنگام اجراء صیغه مصالحه خیارغَبن مصالحه در صورت تحقق آن ساقط نگردیده و آنچه در مصالحه نامچه نوشته شده در سقوط خیار غبن سهو . و اینجانب که وقوع مصالحه مزبوره را نوشته ام اشاره به این معنی نمودم بنابراین چنانچه ظاهر و معلوم شود غبن در مصالحه از برای هریک از مشارالیهما از برای آن خیار فسخ خواهد بود واله العالم بحقایق الامور
فی چهاردهم شهر رمضان المبارک سنه 1296
14 رمضان 1296(برابر 10 شهریور 1258)
سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی معامله محمد جواد اهل نراق و میرزا مصطفی قلی جوشقانی در مزرعه های زبالی و نخجیروان محلات و زرقان دلیجان کمتر از یک قرن و نیم پیش سپاسگزار می باشد .
مخفی نماند که از بابت آقای سید ضیاء السلطان(سیّد ضیاءالسلطان فرزند حاجی صدر راونجی نایب الحکومه نراق اهل راونج دلیجان) دام اقباله العالی مبلغ پانزده تومان تا فردا عصر اگر نوشته آقای ضیاء السلطان را نیاورم به جهت آقای سید تقی عین پانزده تومان را به آقا سید تقی کارسازی نمایم .
22 صیام(رمضان) 1337(برابر 30 خرداد 1298)
سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی ضمانت سیّد ضیاءالسلطان راونجی نایب الحکومه نراق جهت سیّد تقی به معاون التجار 103 سال قبل سپاسگزار می باشد .
نراق - حضور مبارک بندگان جناب مستطاب عمده الاجله والاعیان آقای معاون التجار تاجر نراقی دام جلاله مشرف آید
مورخه 3 جمادی الثانی 1336(برابر 25 اسفند 1296)
فرستنده اقل الفانی عزیزاله مستخدم پست بناب
وصول 8 رجب 1336(برابر 29 فروردین 1297)
روحی و ذاتی استقامتی الفداء
مدتی است که بواسطه فشار روزگار و گرفتاری های فوق العاده نتوانسته ام تجدید اخلاصُ ارادت نموده و مراتب چاکریت خود را تقدیم نمایم . اکنون که روز فروز(تابش) نوروز سلطانی به مقام مزاحمت برآمده و بوی سال جدید باستشمام می رسد و بادهای فرح انگیز فصل بهار انسان را از تحت فشار فارغ نموده روح تازه می بخشد و وادار یادآوری دوستان می نماید .
اینکه با تحریر این مختصر مراتب فدویت(جان نثاری) خود را تجدید و تبریک و تهنیت عید سعید سلطانی عن(اینکه) صمیم قلب عرض نموده و از درگاه حضرت احدیّت سائل و آملم سال های سال آن جوهر وفا را با دلی خوش و سرور قلب به این اعیاد شریفه نایل و موفق فرمایند و آه تضرع و ابتهال(دعا و زاری) به درگاه حضرت یزدان عموم دوستان بنمایند بلکه این بلای عالم گیر و این آتش جهان سوز را از میان عموم عدم نماید و اثر کلمه بارکه(شتر به زانو خوابیده) که می فرماید .
می رود این روزگار تلخ دیگر نیاید. ظاهر گردد دیگر تاب و تحمل در وجود بشر باقی نماند خصوصا این ولایت(بُناب و مراغه) بدرجه سختی رسیده که نشان قدرت تقریر و بازو قوه تحریر ندارد .
آرد من مراغه ۲۸ قَران همه اشیاء مانند این است ملاحظه فرمائید که اهالی این صفحات در چه حالت است . عرض تکبیر به حضور عموم دوستان از قبل این فانی ابلاغ دارید . سلام مخصوص به نورچشمی آقا میرزا عبدالله(عبداله مهدوی نراقی فرزند فضل اله) و والده اش می رسانم .
والده ماجده هم بخدمت والده میرزا عبدالله(همسر معاون التجار) سلام می رساند . همه در انجام خدمات و فرمایشات از جان و دل حاضر که خدمتی رجوع فرموده قرین افتخارم فرمائید .
زیده العالی
عزیزاله مستخدم پُست بُناب
سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی نامه 105 سال قبل عزیزاله مستخدم پُست بُناب آذربایجان به فضل اله نراقی معاون التجار در نراق و اعلام وضعیت بحرانی آنجا سپاسگزار می باشد .
گرچه دیگر مادرم نیست
دلم تنگ میشود برای اوبرای رزهایی که خشکیده خواهند شد
دلم تنگ میشود
برای کوچه ای که دیگر آب را نخواهد فهمید
کودک بود که پدرش مُندعلی نباتی تاریخ 17 آبان 1361 طی پدافندی عملیات محرم در جبهه پاسپاه شرهانی عراق مظلومانه به شهادت رسید .
پدرش مُندعلی نباتی متولد 1305 بود و زمان شهادت 56 ساله و محاسن سفیدش به خونش خضاب گردید و بر این اساس به حبیب ابن مظاهر شهدای نراق ملقب گردید .
زهره نباتی در کودکی یتیم شد و مادرش سرکار خانم عزت یوسفی صبورانه و با عظمی راسخ دختران و پسران را با موفقیت از آب و گل در آورد . زهره بزرگ و بزرگ تر شد تا اینکه با یکی از جوانان شایسته به نام جعفر حمزه ای ازدواج نمود و حاصل ازدواج زیبای آنان دو فرزند صالح به نام . و علی حمزه ای می باشد .
متاسفانه در بین مسیر زندگی این بانوی گرانقدر و مومنه دچار بیماری گردید و تحت مراقبت و معالجه قرار گرفت . همسر فداکار و فرزندان بزرگوارش کوشش و تلاش نمودند تا بهبودی مشارالیها فراهم گردد .
لیکن تقدیر خداوند قادر بر این منوال قرار گرفت که ایشان در اربعین حسینی دار فانی را وداع گفته و روز یکشنبه تاریخ 28 مهر 1398 برابر 21 صفر 1441 پس از تشییع پیکر با شکوه در وادی السلام شهر نراق سر در نقاب خاک کشید .
لازم به ذکر است خواهر نامبرده به نام آفاق نباتی متولد 6 خرداد 1336 تاریخ 20 آبان 1358 در سن 22 سالگی در اثر ابتلا به بیمار به رحمت خدا پیوست .
شادی روح این دو خواهر و پدر شهیدشان صلوات نثار می کنیم .
شماره : 133
نمره : 33404
قریه : نراق
بلوک : محلات
مبلغ دو عباسی و مقدار ---- بتوسط تقی آقا کاظم(تقی فرزند کاظم از نیاکان خاندانی از قجری ها) از بابت . . اهالی عاید گردید . پس از وصول کلیه اقساط این قبض موقتی استرداد و در عوض یک طغرا(نوشته) قبض رسمی اداره مالیه تسلیم خواهد شد .
بتاریخ 7 برج اسد - یونت ئیل(سال اسب) 1336
7 ذی القعده 1336(برابر 22 مرداد 1297)
مُهر امانت مالیه و دوائر نراق
از مساعدت جناب حاج علی اکبر رضائی فرزند نظرعلی سپاسگزاریم .
دهم اسفند ۱۳۱۹
خصوصی است
حضرت آقای آقا میرزا عبدالحسین مهدوی(فرزند فضل اله نراقی معاون التجار) بازرس محترم دارائی و مالی بخش محلات
تصدقت گردم
پس از تقدیم مراسم جان نثاری همواره اوقات صحت و سلامتی وجود عزیزت را از درگاه حضرت احدیّت مسئلت می نمایم . باری شما به آن شخص محترمی که ستایش می نمائید قَسَم می دهم که این دو قبض و صفحه دفتر که از حقیر نزد شماست بانضمام مراسله دیروز عصر که به آقای اسلامی راجع به رفتن محلات(محلات شهری در استان مرکزی) نوشته بودم به حقیر بدهید که پاره نمایم و از این تاریخ به بعد حقیر با شما عهد می نمایم در هرگونه کاری اداری یا غیر اداری با کمال جدیّت و صحت عمل انجام وظیفه نمایم و هیچ نوع تقصیری از حقیر رخ ندهد .
استدعا دارم حضرت عالی هم الی این تاریخ هرنوع تقصیری و بد و خوبی که از جان نثار دیده اید صرفنظر فرمائید و قلم عفو بر جرائم اعمالم بکشید و نوشته ها را مرحمت فرمائید .
قربانت بروم
امضاء : غفاری
سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی نامه غفاری به میرزا عبدالحسین مهدوی بازرس دارائی و مالی بخش محلات مبنی بر بخشودگی از خطا قریب 80 سال قبل سپاسگزار می باشد .
به : معاون التجار(فضل اله نراقی فرزند محمد جواد) در نراق
قربانت شوم
دستخط مبارک که به سرافرازی چاکرت مرقوم داشته بودید توسط پست واصل گردید از بشارت سلامتی حضرت مستطاب عالی نهایت مسرت و خوشنودی حاصل شد.
ای وقت تو خوش که وقت من کردی خوش .
رقیمه مبارک را سرکار . کاری آقای ابوی روحیفدا ملاحظه فرمودند و به نظر مبارک حضرت مستطاب اجل امجد اکرم بندگان آقای حکمران مده ظله رسانیدند امیدواریم بعد از این کارها از روی پرگرام(برنامه) صلح انجام بگیرد و خاطر مبارک از هر جهت و از هر بابت آسوده شود . بدیهی است چاکرت و حضرت آقای میرزا حسام الدین خان کاری از دستمان برآید به هیچ وجه مضایقه نخواهیم کرد .
چه قُمری طوق بر گردن نشان از بندگی داریم
فعلا چند روز است در اداره جلیله مالیه می باشم و فرصت مفصل نویسی ندارم ان شاءاله حیاتی باشد . شنبه آینده مفصلا زحمت افزای خاطر شریف می شود .عرض دیگر اینکه دو گیردانه توتون از طهران آورده بودم از کالسکه مابین قم و طهران افتاد و مفقود شد . شنیدم حضرتعالی توتون خوب دارید ؛ برسم سوغات طهران یک گیردانه مرحمت فرمائید. فوق العاده مرحمت است .
سرکار ابوی عرض ارادت می رسانند . از مژده سلامتی حالات شریف اغلب اوقات مرقوم فرمائید.
وصول 19 جمادی الاول 1335(برابر 22 اسفند 1295)
مُهر ارسال کننده
سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی نامه فرد مسئولی از محلات(شهرستانی در استان مرکزی) یا تهران جهت فضل اله نراقی معاون التجار به نراق در 105 سال قبل سپاسگزار می باشد .
بسمه تعالی
شماره : 59
تاریخ : 15/12/1357
جناب آقای محمدی نماینده محترم و لایق آموزش و پرورش نراق
نظر به ابراز لطف و عنایت صمیمانه ای که بابت تقبل زحمات فراوان به مناسبت تشکیل و برگزاری جلسه بسیار ارزنده و پُر معنی در دبیرستان معصومی نراق مبذول داشته اید، وظیفه می دانم تشکرات صمیمانه خود را ابراز داشته ، ضمن قدردانی از خصایص پُر ارج و عالی و انسانی شما توفیق هر چه بیشتر جناب عالی و کلیه همکاران را در امر آموزش و پرورش نراق در راه روشن سازی افکار جوانان با استعداد و هدایت آنان در نیل به اهداف عالیه انسانی از پیشگاه خداوند خبیر مسئلت دارم .
استدعا دارد مراتب قدردانی اینجانب را از زحمات کلیه کارکنان آموزش و پرورش نراق و جوانان حق شناس آن سازمان ابلاغ نمائید .
با تقدیم شایسته ترین احترامات
عباس معصومی
بسمه تعالی
چون نسختان(دو نستک – دو رونوشت)تاییدات ربانی و توفیقات سبحانی شامل حال و کامل احوال خیریت آن جنابان مستطابان جل عالی آقای آمیرزا غلامحسین معاون الممالک نراقی دام اقباله خلف مرحوم حاج میرزا محمد خان (معاون الممالک) نراقی و آقای آمیرزا احمد خان نراقی زیده عزه خلف مرحوم مغفور حاج محمد مهدی رحمه الله علیه گردید در بهترین وقتی از اوقات و خوشترین ساعتی از ساعات مقرون به خیر و برکات از جهت . و میراث برای مرحومه مغفوره طلعت خانم شمس السلطنه همشیره آقای معاون الممالک(غلام حسین) مزبور زوجه آقای آمیرزا احمد خان معزی الیه بالطلوع و الرغبه و الاختیار محضا لله و قربة الی الله با خلوص نیت و حسن عقیدت وقف موبد و حبس مخلد صحیح شرعی ملی اسلامی نموده به نسبت مرقومه ذیل همگی و تمامی یک دانگ و نیم ملکی اختصاصی مرقومه مزبوره فوق را مشاع از کل شش دانگ مزرعه نصرت آباد مزارع نراق را که بشرع میراث بالسویه وبالمناصفه از مرحومه مزبوره به جنابان معظمان منتقل شده است با کافه ملحقات شرعیه و عامه منضمات عرفیه آن از اراضی و صحاری و براری و مجاری المیاه و که در محل خود از کثرت شهرت و وضوح غنی از تجدید و توصیف است بانضمام کلیه مستغلات مورثی و ملکی و ابتیاعی آقای معاون الممالک مزبور با سهمی که در آنها جهت آقای آقامیرزا احمد خان ارثا از مرحومه شمس السلطنه می باشد از دو باب کاروانسرای تجاری و بارانداز و دکاکین راسته بازار نراق از حجرات متعلق به آن ها بدون استثناء شیئی از آن ها که هر یک در محل خود غنی از تجدید است و مشهور است به مستغلات مرحوم حاجی میرزا محمد خان معاون الممالک بانضمام یک سهم ملکی اختصاصی از مرحومه شمس السلطنه از سیزده سهم از یک باب کاروانسرای حاج مهدی واقع در نراق که این یک سهم نیز بالسویه و بشرع میراث متعلق به جنابان معظمان است کائنا ماکان با کافه ملحقات شرعیه و عامه منضمات عرفیه بر مصارف مدرسه که در محل نراق باشد
که بعد از وضع مخارج لازمه از حیث تعمیرات و منال دیوانی و عشر حق التولیه و النظاره غیر از متولی و ناظر مرقومین ذیل که خود واقفان هستند منافع آن ها به مصارف مدرسه که جهت اطفال افتتاح خواهد شد به طوری که متولی و ناظر وقف صلاح داند برسانند و در صورت فقدان مدرسه به مصارف مطلق خیرات و مبرات به فقراء مسلمین و ایتام وابن سبیل بنظر متولی و ناظر وقف برسد و ثواب آن برای مرحومه مغفوره شمس السلطنه و مرحومه والده آقای معاون الممالک است ان شاءاله خواهد رسید و تولیت عین موقوفه مادام الحیات جهت خود آقای معاون الممالک معظم له است که باستصواب و نظارت آقای آمیرزا احمد خان بایستی به مصارف مرقومه قیام و اقدام نمایند و بعد از فوت متولی مزبور خدای نخواسته تولیت با ارشاد اولاد ذکور ایشان نسلا بعد از نسل و بطنا بعد از بطن می باشد و در صورت فقدان اولاد ذکور با ارشاد از اولاد اولاد اوناث نسلا بعد از نسل و بطنا بعد از بطن می باشد و خدای نخواسته بعد از انقراض اولاد ذکور و اوناث با عالم متدین محل مزبور است و هکذا راجع بنظارت از همین قرار رفتار شود و بعد از متولی و ناظر فعلی حق التولیه و النظاره که هر یک عشر از منافع و مداخل است که اولا بایستی از کلیه منافع و عایدات وصات مخارج لازمه موضوع و مصرف شود و بعد از کسر وضع مخارج از بقیه بالسویه و بالمناصفه حق ناظر و متولی بعد است که باید بردارند و صیغه وقف جاری گردید.
قبض و اقباص و تسلیم و تسلم کما قرر فی الشریعه مطهر به عمل آمد و مصرف وقف داده شد .
و کان ذالک به تاریخ هفدهم شهر الشعبان المعظم من مشهور سنه 1343 مطابق سیچقان ئیل(سال موش) ۱۳۴۳
17 شعبان 1343 برابر 22 اسفند 1302(97 سال )
احمد نراقی الراجی احمد معاون الممالک امینیان . معاون الممالک . هو الوقف و علی الظمائر و المطلع علی السرائر.
بسم الله الرحمن الرحیم
وقع الوقف الموید والحبس المخلد الاسلامی مشتملا علی .العرب و مستحقا. من الاجر مع التولیه والنظاره مع فی الورقه. الاحقر محمدال البهبهانی السابع العشرمن شعبان المعظم ۱۳۴۳ الراجی محمد ابن عبداله ال
بسمه تعالی قد وقع مافصل فی الورقه . محمد جعفر عبداله ابن احمد ال البهبهانی فی السابع العشر من شعبان ۱۳۴۳ الراجی عبداله ابن احمدال
بسمه اله التعالی وقع الوقف الموید والحبس المخلد الاسلامی علی الصرف المعین و. التولیت والنظاره کما فصل فی الورقه الاحقر فی . الراجی علی اکبرالحسینی . اعترف بما رقم فیه باقرالحسینی باقرالحسینی
صحیح است نظام السادات
نمره ۳۷۸۲ثبت کتابچه رقبات ۱۳۴۳ عبداله ال
سواد مطابق اصل است که یک نسخه آن نزد اینجانب است و یک نسخه نزد آقای میرزا غلامحسین خان معاون الممالک نراقی
امضاء احمد نراقی
میثم پریشانی استاد سید مجتبی غفاری
سایت سلحشوران شهر نراق از ارائه تصویر سند بازخوانی شده و تایپ نمودن متن توسط جناب آقای میثم پریشانی فرزند مهدی و ازاستاد سید مجتبی غفاری بابت اصلاح و تکمیل بازخوانی وقف نامه بازار نراق قریب یک قرن پیش سپاس گزار می باشد .
خط و کمال و عِلم که خروار گوهر است
یک جو نمی خرند به بازار جاپِلَق
مردم سختکوش نراق رابطه دیرینه ای با منطقه جاپلق داشته اند . بر این اساس شاعر فکاهی سَرا ملا ابوالقاسم نراقی فرزند ملا عبدالکریم ابن ملا عبدالمبین مُتَخلص به شَعرا برای این منطقه قطعه ای سروده که یک بیت آن عنوان شد و حتی بعضی ها به اشتباه به گونه ای دیگر بیان داشته اند :
عقل و خِرَد که هر دو گوهرند
یک جو نمی خرند به بازار جاپلق
بیشترین ارتباط موضوع معیشت و اقتصادی بوده است . کارگرانی وجود داشتند که از نراق به جاپلق عزیمت نموده و به درو و چیدن محصولات مزارع مشغول شده و مزد خوبی دریافت می کردند .
در نامه ها و اسناد قدیم نراق ؛ مالکین ؛ خوانین و متمولین و خصوصا تاجرهای نراق در منطقه چاپلق سرمایه گذاری داشته و خیر و بهره می جسته اند .
در اثر این تردد و زندگی موقت بعضی از نراقی ها طی یک قرن قبل به صورت دائم ساکن منطقه چاپلق بود .
آ نصراله و میرزا محمود فروغی فرزندان ملا اسماعیل ابن ملا لطفی از جمله خانواده هایی هستند که همچنان رگ و ریشه شان در جاپلق وجود دارد و به فروغی های نراق مشهور هستند که قریب یکصد نفر جمعیت را شامل می شوند .
جاپلق ، نام سرزمین باستانی که در محدوده شهرهای شازند، ملایر، بروجرد ، ا و الیگودرز واقع و بخشی از عراق عجم محسوب می شده است . مردم جاپلق از زمانهای کهن کشاورز پیشه بوده و به واسطه همین حرفه ، انسان های آرام و صبور و با کمالاتی هستند.
بندگان پناها تصدقت شوم
در مزرعه زبالی که در فقره نخجیروان(روستای نخجیروان شهرستان محلات) و زرقان(مزرعه زرغانین یا زرغان شهرستان دلیجان) دو قرارداد هم ششدانگ حسین آباد فیمابین حقیر محمد جواد(احتمالا پدرِ معاون التجار به نام محمد جواد نراقی فرزند حاج محمد مهدی تاجر نراقی) و عالیجاه آقا میرزا مصطفی قلی جوشقانی معاوضه شود در وقت اجرای صیغه اختیار فسخ مصالحه تا ده یوم بوده باشد که فدوی بعد از رویت و تعیین غَبن(اختیار بر هم زدن معامله) عرضه دارم و فسخ فرمایید و در ضمن عقد هم خیار غَبن در از برای بنده ساقط نشده .
مستدعی هستم که حال که قبل از ده یوم است به شهادت شهود و غیره آنچه بر سرکار عالی محقق شده فسخ(انحلال قرار) بفرمائید که بطلان قباله که در دست افتاده معلوم گردد آیا از برای فدوی(جان نثار) خیار غَبن(اختیار بر هم زدن معامله) مصالحه باقی است ؟
مرحمت فرموده چگونگی را در صدر عریضه مرقوم و به خاتم مبارک مزین فرمایید که عندالحاجه حجت بوده باشد.
فی هشتم شهر رمضان سنه 1296
8 رمضان 1296(برابر 4 شهریور 1258)
بسم اله تعالی شانه
اگر چه تاکنون ضامن در مصالحه مزبوره از هیچیک از دو طرف مصالح و مصالح له معلوم نشده ولی در هنگام اجراء صیغه مصالحه خیارغَبن مصالحه در صورت تحقق آن ساقط نگردیده و آنچه در مصالحه نامچه نوشته شده در سقوط خیار غبن سهو . و اینجانب که وقوع مصالحه مزبوره را نوشته ام اشاره به این معنی نمودم بنابراین چنانچه ظاهر و معلوم شود غبن در مصالحه از برای هریک از مشارالیهما از برای آن خیار فسخ خواهد بود واله العالم بحقایق الامور
فی چهاردهم شهر رمضان المبارک سنه 1296
14 رمضان 1296(برابر 10 شهریور 1258)
سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی معامله محمد جواد اهل نراق و میرزا مصطفی قلی جوشقانی در مزرعه های زبالی و نخجیروان محلات و زرقان دلیجان کمتر از یک قرن و نیم پیش سپاسگزار می باشد .
محمد علی قجری یکی از پاک ترین فرزندان خطه نراق و دلیجان بود . ارزش ایثار و شهادت نزد ایشان در بالاترین حد قرار داشت . علاوه بر سه صفت از جان گذشتن و دفاع از دین و شجاعت را در میان صفات بارز شهدا دارای بیشترین فراوانی بود . در یک کلام سردار شهید محمدعلی قجری الگوی همه شهدای منطقه بود .
پس بر ما است که حق این شهید بزگوار را آنگونه که شایسته است بجا آوریم و قطعا ادای این حق مستم آن است که :
1- فرهنگ شهادت و ارزش مجاهدت در راه خدا را برای همه تبیین کنیم
2- اهداف شهدا را اصالت بخشیده و عمل آنان را تشویق و تقدیس کنیم
3- فضا را از احترام به شهید و شهادت و خانواده های آنان آکنده سازیم
که مسلما مردم در تحقق این حقوق کم نگذاشته و کماکان ایفای وظیفه می نمایند
راوی : علی محمد میرشکاری فرزند علی اهل شهر نراق
نراق - اخوی عزیزتر از جانم آقا میرزا عبدالحسین(عبدالحسین مهدوی فرزند فضل اله معاون التجار) تاجر نراقی
امیدوارم که ان شاءاله بسلامت بوده باشید از حالتین فدوی(جان نثار) بخواهید لله الحمد سلامت هستم و بعد از مرخصی از خدمت پنج ساعت از شب گذشته وارد محلات(شهر محلات استان مرکزی) شدم و صبح را به اداره رفتم و مشغولم .
در خصوص تعدیّات حاجی اسدالله که امین اوقاف نراق می باشد شرحی به آقای میرزا عبدالله خان عرض کردم که زیاد حاجی مزبور به این اسم مردم را اذیّت می کند و پول های گزاف از مردم می گیرد . اظهار داشته در اینصورت علت ندارد که تجار و روسای نراق اطلاع نمی دهند تا رفع و جلوگیری نمایم در صورتیکه دولت ؛ مالیات و نواقل(باج) و غیره نراق را معاف کرده است . علت ندارد حاجی مزبور مردم را اذیت کند .
البته شما به آخاله(پسر خاله) بفرمائید در این خصوص شرحی به آقای میرزا عبدالله خان رئیس مالیه محلات بنویسد تا بتوسط ژاندارمری رفع و جلوگیری نماید ؛ فراموش نشود .
و به آقا میرزا نصرالله حاجی عمو بفرمائید که حاجی محمدرضا وجه را نداد و برات را نُکول(بازایستادن از سوگند) نمود و اظهار داشت که از بابت همین وجه به نشانی که آقا محمدعلی آقا( ملا محمد علی فروغی فرزند ملا ابوالقاسم) داده بود بنده کلاه خریده و مدتی است فرستاده ام و دیگر بابت همین قبض مدیون نیستم لهذا عین قبض را فرستادم بدهید .
عرض دیگر اینکه یک طغرا(نوشته) قبض یکتومان بنده نزد آقای شیرزاد خان رئیس مالیه نراق می باشد البته فوری بروید آنجا سلام مخصوص به ایشان و جناب آقا میرزا غلامرضا(احتمالا میرزا غلامرضا فروغی اخوی میرزا غلامحسین) برسانید و قبض مزبور را گرفته پاره نمائید و جواب را به بنده فوری مرقوم دارید که مطلع باشم این یک مطلب را فراموش نکنید و به آقای شیرزاد خان عرض کنید که در خصوص کلاه های اخوی خود حضرتعالی فرمودید که از وجه پانزده تومان که می گیرم بفرستم یکعدد کلاه را هم خریداری نموده می فرستم و کلاه آقا میرزا محمدرضا را هم بنده دو روز دیگر می فرستم بدانید .
اخوی جان در برادری استدعا می کنم که چهارمَن بادام به والده فوری بدهید که به جهت خودِ من بشکند و بکوبد و قند و شکر هم اگر بخواهد بدهید و فدوی(جان نثار) بتوسط فتح الله(فتح اله مهدوی فرزند فضل اله نراقی معاون التجار) یا هر کسی را صلاح بدانید بفرستید که الگ پوست کنده ام و فوری لازم است ؛ به جان من مبادا که فراموش کنی دیگر مختاری .
در خصوص جوء به ارواح مرحوم معاون(معاون التجار فضل اله نراقی) هرچه تفحص کردم جوء ممکن نشد دو سه روز دیگر قدری تهیه نموده به جهت فروش می فرستم که ارسال مرسولی جزئی باشد و بار کرایه هم ممکن نشد بدانید چادرشَب(پارچه با طرح چهارخانه با کاربردهای زیاد در نراق) و کیسه(پارچه ای که اطراف آن را دوخته باشند تا بتوان چیزی در آن ریخت) حجره را هم فرستادم مستدعی است مطابق صورت بفرستید که لازم است :
شیشه چراغ لامپا(چراغی که ماده سوختنی آن نفت بود) که خیلی لازم است یک عدد .چراغی که بود شیخ محمدحسین برد والبته امشب را با چراغ دستی(احتمالا فانوس) گذران کردیم
بادیه(کاسه بزرگ) بزرگ یک عدد.
مجمعه(سینی بزرگ مسی) بزرگ یک عدد.
سماق قدری.
آب غوره قدری.
چوب(برای استفاده از گرما و سوزاندن) خیلی لازم است در محلات خرواری پانزده ریال گیر نمی آید عجالتا لازم است یک بار.
کرسی کوچک به محمد بگوئید بسازد یک عدد.
کاغذی به آقا میرزا احمدخان(میرزا احمد خان نراقی فرزند محمد مهدی نراقی) نوشته ام فوری بفرستید چون پُست امشب نبود و کاغذ خیلی لازم بود به این جهت فرستادم البته فوری بفرستید یا با پُست و یا با مُکاری(به کسی میگویند که اسب، شتر، الاغ و غیره به کسی کرایه دهد) ولی تاکید کنید که برسانند.
نویسنده نامه احتمالا میرزا عباس یا عبداله مهدوی فرزند فضل اله معاون التجار باشد .
سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی درخواست هایی توسط فرزند معاون التجار از برادرش عبدالحسین مهدوی در خصوص جلوگیری از تعدیات حاج اسداله امین اوقاف نراق و رفع مشکل با شیرزاد خان رئیس مالیه نراق در یک قرن قبل سپاسگزار می باشد .
سازمان ثبت اسناد و املاک کشور
اداره کل ثبت اسناد منطقه ۱۵همدان
شماره ۳۳۳۵
تاریخ ۱۳۵۸/۴/۱۸
گواهی نامه
گواهی می شود که مقدار ۵/۶ ۳۵ شعیر(هر شعیر یک نود و ششم زمین و ملک را گویند) از ۶ دانگ روستای نیَر پلاک ۸۳ بخش ۵ همدان بانضمام عرصه و اعیان ۴۴ شعیر مشاع از ششدانگ آسیاب بالا و از عرصه آسیاب پایین بمیزان ۲۲ شعیر با جمیع منضمات آن،بطوریکه چیزی خارج نشود (که بخشی از درخواستی محمد نراقی است) از سوی آقای صادق نراقی فرزند محمد به اقای محمود رضایی به شناسنامه ۲۹۳۳ همدان فرزند رضا فروخته شده و برابر سند ۲۶۴۰۷-۱۳۲۶/۶/۱ دفتر ۴ همدان مقدار ۱/۳ ۲۹ شعیر دیگر سهمی هاشم نراقی فرزند محمد(با میانجی عباس علیزاده)
بانضمام عرصه و اعیانی سه دانگ از اسیاب بالا غیره به اقای محمود رضایی فروخته شده و نیز برابر اسناد ۲۶/۹/۲۵-۹۹۶۸ـــــ۳۸/۳/۱۰-۳۱۹۵۷دفتر۵ به ترتیب شش شعیر دیگر از سوی هاشم نراقی و ۲/۳ شعیر از سوی رحیم رضایی به آقای محمود رضایی فروخته شده ، سپس از سوی محمود رضایی برابر اسناد ۱۲۳۰۴ ۲۸/۹/۱۴ و ۳۱۷۳۳ ۳۸/۲/۱۶ و ۳۴۲۴۹ ۳۸/۱۱/۳ به ۴۱۱۹۶ ۴۱/۴/۱۷ دفتر ۵ بترتیب ۱۱/۱۲ ۱۷ شعیر(هر شعیر یک نود و ششم زمین و ملک را گویند) به آقای رحیم رضایی و دو شعیر دیگر به آقای احمد علی بلندی و بانو تاج ماه آز، بالسویه فروخته شده ودر اجرای قانون اصلاحات ارضی برابر سند ۸۰۱ ۵۰/۱۰/۴ و غیره دفتر ۵ همدان مقدار ۳/۴ ۴۶ شعیر مالکیت آقای محمود رضایی به کشاورزان بگونه قسطی مشتمل بر رهن واگذار شده و مقدار ۱/۲ ۸۸ هکتار تقریبی زمین آبی و ۱/۲ ۱۲۵ هکتار تقریبی زمین دیم برای همه مالکین.
(۵/۶ ۷۹) شعیر فروشنده در این سند مستثنی گردیده. باغات و بیشه روستای یاد شده(نیَر همدان) مشمول ماده های ۲۷و۲۸ الحاقی به قانون اصلاحات ارضی از معامله خارج است. و استفاده از آب قریه نیَر برابر ورقه فرم توافق در گردش ۹ شبانه روز،۳ شبانه روز متعلق به فروشندگان و ۶ شبانه روز از آن کشاورزان عرصه و اعیان قلعه و حصار طویله و ۵ باب دکان واقع در میدان و یکباب عمارت بشرح ورقهء فرم توافق متعلق به آقای محمود رضایی و بازماندگان رحیم رضایی است.ملک بالا در گردش ثبت است و برای آن سند صادر نشده و بتازگی به مستثنیات همه مالکین تفکیک شده که هنوز نسبت به آن عملی انجام نشده.برابر دادنامه انحصار وراثت ۴۲۳ ۵۴/۵/۱۹ دادگاه بخش همدان بکلاسه ۱۶۵۴/۵۳ آقای محمود رضایی درگذشته بازماندگان وی آقایان حسن بشناسنامه ۱۶۷
و حسین بشناسنامه ۲۱۸، پسران، و بانوان صفیه بشناسنامه ۲۹۳۸ و اقدس بشناسنامه ۶۱ و نرگس بشناسنامه ۲۴۲۵ همدان; دختران. و نام خانوادگی همگی رضایی نراقی است. این گواهی بنا به در خواست وارده ۳۳۳۵ ۵۸/۴/۱۶ اقای حسن رضایی یکی از بازماندگان محمود رضایی در برابر ۴۷ ریال هزینه قانونی که برابر رسید بانکی ۴۰۵۶ ۵۸/۴/۱۷ از وی گرفته شده، تنها برای ارائه شورای کمیته اسلامی شهرستان همدان به وی داده میشود و در مراجع دیگر جز شورای کمیته اسلامی ارزشی ندارد.
[امضا]از سوی رییس اداره ثبت همدان
جهانمهین
سایت سلحشوران شهر نراق از جناب آقای حمیدرضا سلطانی شایان فرزند اکبر از بابت بازنویسی متن سپاسگزار می باشد .
از جناب دکتر حمیدرضا رضایی نراقی فرزند حسن ابن محمود از بابت ارائه تصویر سند اجداد خود سپاسگزاریم .
وزارت دادگستری
ثبت کل اسناد و مدارک
صورت مجلس تفکیکی تحدید حدود تاریخ 6 آبان 1334
شیرو خورشید وزارت دادگستری - ثبت اسناد و املاک . برای تعیین حدود ششدانگ مزرعه کالدر شماره ۴۲۳۰ واقع در نراق قطعه ۷ شهرستان محلات که فتح اله محمودی تقاضای ثبت نمود و به شکراله ترابی و علی اکبر ابراهیمی منتقل نمود اینجانب محمد علی بیدهندی بسمت نمایندگی ثبت اسناد و املاک شهرستان محلات در محل وقوع مِلک مورد تقاضا روزِ پس از انتشار آگهی تحدید حدود که پیوست است در ساعت قبل از ظهر روز ۳۴/۸/۶ مقرر و حاضر شد و مطابق دستور ماده قانون ثبت اسناد و املاک صورت مجلس تعیین حدود ملک مزبور بشرح زیر تهیه و تنظیم میشود.
اول :مساحت مِلک مزبور مطابق است و قیمت مطابق است.
دوم: مشخصات مزرعه نامبرده که دارای چشمه سار است.
سوم: حقوق ارتفاقی مجاورین و دیگران در آن ملک و حقوق مستدعی ثبت در املاک دیگران.
چهارم: اسامی حضار از …… که حضور نداشت تحدید حدود بمعرفی شکراله ترابی و علی اکبر ابراهیمی بعمل آمد. ضمنا در موقع تنظیم صورتمجلس سید محمد حاضر شد و ذیل صورتمجلس را امضاء بنماید.
پنجم :حدود ملک مزبور از قرار تفصیل زیر است :
شمالا از میله ۱ منصوبه روی ماهور مشهور … کچله تا میله ۲ منصوبه روی کوه مشهور …… بالای چشمه آب … تحدید محدوه است بآ بریز …… کچله و کوه نامبرده.
شرقا اول از میله مزبور تا میله سه ۳ منصوبه روی ماهور …… مورد تحدید و مزرعه کالدر کوچک پلاک شماره — اصلی محدود است بآبریز ماهور نامبرده دوم از میله مزبور تا میله ۴ منصوبه کنار رودخانه مشهور کالدر بالا محدود است بآبریز ماهور جنب … اول … از میله مذکور تا میله پنج منصوبه کنار رودخانه نامبرده جنب سنگ سیاه بزرگ مقابل ماهور اول ……محدود است برودخانه مزبور .
جنوبا اول از میله پنج مزبور تا میله شش منصوبه روی ماهور اول …… ( بالای چشمه رود) بخط مستقیم مفروض بطول— متر محدود است باراضی موات بالای چشمه رود. دوم از میله مذکور تا میله ۷ منصوبه روی ماهور مشهور …… محدود است بآبریز ماهور اول …… و آبریز ماهور کالار .
غربا از میله مزبور در امتداد ماهورهای مشهور کالار تا میله ۱ اولیه که ابتدا از حد شمالی است محدود است به آبریز ماهورهای مشهور کالار
نماینده ثبت محمدعلی بیدهندی
امضاء آقایان سید محمد (فرزند . )
شکراله ترابی(فرزند محمد دباغ نراقی)
علی اکبر ابراهیمی(فرزند . )
رونوشت برابر اصل است بایگانی
چاپ کیهان
سایت سلحشوران شهر نراق از جناب آقای فرزاد ترابی فرزند فضل الله از بابت ارائه تصویر سند ثبت مزرعه کالدر و نیز از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی این سند سپاسگزاری می نماید .
اجاره دادن دکان خبازی در وسط بازار نراق در گذر جدیدالبناء کاروانسرای نو و اجاره یک باب دکان کبابی جَنب آن توسط محمد باقر نراقی فرزند حاج محمد مهدی تاجر نراقی ابن استاد عبداله به آقایان میرزا آقا فرزند سیّد کاظم ابن سیّد علی و شاطر قاسم فرزند عبدالکریم خیاط 154 سال قبل
بسم اله الرحمن الرحیم
مبلغ سی تومان (نصف پانزده تومان) رایج خزانه مبارکه ناصرالدین شاه قاجار خلداله ملکه روپیه عددی بیست و چهار نخود وزن و ده عدد یکتومان رواج از مال خالص عالیحضرت خجسته فطرت آقا محمد باقر(عموی معاون التجار) خلف مرحمتشان خلد آشیان فخرالحاج حاجی محمدمهدی تاجر نراقی ثابت و لازم است علی اقرارالشرعی و اعتراف الملی بر ذمه و رقبه عالیقدران سیادت پناه آقا میرزا آقا خلف الصدق جناب آقا سیّد کاظم آقا سیّدعلی و شاطر قاسم ولد آلصدق آقا عبدالکریم خیاط من القصه که ان شاءاله تعالی وجه موصوف را ابتدا از تاریخ ذیل الی انقضای مدت یکسال تمام بدون عذر شرعی و بالمناصفه ادا نمایند و در ضمن العقد وکیل مطلق بلا عزل شرعی خود نمودند مدیونین مرقومین عالیحضرت و داین(طلبکار) موصوف را و همچنین وکیل در توکیل که هرگاه راس یکسال وجه مزبور را بالسویه ادا نمایند از قرار ماهی تومانی پنج شاهی ماه به ماه با خود معامله نماید الی مدت دوسال تمام و وکالت داین(بستانکار) مزبور مستمر است در عرض هر ماهی از اول تا آخر الا زمانیکه ادای تمامی وجه مزبور بسوی او شود و بعد تلک المراتب نیز حسب الشرع الانور مدیونان مشارالیهما قبول اجاره شرعیه نمودند بالاشتراک از عالیحضرت داین معلوم همگی و تمامی کل یک عدد دکان خبازی(نانوایی) که در وسط بازار نراق واقع است در گذر جدید البناء کاروانسرای نو شهره مرحوم والد(حاج محمد مهدی تاجر نراقی) داین(وامخواه) مرقوم بانضمام یکدرب انبار در جَنب او مع دکان کبابی دیگر که در جنب دیگر همان دکان خبازی است و مستغنی اند از تحدید و توصیف از حال تحریر الی انقضای مدت مسطور به مال الاجاره مبلغ دوازده تومان رایج مذکور و صیغه جاری شد مقرر آنکه مال الاجاره را به قسط الشهور ماهی مبلغ یکتومان ادا نمایند و عقد مواجره شرعیه کما هوالمقرر فی الشریعته المطهره بینهما واقع و جاری شد .
و کان ذالک التحریر فی ششم شهر ربیع المولود من شهور سنه یکهزار و دویست و هشتاد و هفت تا واضح باشد 1287
6 ربیع الاول 1287(برابر 16 خرداد 1249)
امهار هامش سند
محمد الحسینی کاظم.
اعترف مدیونان بما رقم و قبول الاجاره شرط القسط .
الراجی محمد رضا.
یا حبیب الله.
عبدالرحیم ابن زین العابدین.
یا اسماعیل .
عبد محمد تقی.
یا عبد الصادق.
یا ابوالقاسم.
سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی اجاره دادن دکان خبازی در وسط بازار نراق در گذر جدیدالبناء کاروانسرای نو و اجاره یک باب دکان کبابی جَنب آن توسط محمد باقر نراقی فرزند حاج محمد مهدی تاجر نراقی ابن استاد عبداله به آقایان میرزا آقا فرزند سیّد کاظم ابن سیّد علی و شاطر قاسم فرزند عبدالکریم خیاط 154 سال قبل سپاسگزار می باشد .
آقای مقدسی امام جمعه محلات بر شهید نماز خواند . علاوه بر محلات در دلیجان نیز پیکر اولین شهید تشییع گردید و جملگی مردم منطقه وارد نراق شدند تا تشییع اولین شهید را از نزدیک مشاهده و مشایعت نمایند . همه از یکدیگر فلسفه شهید و شهادت را می پرسیدند . اردیبهشت 1359 که محمدعلی شهید شد برادرم علی رضا در تبریز خدمت سربازی انجام می داد .
چهلمین روز شهادت محمدعلی پنج شنبه تاریخ 15 خرداد 1359 در مسجد جامع بود و حجت الاسلام سید محمد باقر به عنوان اولین امام جمعه نراق وارد شهر شده بود . روز مراسم چهلم ؛ برادرم علی رضا قجری(1339 – شهادت 17 اردیبهشت 1361) در حسینیه مقابل مسجد نمایشگاه کوچک از عکس شهیدان و تصاویری از واقعه 15 خرداد و موفقیت های انقلاب که از پادگان محل خدمت آورده بود را بر پا کرد که مورد توجه علاقمندان قرار گرفت .
مادرم مرحومه حاجیه خانم حشمت قجری فرزند حسین و پدرم حاج سلطانعلی قجری از اینکه دامادشان به شهادت رسیده نهایت مقاومتشان را در راه رضایت حق تعالی نمایش می دانند .
راوی : رمضان قجری فرزند سلطانعلی اهل شهر نراق
حضور مبارک حضرت مستطاب اجل باباخان(اهل نراق) دام مجده العالی مشرف باد
فدایت شوم
آقا محمد ولد استاد علی اکبر نجار یک قدری گندم آورده بود به وِشتگان(روستایی در دهستان جاسب از توابع شهرستان دلیجان استان مرکزی) از برای فروش ؛ بنده رفتم که از او بخرم به او گفتم که از کجا آوردی و چه مقدار در اوست ؟
گفت پنج مَن تبریز می باشد و دو کِناره(قطعه ای از فرش) از نراق آورده بودم در واران(روستایی در دهستان جاسب از توابع شهرستان دلیجان استان مرکزی) فروختم به همین وزن گندم .
وقتی گندم را کشیدیم سه مَن و چهارده سیر ؛ ملتفت شدیم که این گندم را نخریده و این حقیقت ندارد ؛ لذا رفتیم و محقق شد که کِناره ای نیاورده بوده و گندم را عددی از یک جائی برداشته و به او گفتیم این مطلب که تو می گوئی صحیح نیست ؛ از کجا آوردی ؟
گفت راست مطلب این گندم را از پَرگه(انباری کوچک) ابوی(پدر) برداشتم که بروم از جاسب به قم . لهذا لازم شد عریضه خدمت سرکار عرض نمایم از این مطلب ؛ آنچه شما مسبوقید بهم رسانیدید دو کلام مرقوم فرمائید به محمد بدهید تا در اینجا تکلیف چاکر معلوم گردد .
باقی عزت مستدام
اقل اسماعیل وارانی
جناب میرزا اسماعیل قربانت شوم
عرض می شود گندمی که از محمد ولد استاد علی اکبر گرفتید مال آقای معاون التجار(فضل اله نراقی فرزند محمد جواد) است ؛ دست شما سپرده باشد تا از طرف بنده آدم بیاید و ببرد و این محمد در کُروگان(روستایی در دهستان جاسب از توابع شهرستان دلیجان استان مرکزی) ی کرده خانه خیراله را سرقت کرده ؛ الحال که گرفتار شده و اموال اخوی خیراله را قدری را داده و قدری را هنوز نداده ؛ جناب معاون التجار از نراق به بنده نوشته بود که محمد را اگر پیدا کردید بگیرید با گندم و مُخلفات بیاورید نراق .
زیاده قربانت ذبیح الله
اسماعیل ابن محمد هاشم
وصول 8 رجب 1336(برابر 29 فروردین 1297)
از جاسب به نراق
حضور مبارک حضرت اجل محمد باباخان مشرف باد
فی نمره شهر رجب المرجب 1336 (برابر فروردین 1297)
سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی نامه میرزا اسماعیل وارانی فرزند محمد هاشم از جاسب به باباخان در نراق و متعاقبا نامه ذبیح اله از نراق به میرزا اسماعیل در جاسب در 104 سال قبل سپاسگزار می باشد .
محمد علی قجری یکی از پاک ترین فرزندان خطه نراق و دلیجان بود . ارزش ایثار و شهادت نزد ایشان در بالاترین حد قرار داشت . علاوه بر سه صفت از جان گذشتن و دفاع از دین و شجاعت را در میان صفات بارز شهدا دارای بیشترین فراوانی بود . در یک کلام سردار شهید محمدعلی قجری الگوی همه شهدای منطقه بود .
پس بر ما است که حق این شهید بزگوار را آنگونه که شایسته است بجا آوریم و قطعا ادای این حق مستم آن است که :
1- فرهنگ شهادت و ارزش مجاهدت در راه خدا را برای همه تبیین کنیم
2- اهداف شهدا را اصالت بخشیده و عمل آنان را تشویق و تقدیس کنیم
3- فضا را از احترام به شهید و شهادت و خانواده های آنان آکنده سازیم
که مسلما مردم در تحقق این حقوق کم نگذاشته و کماکان ایفای وظیفه می نمایند
راوی : علی محمد میرشکاری فرزند علی اهل شهر نراق
هنوز ابهت و متانت و بزرگواری شهید محمد علی قجری جلوی چشمم جلوه می کند . سال 1358 و 1359 قسمتی از جوّ حاکم بر جامعه اسلامی ایران و همچنین در نراق در اختیار بد خواهان نظام بود .
محل کار قجری سپاه محلات بود و ما آن موقع نوجوان چهارده ساله بودم و هنوز دارای تجربه نشده بودیم .
عده ای اندک محمد علی را به خاطر وفاداری به آیت اله خمینی(ره) و انقلاب و اسلام مسخره کرده و بدگویی می کردند و حتی در میدان شهر هو می کردند و بنده یک نوبت ناظر این موضوع بودم و هیچ کاری جزء غصه خوردن نمی توانستم انجام بدهم .
اما خدایا چه عظمتی به این بزرگوار داده بودی ؟ ایشان صبورانه مقاومت کرده و هیچی نمی گفت و با متانت و وقار خاصی به راه خودش ادامه می داد .
این شهید الگوی اخلاقی بسیار خوبی برای همه ما نراقی ها می باشد و ما همین موضوع که ایشان اولین شهید استان می باشد باید به فال نیک بگیریم و از خدای متعال به حق مظلومیت این شهید بخواهیم عاقبت ما را بخیر کند .
راوی : سید مهدی فرزند سید احمد اهل شهر نراق
جالب بود نه از کسی ترسی داشت و نه از تمسخر کسی دلخور می شد.آنگونه که شریعت دستور داده است را رعایت می کرد .
معلمی به نام دخیل اله افغانی اهل شهر محلات داشتیم که چند درس از جمله جانور شناسی در مقطع نظام قدیم را تدریس می نمود با اینکه انسان مومن و نمازگزار بود به قجری می گفت نمی شود صبر کنی و نمازت را در منزلتان به جای آوری ؟ لیکن وی اصرار داشت که هر چی باید سرجایش اجرا شود و نماز نیز وقت و ساعتی دارد .
راوی : سید حسن میرحسینی فرزند سید جمال اهل مشهد اردهال
قبل از انقلاب اشعار جانسوز مولانا محتشم نراقی کاشانی با اسم اصلی مولانا علی نراقی (کمال الدین) در مصیبت امام حسین علیه السلام و خاندان اهل بیتش تو در تو و به هم آمیخته بر روی کتیبه های پارچه ای نوشته و در ایّام محرم به دیوار حسینیه ؛ مساجد و تکایای شهر نراق آویخته می شد .
از چهره های جوان محمد علی قجری فرزند یوسف توانایی قرائت شعرهای محتشم نراقی روی کتیبه را داشت :
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
و تا آخر ابیات را می خواند که برای بقیه مشکل بود وهر موقع که محرم می شد به محمد علی می گفتند کتیبه ها را بخواند .
سردار پاسدار محمدعلی قجری در شهر سنندج استان کردستان به دست شقی ترین افراد گروهک الحادی کومله به شهادت رسید و پیکر مطهرش به عنوان اولین شهید منطقه در بقعه شاه سلیمان(ع) شهر نراق آرام گرفت
راوی : آقای غلام رضا قجری فرزند حیدرعلی اهل شهر نراق
روحی و کینو نعمتی بجوهر حُبُّک الفدا بعد از اظهار نیستی و فنا و حمد و ثنای بر محبوب عالم و مربی امم را لایق و سزاست جناب سلاله السادات آقای میراسدالله آقا فرمودند گویا جناب معاون التجار(فضل اله نراقی فرزند محمد جواد) خیال حرکت دارد به نراق ، خیلی افسوس و تاسف خوردیم که چه خدمتی به اون وجود مبارک ننمودیم واله احبّای(دوستان) نیاب کلا خجالت و شرمنده هستم .
حق جله جلاله تائید و توفیق عطا فرماید ، کاربار حضرتعالی ان شاءاله خوب می شود . سلام مخصوص کربلائی حسن و آقا معمارباشی می رسانند و سلام مخصوص به همشیره ام و آقا میرزا عبداله برسانید.
و تکبر مخصوص بخدمت جناب قبله گاهی آقای حاجی صدرالحکما سلیمه اله و سایرین بسته برحمت جناب عالی است حاضرالوقت املائی حق جناب رئیس و معمارباشی سلام می رسانم .
قربان شما کاظم
جمادی الاول 1334(برابر اسفند 1294)
سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی نامه کاظم و مسافرت فضل اله نراقی به نراق سپاس گزار می باشد .
بر اساس گزارش سایت سلحشوران شهر نراق ، خانه هایی که والدین و فرزندان آن دارای روحیه انقلابی گری و دفاع مقدسی و ولایت پذیری هستند همواره پاتوق و وعده گاه مبارزین می شود .
خانه حاج علی محمودی و حاجیه فاطمه رضایی به دلیل مذهبی بودن خودشان و فعالیت های موثر فرزندانشان : حسینعلی ، مرتضی ، کاظم و عبداله محمودی کانون و میعادگان انقلابیون و سلحشوران شهر نراق بود .
این خانه قبل از انقلاب علاوه بر ست مبارزین خانواده ، محل فعالیت موقت انقلابیون خاندان همچون نصرت اله محمودی بود که ماموران محمدرضا پهلوی در الیگودرز را عاصی کرده بود .
مرحوم حاج علی محمودی مرحومه حاجیه فاطمه رضایی
در مقطع جنگ تحمیلی در این خانه برو بیای قابل توجهی انجام می گرفت و رزمندگان دارای مراسم هایی در آن بودند . دختران این خانواده موقع بدرقه برادران و رزمندگان با پخش نقل و پاشیدن آب سبزی پشت سر نیروها آنان را از زیر قرآن عبور می دادند .
خانه شهیدان محمودی شهر نراق در بافت قدیم و مقابل جُنگ مسجد پایین و آب انبار و حسینیه و موزه واقع است .
سال ها در ایام های خاص خصوصا ظهر عاشورا در خانه شهیدان محمودی با پخش نذری و شربت و شیرینی از عزاداران حسینی پذیرایی به عمل آمده و مردم هم یاد و خاطرات شهیدان را برای یکدیگر نقل می کنند.
فرزندان این خانه هر کدام به خیر و فعالیتی مشغول بودند :
حاج حسینعلی محمودی همان ابتدای جنگ نابرابر با کمک امام جمعه فقید شهر نراق آیت اله سید محمد باقری ستاد جنگزده ها را در مسجد حاج شیخ عباس(مسجد قمر بنی هاشم) راه اندازی نمود و ضمن معلمی قریب دو سه سالی داوطلبانه به مهاجرین جنگ که در نراق مهمان شده بودند یاری می رساند . همسر مکرمه اش نیز پشتیبان این نوع فعالیت ها بود . حاج حسینعلی اواسط جنگ لباس رزم به تن کرد و وارد جبهه های خوزستان شد .
حاج مرتضی محمودی با اینکه به همراه همسر مکرمه اش فرهنگی بودند ولی در ستاد پشتیبانی جنگ و مراکز آموزشی و مراسم های مختلف داخل شهر فعالیت های موثر داشتند .ایشان در حلقه اتصال نیروهای جبهه به یکدیگر نقش داشت.
عبداله محمودی با افکار منحصر به فرد بسیجی کمک حال مردم نراق بود و حتی داوطلبانه برای باسواد کردن افراد مُسن که از تحصیل محروم شده بودند کلاس پیکار با بیسوادی راه اندازی کرد . ایشان جزء هسته اولیه راه اندازان ساختمان بسیج بود . سال چهارم دبیرستان معصومی درس و مشق و کلاس را رها و در پدافندی عملیات های : فرمانده کل قوا و ثامن الائمه در جبهه های جنوب حاضر شد و در سومین اعزامش طی عملیات فتح المبین در منطقه شوش پس از خلق حماسه های جاودان موفق شد نام خود را در جرگه ی لایقان لقاءاله ثبت نماید .
کاظم محمودی از چهره های موثر نهضت آیت اله خمینی(ره) بود که به همراه اقوام خود در نماز عید فطر قیطریه تهران و واقعه جمعه سیاه 17 شهریور 1357 به همراه پسر عمه اش غلام محمد ابوالحسنی حضور داشت .
کاظم بعد از انقلاب به سربازی در ارتش رفت و پس از پایان خدمت در اواسط مهر 1359 به عضویت در سپاه پاسداران شهرستان محلات در آمد . در عملیات فرمانده کل قوا از ناحیه سر مجروح گردید و نهایتا این سردار سپاه اسلام به عنوان فرمانده گردان طی عملیات محرم خلعت زیبای شهادت پوشید .
این خانه منهای فرزندان خانواده محل تردد رزمندگان و شهدای دیگری از اقوام نزدیک آنان بود :
نصرت اله محمودی فرزند یوسف تاریخ شهادت 22 آذر 1359
احمدرضا محمودی فرزند یوسف تاریخ شهادت 13 تیر 1361
سید محمد جوادی فرزند سید رضا تاریخ شهادت 18 اسفند 1362
سید حسن جوادی فرزند سید ماشاءاله تاریخ شهادت 17 فروردین 1365
احمد ابوالحسنی فرزند عزت اله جانباز و آزاده
علی رغم مخالفت خانواده های دو شهید محمودی به اصرار جمعی از همرزمان و شهید دوستان روز جمعه تاریخ 15 آذر 1398 برابر با 9 ربیع الثانی 1441 و در سالروز ولادت حضرت امام حسن عسگری(ع) تابلوی " خانه شهیدان عبداله و کاظم محمودی شهر نراق" بر سر در این خانه خاطره انگیز نصب گردید .
لیدرها و راهنمای گردشگران همانگونه که سایر خانه های قدیمی و مراکز شهر نراق را برای افراد شرح می دهند زین پس خانه شهیدان محمودی که جنبه تاریخ دفاع مقدس دارد را نیز معرفی فرمایند .
یادآوری می گردد در شهر نراق دو خانواده دارای دو شهید وجود دارد که شامل دو بردار هستند . حاج یوسف و حاج علی محمودی فرزندان حسین هر کدام دو فرزندشان را تقدیم آرمان های انقلاب و امام نمودند. نصرت اله و احمدرضا محمودی در گار شهیدان الیگودرز و عبداله و کاظم محمودی در گار شهدای شهر نراق به خاک عاشقی خفته اند .
شادی روح مرحومین و شهدای این خاندان صلوات نثار می کنیم:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
مبلغ هفت تومان و دو هزار و ده شاهی نصف سه هزار و شش تومان و پنج شاهی قَران رایج دیوان اعلا مقام حواله داد جناب مستغنی(بی نیاز) القاب عمده التجار آقا محمد جواد تاجر نراقی(محمد جواد نراقی فرزند حاج محمد مهدی ابن استاد عبداله نراقی) بتوسط نورچشم ارجمند آقا میرزا نعمت الله(نعمت اله نراقی فرزند محمد جواد) وَلَد(فرزند) باینجانب آقا میرزا غلامعلی کاشی(اهل کاشان) واصل و عاید گردید ان شاءاله در محاسبه مجری و قبول است .
بتاریخ شهر ذیقعده مطابق سنه 1315
ذیقعده 1315(برابر فروردین 1277 )
مُهر غلامعلی
سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی حواله پول توسط محمد جواد تاجر نراقی فرزند حاج محمد مهدی به آقا میرزا غلامعلی کاشانی 125 سال قبل در نراق سپاس گزار می باشد .
دلش برای نراق و نراقی ها می تپید و همواره تلاش می کرد تا وسایل رفاه و آرامش و آسایش همشهریان نراقی و دلیجانی را فراهم نماید . به همشهریان بخصوص آن هایی که در کارگاه های قالیبافی ایشان مشغول فعالیت بودند به دیده احترام می نگریست .
حاج سید محمود غفاری خبرنگار شهر نراق و نماینده رسمی رومه اطلاعات و مجله سپید و سیاه بود . ایشان از معتمدین نراق و دلیجان بود و مغازه اش ابتدای بازار شمس السلطنه قرار داشت و در همین مکان ضمن توزیع رومه اخبار شهر را به رومه ارسال می نمود .
حاج سید محمود اولین شعبه نفت و توزیع آن در منطقه را دایر کرد و به همراه آقای سید جلال جلالی خدمت بزرگی به همشهریان نمود .
همسر صدرالذکر کوکب خانم غفاری(فوت 22 فروردین 1377) فرزند جواد بود و فرزندان آن ها از انسان های شریف و خیرخواه و مورد محبوبیت در جامعه هستند . آقای غفاری متولد ۱۲۹۲ هجری شمسی بود و تاریخ ۱۶ مرداد ۱۳۶۴ به دیار باقی شتافت .
مرحومه کوکب خانم غفاری
روح ایشان و تمامی درگذشتگان از شهرهای دلیجان و نراق قرین رحمت الهی باشد . شادی روح نامبرده و همسرش مرحومه کوکب غفاری و فرزندشان آقا سید مهدی و اموات صلوات نثار می کنیم :
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
مخفی نماناد که یک فرد کِناره(فرش کوچک) و یک فرد قالیچه و یکدسته آفتابه لگن مِس که در سنوات ماضیه(گذشته) به عنوان بیع(خرید و فروخت) در نزد جناب مستطاب اشرف الحاج حاجی محمدرضا و آقا محمد باقر بود حَسب الحواله بایع(فروشنده) که آقا مهدی خلف مرحوم آقا علی اکبر بود واصل و عاید عالیحضرت آقا محمدحسین خَلف مرحوم آقا قاسم طاغونی گردید و اقرار و اعتراف بوصول اشیاء مذکور نمود .
تحریرا فی شهر رمضان سنه 1291
رمضان 1291(برابر مهر 1253)
مُهر : عبده محمدحسین
سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی سند 150 ساله سپاس گزار می باشد .
محمدم محمدهایش در طول ۳۹ سال و قریب چهل سال از زمان شهادت تنها پسرش از زبانش قطع نمی شد . شهید دوستان دست به دست هم دادند و برای اولین بار مراسم گرامی داشت با شکوه و کم نظیری را برای محمدش بر پا کردند .
او نیز به همراه سه دختر و عروس و اقوام و مردم در همایش روز پنج شنبه ۷ آذر ۱۳۹۸ در سالن شهداء شهر نراق شرکت کرد . روز بعد به اطرافیان گفت دیشب اولین شبی بود که یه خواب راحت کردم .
داشتیم برای زحمتکشانی که در کنگره گرامیداشت سردار شهید محمدعلی قجری کارت تقدیر مهیا می کردیم که اومد بالای سرمان و گفت : به به چقدر این روزها جالبه ، اگه محمدم کارت عروسی نداشت حالا خوشحالم و حس می کنم اینا کارت عروسیشه که برای مهمانان می فرستید .
مردم !
شما هم تلاش کنید دل های خانواده های شهدا را شاد داشته باشید ولو با یک محبت کوچک و یک صلوات به روح پر فتوح شهدای ارزشمند و محمد علی قجری نراقی .
راوی : محمد نصیری فرزند علی اهل شهر نراق تاریخ ۱۱ آذر ۱۳۹۸
مبلغ نوزده هزار نصف نه هزارو پانصد دینار رایج سلطان روپیه ناصرالدین شاهی عددی یکهزار دینار در بیست و شش نخود وزن از مال خالص آقا میرزا آقا خَلف صدق خیرالحاج حاج ملا آقاجان نراقی بر ذمه(ضمانت) و رقبه(به گردن) خود قبول شرعی دارد آقا عبدالمجید خَلف مرحوم آقا مَلِک من القصه که ان شاءاله تعالی از حال التحریر الی انقضاء مدت یکماه تمام اَدا و مهمسازی نماید و عذری که خلاف شرع انور اَقدس نبوی صل الله بوده باشد نیاورد .
تحریرا فی پانزدهم جمادی الاول سنه ۱۲۸۷
15 جمادی الاول 1287(برابر 22 مرداد 1249)
من الشاهدین :
محمد خلف آقا عبدالرزاق
مهر عبد محمود
مهر ابوالقاسم(ملا ابوالقاسم نراقی فرزند ملا عبدالکریم ابن ملا عبدالمبین)
سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی ضمانت میرزا آقا فرزند حاج ملا آقاجان نراقی برای عبدالمجید فرزند آقا مَلِک بیش از یک قرن و نیم پیش در شهر نراق سپاسگزار می باشد .
به اجاره صحیحه شرعیه داد عالیشان آقا رضای زمانی دارای شناسنامه شماره ۱۳۷۴ صادره از دفتر ثبت آمار و احوال محلات فرزند مرحوم آقا میرزاجان نراقی به عالیقدر آقا رحمن مجیدی دارای شناسنامه شماره ۵۷۲ صادره از دفتر آمار و احوال محلات فرزند آقای عبدالمجید نراقی همگی و تمامی یکطاق از جمله بیست و چهارطاق مزرعه حسین آباد شهره که از جمله مزارع قصبه نراق و مستغنی از تحدید و توصیف است و موجر فوق الذکر از آقای حسن زاهدی نراقی و سایر ورثه مرحوم حاج علیمحمد(حاج میرزا علی محمد مهدوی نراقی فرزند میرزا سلیمان نراقی) رحمت اله مطابق اجاره علیحده اجاره کرده است با کافه ملحقات و منضمات از مجری المیاه و املاک تابعه از قصبه واراضی و صحاری و مراتع و آنچه را مربوط به مزرعه مزبور است دون استثناء شیئی بقدرالحصه ابتدا از اول مهرماه ۱۳۱۷ الی انقضاء مدت یکسال شمسی که اول مهرماه ۱۳۱۸ است به مال الاجاره مبلغ نوزده تومان معمولی که عبارت از یکصدو نود ریال رواج است مقرر و مشروط آنکه مال الاجاره موصوف را مبلغ یکصد ریال آنرا در اول اسفند ماه ۱۳۱۷ نقدا کارسازی داشته رسید بگیرد و نود ریال دیگر را در اول شهریور ۱۳۱۸ که سنه آتیه است بدون عذر و مسامحه تسلیم موجر مذکور نماید و ده تومان فوق الذکر را نقدا کارسازی کرد و قبض رسید دریافت کرد و نود ریال دیگر به عهده مستاجر باقی است که در موعد کارسازی دارد و عقد مواجره واقع و جاری شد .
تحریرا فی اول بهمن ماه ۱۳۱۷
توضیح آنکه تحریر ۲۱ بهمن ۱۳۱۷ است تا واضح بوده باشد .
محل انگشت آقا رضای زمانی مورد تصدیق است .
نصرالله یوسفی قد وقعت به مواجره مسطوره کما رقم نصرالله یوسفی نراقی
۲- آقا رضا زمانی و آقا رحمان مجیدی اقرار و اعتراف به مراتب متن نمودند بتاریخ ۲۱ بهمن ۱۳۱۷
۳- احمد نراقی امضاء یوسف یوسفی
۴-اقرار بمراتب متن نمود حسین یوسفی۱۳۱۷/۱۱/۲۱
۵-اعترف بمارقم فیه لدی اقل الحاج عباس مهدوی
۶- وقع المربما رقم فیه لدی اقل رضای معتقدی نراقی
۷- اعترف بما رقم فیه لدی محمود معتقدی نراقی
رونوشت برابر اصل است که اصل در پرونده اوقافی رَقَبه نامبرده بایگانی است ۱۳۱۷/۱۱/۲۷
سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی قباله اجاره یک طاق از مزرعه حسین آباد سپاس گزار می باشد .
خاک لون کردن به معنی آغشته کردن گیاهان به خاک و این کار یک نوع مبارزه غیر شیمیایی جهت مبارزه با دفع آفات گیاهی در نراق قدیم بود .
به این صورت که با پاشیدن خاک (باد دادن) بر روی گیاهانی همچون یونجه، گوجه ، گوجه فرنگی ، بادمجان، سیب زمینی، خیار و. شته ها و بیماری های گیاهی را از بین می بردند.
کشاورزان قدیمی که در قید حیات هستند این کار را به خوبی به یاد دارند.آنها برای انجام این کار مقداری خاک نرم با کود و یا خاکستر قبل از آب دادن زمین سر بال کَرت(کردو) می ریختند و با بیل روی محصولات می پاشیدند به این صورت محصول خاک لون می شد و ذرات میکروسکوپی خاک روی بدن ات و شته ها می نشست و آنها را نابود می کرد.
یکی از وسایل چوبی قدیمی که جهت این کار، کاربرد قابل ملاحظه ای داشت " بیرینه " نام داشت که برای مبارزه با کرم سر خرطومی یونجه استفاده می شد.
بیرینه یک نوع دنباله بند بود که به مال می بستند و درست شبیه ماله (لَت )بود یعنی دنباله بندی که برای صاف کردن زمین کشت شده بعد از گاویاری(شخم زدن) زمین انجام می شد با این تفاوت که در یک طرف تخته بیرینه چندین میخ ضخیم به صورت وارونه می کوبیدند واین دنباله بند بر خلاف (لَت)که خاک را صاف می کرد این وسیله باعت خراش دادن خاک می شد.
در هنگام مبارزه با کرم سر خرطومی یونجه این دنباله بند را به مال می بستند و گاویار هم روی آن می ایستاد و حیوان حرکت می کرد . در نتیجه این میخ ها با خراش دادن خاک بدون اینکه به ریشه گیاه آسیبی برساند مقدار خاک را به هوا جابجا می کرد. با انجام این کار ذرات خاک روی پوست آسیب پذیر کرم سر خرطومی یونجه می نشستند و آن را نابود می کردند.
البته این کار برای مزارع کوچک انجام می شد و در زمین های کم یا کرت های کوچک یونجه که مال رو نبودند با خاک پاشی با بیل انجام می گرفت و در عصر حاظر این کار با سموم وه کش های شیمیایی انجام می شود .
شایان ذکر است که میکروب های مفید خاک برای جلوگیری از آلرژی بچه ها هم مفید است و ضرری ندارند .
همان طور که در قدیم بچه ها خاک بازی را دوست داشتند و به گویش محلی خود را شبیه " ماله خاکی" می کردند و به خانه می آمدند و مادران زیاد به این کاراهمیت نداده و فقط به تکان دادن وعوض کردن لباس بچه بسنده می کردند امروزه هم پزشکان معتقدند که به بچه ها باید اجازه داد خاک بازی کنند .
بالاخره باید قبول کرد که یک حکمتی در خاک هست که بچه ها را در کودکی به سمت خود می کشاند.
سایت سلحشوران شهر نراق از پژوهشگر و نویسنده توانمند جناب آقای مرتضی علی آقایی نراقی از بابت تهیه این تحقیق سپاسگزار می باشد .
الحمدلله الذی احل البیع و حرم الء والسفاح و صل الله علی محمد و آله
و بعد چون نظام عالم و بقاء نسل بنی آدم بمناکحت مربوط و بمزاوجت مربوط است و ارتکاب ازدواج و متضمن وسعت رزق و غنا و متکفل رفع فقر و عناست و تارکین این سنت سیئه از حوزه اسلام دور و در نزد اولوالالباب مخذول و منکوب است فلهذا به مضمون بلاغت مشحون.
وانکحو الایامی منکم والصالحین من عبادکم و امائکم ان یو فقراء و یغنیهم الله من فضله ولله واسع علیم .
و بقول نبی الامی صل الله علبه و آله .
النکاح سنتی فمن رغب عن سنتی فلیس منی عقد مناکحت دائمی و ربط مزاوجت همیشگی واقع شد فیمابین الشباب العاقل البالغ الراشد و هو نادعلی حسینی دارای شناسنامه نمره ۹۷۹ صادره از دفتر آمار محلات فرزند کربلائی حسین حمامی حسینی متولد ۱۲۹۴ قمری والحره البالغه هی المسماه بخانم حسنی شماره شناسنامه نمره ۸۴۸ متولد ۱۳۴۰ قمری فرزند آسید جلال حسنی غسال نراقی بصداق المعین والمهر المشخص المعین مبلغ یکهزار و ده ریال که عبارت از یکصدو یکتومان بوده باشد قران رواج فعلی ایران بموجب ذیل السطر .
هدیه کلام الله یکجلد ۳ تومان.
وجه نقد مافی الذمه ۸ تومان .
فرش اطاق نصف بر عهده والد ناکح است و نصف بر عهده خود ناکح ۲۰ تومان .
رختخواب بر عهده والده ناکح یکدست ۱۰ تومان .
گوسفند سه راس ۱۵ تومان .
مسینه آلات یکمَن بر ذمه خود ناکح و یکمَن بر ذمه والده ناکح جمعا دو من ۲۰ تومان .
رخوت ملبوس یکدست ۱۰ تومان .
همگی و تمامی یکدرب اطاق تحتانی واقعه در خانه علی شهره فی محله سفلای نراق مسی والده ناکح محدود به حدود ذیل .
حدّی به طویله والد ناکح .
حدّی باطاق سید اکبر حمامی .
حدّی بطویله استاد رضا علی نبی.
حدّی به دالان راهرو موهوبی والده ناکح که مسماه است به خاور صببه مرحوم آقا عبدالصمد خانی شهره به ضمیمه یکمَن مس و مبلغ ۱۰ تومان قیمت فرش جزو صداق نمود وآقا حسین والد ناکح ده تومان قیمت یکدسته رختخواب جزو صداق نمود و قیمت اطاق مع جمیع مایتعلق بها از ممر و مدخل و مشاعات و ابواب واعلاق قیمت ۱۵ تومان مناکحه صحیحه شرعیه و معاقده صریحه ملیه اسلامیه مشتمله علی الایجاب والقبول والصادرین عن وکیلهما بعد ثبوت وکالتهما فلهاالنفقه والکسوه وقد وقع العقد المبارک المیمون .
بتاریخ یوم پنجشنبه یازدهم شهر شوال المکرم 1358 مطابق بیست و نهم آبانماه ۱۳۱۸ شمسی
الشهود التعریف التوکیل :
آسید محمد میرزا شناسنامه ۱۶۲۵ صادره از دفتر محلات
استاد محمد رضائی شناسنامه ۴۳۱ صادره از دفتر محلات(محمد رضایی فرزند علی ابن غلامرضا ابن حسین)
مسیب شفیعی شناسنامه ۳۱۲ صادره از قم(مسیب یا مصیب شفیعی فرزند علی)
نصرالله قطبی شناسنامه ۱۷۷ صادره از دفتر محلات(نصراله قطبی فرزند زین العابدین)
اعترف آسید ناکح بما رقم فیه نصرالله یوسفی نراقی
اعترف بمارقم فیه محمد حسین (احتمالا محمدحسین فرزند حاج میرزا کوچک ابن حاج علی نقی نراقی)
از جناب آقای علیرضا حسینی فرزند نادعلی از بابت ارسال تصویر عقدنامه سپاس گزاریم .
سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی عقدنامه نادعلی حسینی و خانم آغا حسنی سپاس گزار می باشد .
خدمت جناب مستطاب آقای آقا محمد ابراهیم مُشرف شود
فدایت شوم
سلامتی وجود شما را از درگاه حضرت احدیّت خواهانم . ضمنا عرض می شود مدتی می باشد شما از عراق (عراق عَجم شامل قسمتی از استان مرکزی) تشریف بُردید بروجرد ؛ از سلامتی شما بی اطلاع هستم .
متمنی است از سلامتی خود مرقوم(نوشتن) فرمائید . اخوی از شما احوالپرسی می کند . نورچشمی ها دستبوس هستند . والده غلامرضا(غلامرضا رحمانی فرزند ابراهیم) خدمت شما سلام می رساند .
ضمنا عرض می شود راجع به شیرینی خوری ها ؛ بنده به آقا محمد تقی گفتم خریداری نماید ؛ شما خودتان ترتیبش را بدهید . به آقا محمدتقی هم خودم پول به او دادم ؛ خواهش دارم که خود شما هم زحمت بکشید یک دسته خیلی مُد اعلا با محمد تقی خریداری نمایید .
زیاده سلامتی شما را طالبم – امضاء : نامشخص
توضیحات : دریافت کننده نامه محمد ابراهیم رحمانی فرزند نصرالله اهل شهر نراق و خدمتگزار اداره دارایی بروجرد و میمه و . بود که تاریخ 13 اردیبهشت 1333 دار فانی را وداع گفت و پیکرش در گورستان میمه اصفهان خاکسپاری گردید . وی پدر مرحوم غلامحسین رحمانی است که در بقعه زبیده خاتون نراق دفن می باشد .
از جناب آقای قاسم قجری فرزند رضا(سلطانعلی) از بابت ارائه تصویر سند قدردانی می گردد .
سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی نامه آقای رحمانی حدود 60 سال قبل سپاسگزار می باشد .
اقامتگاه بوم گردی
اقامتگاه بومگردی به معنی محل اقامت مسافر یا گردشگر است و منطبق بر فرهنگ و جغرافیای آن منطقه. بومیان هر منطقه جغرافیایی بر اساس شرایط ساخت و ساز و مهمتر از آن فرهنگ منطقه، خودشان دست به ساخت چنین اقامتگاه هایی می زنند.
این اقامتگاه ها جایی است که انتقال حس٘ ایرانی زیستن و تجربه زندگی ایرانی با اقلیم های مختلف با تکیه بر مهمان نوازی و مهرورزی ایرانی" گردشگری " را به سمت خود می کشاند. مهمان نوازی ایرانی که در خون هر ایرانی جریان دارد و با تعبیر جغرافیای اقلیمی وقومی رنگ و بوی دیگری به خود می گیرد.
اهداف تاسیس اقامتگاه بوم گردی
از جمله اهداف تاسیس اقامتگاه های بوم گردی،می توان به توسعه پایدار گردشگری،احیای ارزش سنتی و بومی، کمک به اقتصاد جامعه محلی و حفظ محیط زیست اشاره کرد.
در واقع گردشگری فرصت های زیادی را برای کسب و کار کوچک خانوادگی و جوامع محلی ایجاد می کند که از جمله این فرصت ها توسعه اقامتگاه های بوم گردی در نواحی مختلف کشور است.
اغلب این اقامتگاه ها خانه های قدیمی می باشند که احیا و بازسازی شده اند.در این نوع اقامتگاه ها تلاش بر این است تا گردشگران با آداب و رسوم، روش سنتی زندگی مردم بومی وغذاهای محلی آشنا شوند.
در این اقامتگاه ها که تقریبا همگی آنها به صورت خانوادگی ارائه خدمات می کنند سعی بر این است تا مهمانان با شیوه سنتی در آن محل خاص آشنا شده واز غذاهای محلی آنجا استفاده و در محیطی طبیعی، سفر خود را به انجام برسانند. در نهایت می توان گفت آنچه امروز می تواند سبب توسعه پایدار گردشگری در کشور شود، به رسمیت شناختن اقامتگاه های بوم گردی است.
یکی از مصداق های مهمان نوازی ایرانی را می توان در اقامتگاه های بوم گردی دید.دو دهه از تاسیس این اقامتگاه ها در ایران می گذرد و با رشد صنعت گردشگری و استقبال گردشگران داخلی وخارجی از گردشگری بومی ،تبدیل به یکی از ظرفیت های اقتصادی و ت های کلان کشور شده است.
آشنایی با اقامتگاه بومگردی نراقی ها
این اقامتگاه دومین اقامتگاه بومگردی شهر تاریخی نراق واقع در خیابان فاضل نراقی شهر نراق از توابع دلیجان استان مرکزی پایین تراز ساختمان موزه شهاب سنگ واقع شده است.
این بنا که معروف به خانه تاریخی حاج محمد ابراهیم نراقی می باشد به پیشنهاد آقای دکتر محمد نراقی(شهرساز) توسط سرکار خانم مولود السادات میرسلطانی در سال ۱۳۹۲ خریداری گردید و به مدت سه سال زیر نظر جناب محمود مرادی نراقی مرمت وبازسازی و در سال ۱۳۹۶ به عنوان خانه بومگردی نراقی ها مورد بهره برداری قرار گرفت .
تاریخ 7 فروردین 1398 با مجوز رسمی اسکان واقامت از سازمان میراث فرهنگی وگردشگری استان مرکزی با مدیریت آقای محمود مرادی نراقی رسما فعالیت خود را آغاز وآماده پذیرایی از میهمانان و گردشگران گردید.
پیشینه
قدمت اقامتگاه بومگردی نراقی را با توجه به قدمت خانه های تاریخی مشابه شهر می توان حدود ۱۵۰سال تخمین زد و پیشینه تاریخی آن را متعلق به دوره قاجاریه می دانند . ولی آثار وشواهد ودیدگاه پژوهشگرانی که از بافت تاریخی نراق بازدید نموده اند قدمت خانه های تاریخی از جمله این خانه را نزدیک به ۲۰۰سال بلکه بیشتر تخمین زده اند.
ساختار اقامتگاه
ورودی:
ورودی ساختمان دارای دو لنگه در چوبی با کوبه های فی مجزا ومتفاوت می باشد که شاید ذهن شما را به این سوال معطوف کند که دلیل این دو نوع کوبه متفاوت بر روی این درهای قدیمی چیست؟
این کوبه ها جنسیت میهمان را پشت در مشخص می کرد. کوبه درب سمت راست به صورت چکش و وزنه آهنی آویزان بود و صدای بم تری داشت ومشخص می شد میهمان پشت درمرد است . ولی کوبه سمت چپ حلقه ای وصدای زیرتر داشت که مشخص می شد میهمان زن است. بنابراین اگر مرد در خانه حضور نداشت زن خانه با رعایت حجاب کامل در را به روی میهمان می گشود.
هشتی :
هشتی خانه بلافاصله بعد از ورودی قرار گرفته و به نام سالن انتظار گفته می شود.در گوشه هشتی و روبروی درب ورودی شناسنامه خانه شامل نام مالک اصلی وفعلی و تاریخ مرمت و بازسازی و تاریخ افتتاح آن روی کاشی های بنفش چسبیده به دیوار درج گردیده است.
بنای این ساختمان تاریخی دوطبقه می باشد که طبقه زیرین آن که بعد از هشتی قرار گرفته به آشپزخانه وانباری تعلق دارد وطبقه فوقانی آن که دارای پله های مخصوص می باشد، دارای یک هال (سالن پذیرایی عمومی)نسبتا بزرگ و دارای چهاراطاق با تجهیزات کامل می باشد.
اتاق ها دارای چشم انداز زیبا و جالب می باشند به طوری که از فضای بیرونی آنها به راحتی می توان بافت تاریخی نراق را با تمام زیبایی هایش مشاهده نمود .
از جمله خانه های تاریخی با بادگیرهای قشنگ،آب انبارها،حسینیه ها، منازل تاریخی فاضلین نراقی(علامه حاج ملا محمد مهدی وفرزندش علامه حاج ملا احمد نراقی) و ازهمه مهم تر کوه اُل با قامتی بر افراشته ونماد شهر تاریخی نراق و هرکدام از اطاق ها دارای تلویزیون،یخچال فریزر،تختخواب،تلفن و وای فای ،سرویس بهداشتی فرنگی ومعمولی وحمام می باشد.
در اتاق ها مجموعا ۱۳ تختخواب وجود دارد و با نفرات اضافه ظرفیت اقامتگاه به ۲۰ نفر افزایش پیدا می کند. همچنین اتاق ها مجهز به سیستم گرمایشی(پکیج) و سر مایشی(کولر) می باشد .
اقامتگاه دقیقا امکانات یک هتل چهار ستاره را دارد و خدمات یک هتل را ارائه می دهد ولی هزینه بوم گردی دریافت می شود.
برای مثال :تعویض ملافه ها برای هر مسافر؛تهیه امکانات حوله حمام وحوله دستی برای هر مسافر؛شامپو وصابون برای هر مسافر و هزینه اقامتگاه در بومگردی نراقی ها ۷۵ هزار تومان برای هر نفر همراه با صبحانه کامل است که برای نفرات اضافه ۵۰ هزار تومان و برای افراد زیر ۱۲ سال ۳۵ هزار تومان محاسبه می شود.البته قیمت ها ثابت نیستند وصورت مقطعی می باشند .
امکانات جانبی اقامتگاه شامل:
کافی شاپ و رستوران بوده که مکان مناسبی برای برگزاری جلسات، دورهمی ها،میهمانی ها، برگزاری کلاس های آموزشی و خصوصا جشن تولد ها می باشد و این از مزایای منحصر به فرد اقامتگاه بوده که مدیریت آن برای راحتی میهمانان داخلی و خارجی ،گردشگران و خصوصا همشهریان عزیز نراقی تدارک دیده است.
در پایان اگر علاقمند به سفر در اقامتگاه بومگردی نراقی ها هستید به شما پیشنهاد می کنیم که قبل از سفر جستجوی کوتاهی در اینترنت بکنید چرا که بسیاری از بومگردی ها برای معرفی خود در فضای اینترنت فعال هستند توضیحات کاملی از مجموعه های خود را برایتان مهیا کرده اند.
همچنین می توانید به سایت سلحشوران شهرنراق به آدرس:www.salahshorannaragh.blog.ir مراجعه نموده وبا جاذبه های گردشگری این کهن شهر،آداب و رسوم، شناخت مشاهیر و فرهیختگان و.، به عنوان دومین شهر گردشگری کشور به لحاظ معماری سنتی بی نظیرش آشنا شوید.
سایت سلحشوران شهر نراق از پژوهشگر و نویسنده توانمند جناب آقای مرتضی علی آقایی نراقی از بابت تهیه این تحقیق سپاسگزار می باشد .
به : نراق
تاریخ 16 شهر رجب المرجب 1316
خدمت مُطاع معظم آقا محمد باقر ولد استاد آقاجان(محمد باقر فرزند آقاجان) ملاحظه فرمایند
مُطاع(مطیع) معظم ان شاءاله تعالی وجود مُعزز(گرامی) قرین رحمت و اعتدال است . ضمنا عرض می شود مراتب از قراری است که در خط علیحده قلمی و انفاد(سپری کردن) شده است .
الحال را هم مبلغ بیست و شش تومان ( نصف سیزده تومان ) قَران صرفی از جناب مستطاب آقا محمد جواد تاجر نراقی دریافت نموده که شما زحمت کشیده بفاصله یک یوم بعد از این تحویل و تسلیم آقا نعمت الله تاجر نراقی(نعمت اله فرخزاد نراقی فرزند محمد جواد ) نمائید و ظهر هذا ورقه را قبض الواصل نموده اخذ فرمائید .
صحیح است ، مِن اقل حاج محمد حسین پیش وری
فی تاریخ 16 شهر رجب المرجب 1316
16 رجب 1316(برابر 9 آذر 1277)
سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی نامه حاج محمد حسین پیش وری به محمد باقر فرزند آقاجان مبنی بر دریافت و تحویل مبلغ مشخص 125 سال قبل در شهر نراق سپاس گزار می باشد .
مُزوَّره (mozavvare)از نظر لغوی به معنی نوعی غذای بدون گوشت است که به عنوان شور با برای مریض می پزند و نام دیگرش به اصطلاح آش پرهیز می باشد.
این غذا را در گویش محلی نراق به آن " مُزاوِرَه " می گویند وغذایی شبیه اِشکَنه یا به گویش محلی "هل بادیون" است .
با این تفاوت که در پخت هل بادیون از تخم مرغ و در ساخت مزاوره از مغز گردو استفاده می کنند.
در پخت این نوع غذا گوشت به کار نمی رود مانند " دیزی دروغی " که آن هم ازغذاهای سنتی شهر تاریخی نراق بود و در پخت آن به جای گوشت از مغز گردو استفاده می کردند و دیزی را داخل چاله کرسی می گذاشتند تا آبگوشت بپزد و سپس سرو می نمودند .
نحوه تهیه مزاوره
برای پخت این غذا ، ابتدا مغز گردو و پیاز را به مقداردلخواه داخل سِرکو می کوبیدند. سپس مقدار کمی روغن را با مقدار کمی پیاز خرد کرده جداگانه در داخل ظرف مخصوص سرخ می کردند و بعد مخلوط پیاز ومغز گردو کوبیده را به پیاز داغ اضافه وتفت می دادند تا مغز گردو به روغن بیفتد.
مقدار دلخواه شنبلیله خشک را هم به آن اضافه و کمی دیگر هم تفت می دادند و در پایان آب ،نمک و زردچوبه اضافه نموده و در حرارت ملایم می گذاشتند تا جوش بیاید و کمی هم جوش بخورد.
سپس آن را از روی حرارت بر می داشتند و قبل از خوردن با چاشنی هایی نظیر سماق، فلفل ،قره قوروت طعم دار می کردند ومصرف می نمودند.البته افزودن چاشنی دلخواه بود وگاهی هم شیره یا عسل هم اضافه می کردند .
در زمان قدیم تشریفات غذاخوری مانند امروز نبود.غذای آبکی مانند آبگوشت ، اشکنه و حتی مزاوره را داخل یک کاسه مسی یا لعابی بزرگ می ریختند و وسط سفره می گذاشتند و بعد نان شاته خشک محلی را در آن خرد کرده و تَرید ( تَلیت) می کردند و با اشتیاق فراوان سرو می نمودند.
حتی گاهی اوقات قاشق هم سر سفره کم بود و سعی می کردند دو یا سه نفر به نوبت با یک قاشق غذا بخورند و گاه می شد که حتی با قاشق چوبی هم غذا می خوردند.
این رسم زندگی پدران ومادران ما با صفا و صمیمیت بود. یک خانواده دور سفره می نشستند و با هم در یک ظرف غذا می خوردند چرا که وسایل غذاخوری در آن زمان مانند امروز وجود نداشت. ظروف اکثرا مسی ولعابی بودند مانند کتری مسی ،تیمچه ،کَمُجدان ،کاسه،جام (نوعی کاسه مسی ) همه از جنس مس بودند .
حتی برای چای وآب خوردن هم اعضای خانواده از لیوان واستکان یا فنجان استفاده می کردند و زندگی آنها سرشار از سلامتی، عشق و دورهمی بود.
ولی امروزه با رعایت کامل بهداشت و مصرف ظروف غذاخوری جداگانه ، شاهد انواع بیماری های مختلف بوده وهستیم ولی در قدیم با توجه به اینکه به بهداشت هم چندان اهمیت نمی دادند ولی زندگی آنها از هر لحاظ بهتر از زندگی مدرن امروزی بود.
سایت سلحشوران شهر نراق از پژوهشگر تاریخ و فرهنگ جناب آقای مرتضی علی آقایی و مادر محترمه ایشان سرکار سیّده خانم آغا جوادی فرزند سید جواد از بایت تهیه این تحقیق سپاس گزار می باشد .
بسم الله الرحمن الرحیم
الحَمدُ للهِ الَّذِی أَحَلَّ النِّکاحَ وَ حَرَّمَ اِّناء وَ السِّفاحَ و صل الله علی محمد و آله الاجمعین
و بعد چون نظام عالم و بقاء نسل بنی آدم به مناکحت منوط و به مزاوجت مربوط است و ارتکاب ازدواج متضمن وسعت رزق و غناست و متکفل رفع فقر و عناست لهذا بمضمون بلاغت مشحون النکاح سنتی فمن رغب عن سنتی فلیس منی در اسعد ساعات و ایمن ایام رشته عقد مناکحت و مزاوجت دائمیه واقع و مستحکم گردید و به صحت انجامید فیمابین الشباب العاقل البالغ الرشید و هو آقا سید محمد دارای شناسنامه ۱۳۴۷ صادره از دفتر آمار محلات متولد سنه ۱۳۳۳ قمری فرزند آقای سید حبیب الله نراقی و حره البالغه العاقله الباکره الرشیده مسماه کبری خانم بیابانگرد دارای شناسنامه ۱۵۸۳ صادره از دفتر آمار محلات متولد ۱۳۰۱ شمسی صادره از دفتر آمار محلات صبیه آقا حسن حمامی بیابانگرد بصداق مُعین و کابین مُبرهن مبلغ هشتاد و پنج تومان که عبارت از ۸۵۰ ریال بوده باشد بموجب تفصیل ذیل .
هدیه کلام اله مجید یکجلد یکتومان.
نقد مافی الذمه سه تومان .
رخوت ملبوس یکدست ده تومان .
رختخواب قلمکار یکدسته ده تومان .
فرش اطاق قالی و غیره دسته پانزده تومان .
.مسینه آلات ساخته شده بوزن شاه دو مَن شانزده تومان
تمامی ششدانگ یکدرب اطاق سفید جدید البناء واقعه در خانه بالا شهره در محله دنیاداران من محلات نراق که محدود است باطاق یوسف اشرفی و به خانه استاد باقر پالان دوز و حدّی بفضای خانه و حدّی به دالان راهرو خانه با جمیع متعلقات و مشاعات تابعه آن از انوار و اغلاق(دریچه) و ممر و مدخل که مشتمل بر سه چشمه که خشت پوش است باستثناء نیمدانگ از آن که مختص خود ناکح است و قیمت آن سی تومان است والصداق مرقوم کلا فی الذمه اوج المسطور. والکسوه وعلیه الیمکن والتمکن عندالطلب اولا اورفعا سرا و علانیه .
وقدوقع العقدالمبارک المیمون فی ثالث شهر شوال المکرم و پارس ئیل(سال پلنگ) سعادت دلیل سنه ۱۳۵۷ مطابق پنجم آذر ماه سال ۱۳۱۷.
۳ شوال ۱۳۵۷ برابر ۵ آذر ۱۳۱۷
الهم الف بتهماو بارک عقدهما و صحت نسلهما وارزقنا خلقا . ذکورا بحق محمد و آلهاجمعین.
مرحوم سید محمد
الشهود التعریف التوکیل :
استاد ماشاالله اوضاعی(فرزند حسین)
کربلائی محمد صادقی
غلامحسین قاسمی(فرزند کریم)
آقا حسن بیابانگرد(فرزند . پدر عروس)
نصرالله قطبی نراقی(فرزند زین العابدین)
کُلهم نراقی.
از جناب آقای سید شهاب فرزند سید جمال از بابت ارائه تصویر این قباله قدردانی می گردد .
سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی قباله ازدواج سپاس گزار می باشد .
نراق بخشی از شهرستان دلیجان در استان مرکزی واقع است . صبح دوشنبه تاریخ ٢٨ مرداد ١٣۵٣ برابر ٣٠ رجب ١٣٩۴ و ١٩ آگوست ١٩٧۴ شهاب سنگی بر بام دبیرستان حاج معصومی (باغ شاه محمود سابق) شهر نراق فرود آمد که صدای مهیب و هولناک آن اهالی را وحشت زده کرد .
یکی از اهالی ذی نفوذ و نیکوخِرد نراق آقای حاج یوسف عضایی فرزند ماشاءاله که قطعه ای از زمین های باغ شاه محمود را خریداری و محل ستش تا محل فرود سنگ آسمانی فاصله نزدیک دارد به محل وارد و بعد از رفتن مامورین قطعه ای از این سنگ را در کُنجی یافته و ۴۵ سال از آن حراست نموده است .
با توجه به افتتاح اولین موزه شهاب سنگ ایران روز پنجشنبه ٢٣ آبان ١٣٩٨ در شهر نراق و نگهداری قطعاتی از شهاب سنگ های چهار سیاره مریخ ، عطارد ، وستا و ماه ؛ جناب حاج یوسف عضایی با مساعدت سایت سلحشوران شهر نراق این قطعه زیبا و شگفت انگیز از اجرام آسمانی را به مسئولین امر طی صورتجلسه و با ثبت رسمی نام اهدا کننده تقدیم نمود .
در لوح تقدیمی به جناب آقای حاج یوسف عضایی نوشته شده :
با سلام و احترام
از اینکه بخشی از شهاب سنگ نراق را از سال ١٣۵٣ تا کنون نزد خود به امانت نگهداری نموده اید و اینک که این سنگ ارزشمند را به موزه شهاب سنگ نراق اهدا می کنید نهایت تقدیر و تشکر را داریم .
لذا بر خود وظیفه می دانیم این اقدام ارزشمند جناب عالی را پاس بداریم و امیدوایم در پناه خداوند متعال در کلیه امور موفق و پایدار باشید .
ایرج عشقی مشاور طرح موزه شهاب سنگ
مهدی آعلی رئیس شورای اسلامی شهر نراق
حسن امین زاده شهردار نراق
در مراسم افتتاح اولین موزه شهاب سنگ ایران و رونمایی از چند سنگ و کتاب شهاب سنگ شهر نراق افراد و مسئولینی حضور داشتند که از جمله آنان :
ایرج عشقی استاد زمین شناس دانشگاه آخن آلمان و مشاور طرح موزه شهاب سنگ نراق
عباس معصومی خیّر نیکوکار نراق
سیدعلی آقازاده استاندار مرکزی
علیرضا سلیمی نماینده مردم دلیجان و محلات درمجلس شورای اسلامی
محمود مرادی مدیر عامل شرکت عمران شهر امیر کبیر
سیامک سلیمانی فرماندار شهرستان دلیجان
بهرام فدایی بخشدار مرکزی
حسن امین زاده شهردار نراق
مهدی آعلی رئیس شورای اسلامی شهر نراق و اعضای شورا
دیگر مسئولین مربوطه و مردم علاقمند
این مراسم در سالن اجتماعات کتابخانه فاضلین نراقی شهر نراق برگزار گردید و از افراد مختلف از جمله فرهیخته فرهنگی و خیّر عزیزاله فروغی و دیگر دست اندرکاران تقدیر به عمل آمد .
پس از مراسم مسئولین و مردم به دبیرستان عباس معصومی عزیمت و موزه شهاب سنگ ایران را در محل فرود آن افتتاح نمودند .
مبلغ یکصدو بیست تومان که عبارت از یکهزار و دویست ریال می باشد از مال خاص خالص آقای میرزا عبدالحسین مهدوی نراقی دین ثابت و لازم است شرعا بر ذمه و رقبه عالیقدر آقا شکراله جعفری نراقی که مبلغ نامبرده بالا را از تاریخ زیر الی انقضاء مدت پنج ماه دیگر ادا و کارسازی نماید و به هیچ گونه عذری موقوف و معطل نسازد .
و کان ذالک تحریر فی اول آبان ماه 1325
اثر انگشت شکرالله جعفری(مرحوم شیخ شکراله جعفری فرزند احمد) مورد گواهی است
امضاء : امرالله عزیزی(مرحوم حاج امرالله عزیزی فرزند خیرالله ابن میرزا عزیز اهل شهر نراق)
بازخوانی نوشته پشت سند :
.آقا شیخ شکرالله جعفری(فرزند .) تاریخ 1/1/1326 باید بدهد یکصدو بیست تومان
سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی کارسازی پول توسط میرزا عبدالحسین مهدوی نراقی به شکراله جعفری 73 سال قبل سپاس گزار می باشد .
از ١٧٧ شهید سوادآموزی کشور ٨ نفر از این شهدا به استان مرکزی و مشخصا دو نفرشان به شهر شهیددوست نراق تعلق دارد :
مصطفی طالبی
فرزند حسین اهل شهر نراق
عبدالله محمودی
فرزند علی اهل شهر نراق
عباس محمدی
فرزند قدمعلی اهل شهر دلیجان
هادی(غلامحسین) شفیعی
فرزند حسن اهل شهر دلیجان
محمد
فرزند علی محمد اهل روستای توره شازند
محمد باقر کشاورزی
فرزند نعمت اهل آسیابک زرندیه
سعید عزیزمحمدی
فرزند محمدعلی اهل روستای کَزّاز شازند
عبدالعلی ابراهیمی
فرزند اسدالله اهل روستای ازنوجان خمین
سلحشوران شهر نراق چهلمین سالروز تشکیل نهضت سواد آموزی به فرمان آیت الله خمینی رحمت الله علیه رهبر کبیر انقلاب را به معلمین و زحمتکشان این نهاد تبریک گفته و به روح پُر فتوح شهدای نهضت فاتحه و صلوات نثار می نماید .
13 محرم 1358(برابر 14 اسفند 1317)
خدمت جناب مستطاب آقای آقا میرزاعلی محمد مهدوی تاجر نراقی دام اقباله
فدایت شوم . دستخط مبارک واصل از سلامتی خوشوقت شدم .
اولا اینکه نوشته بودید . بدهید در اینجا ارزان است آنهم خریدار ندارد بفرستید کاشان .
ثانیا استدعا دارم برات پنجاه تومان را به آقای حبیب اله بپردازید وجه را هم بفرستید دلیجان. چون از مدت خیلی گذشته است و وجه لازم دارم راضی نشوید کسی را بفرستم . البته وجه برات بدهید بقیه را هم بفرستید .
آقای آقامحمدحسن مهدوی سلام می رساند و می فرماید بقیه وجه منصوری را بفرستید . زیاده لازم به سفارش نیست . آقای آقا میرزاعباس(احتمالا میرزا عباس مهدوی فرزند فضل اله نراقی معاون التجار) را سلام برسانید .
در خدمات حاضرم اخوان جلالی
سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی نامه اخوان جلالی به میرزاعلی محمد مهدوی 83 سال قبل در شهر نراق سپاس گزار می باشد .
زَقّوم نام درختی است که به گفتهٔ قرآن در قعر آتش جهنم رشد میکند. بر این درخت میوهای میروید که غذای جهنمیان است. در سه جای قرآن از درخت زقّوم استفاده شده است. میوههای این درخت به شکل سرهای شیاطین میباشند که دوزخیان از آنها میخورند و در دل آنها همچون ف گداخته غلیان میکند و در پی آن آب جوش مینوشند .
گذشتگان در شهر تاریخی نراق از این واژه به عنوان یک گویش محلی استفاده می کردند وهنوز هم قدیمی های شهر که در قید حیات هستند گویش زَقّوم را به یاد دارند. زَقّوم یک گویش نفرین گونه بین مردم شهر نراق بود و بیشتر در مورد مواد غذایی وغذا خوردن کاربرد داشت بدین صورت که اگر بچه ای سر سفره قهر(خِشم) می کرد وعلی رغم توصیه والدین باز از غذا خوردن امتناع می نمود در جواب به او می گفتند : " زقوم بخور".
این گیاه ماده طعم زهر و کشنده دارد و به همین خاطر هم این گویش را که تقریبا نزدیک به نفرین است به کار می بردند. یا گاهی در مورد شخص پُرخور کاربرد داشت به طوری که به او می گفتند:
الهی زقوم بخوری! چقدر می خوری؟
البته معنی واژه زَغنَبُوت مورد استفاده مردم نراق هم تا حدودی شبیه زقوم است و به معنی زَهر مار یا کوفت کاری می گفتند .نوعی سَم که از زهر مار گرفته می شد. این گویش هم جنبه نفرین داشت مانند : زَغنَبوت کن ، یعنی بخور. یا در مورد فراخواندن شخص به کار می رفت . مانند : فلانی ؟ زَغنبوت، کوفت، زهر مار، چه کار داری؟ این دو واژه هنوز هم اثر آن ها در گویش های شهر نراق وجود دارد .
سایت سلحشوران شهر نراق از محقق ، نویسنده و پژوهشگر تاریخ و فرهنگ جناب حاج مرتضی علی آقایی نراقی از بابت این نوشته قدردانی می نماید .
بسم الله الرحمن الرحیم
هوالمولف بین القلوب .
و بعد چون نظام عالم و بقاء نسل بنی آدم بمناکحت منوط و بمزاوجت مربوط است و ارتکاب ازدواج متضمن وسعت رزق و غناست و متکفل رفع فقر و عناست و تارکین این سنت سیئه از حوزه اسلام دور و نزد اولوالالباب مخذول و منکوب و لهذا بمضمون بلاغت مشحون
وَأَنْکِحُوا الْأَیَامَىٰ مِنْکُمْ وَالصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ وَإِمَائِکُمْ ۚ إِنْ یَکُونُوا فُقَرَاءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ من فضله والله واسع العلیم و بقول نبی الامی :
النِّکَاحُ سُنَّتِی فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِی فَلَیْسَ مِنِّی در احسن زمان عقد مناکحت دائمی واقع شد فیمابین الشباب العاقل البالغ والرشید و هو آقا شکرالله خلف مرحوم آقا مشهدی علی اکبر عصار نراقی والحره العاقله البالغه الباکره الرشیده هی المسماه بهجت خانم بنت شهرت ماب آقا سید حبیب الله نراقی بصداق معین مشخص مبلغ یکصدو یازده تومان فض رایج خزانه اعلیحضرت احمد شاه قران ده عدد یکتومان مطابق تفصیل ذیل السطر .
هدیه کلام الله مجید دو تومان .
طلا حمراء غیر مسکوک دو نیم تومان .
رختخواب یکدسته ده تومان .
مسینه آلات ساخته شده بوزن شاه هشت تومان .
گوسفند من جنسین دو راس هشت تومان .
ماده گاو سلیمه الاعضاء یکراس ده تومان.
فرش اطاق از قالی یازده و نیم تومان.
همگی و تمامی دو قفیز . کامل از یک قطعه باغچه خانه مشهور بباغچه محمد یوسف مالکی ناکح که تخمینا چهار قفیز(واحدی برای اندازه گیری زمین) است واقعه در خانه مسی و موروثی فی محله علیای قصبه نراق حدّی به رودخانه حدّی به باغچه محمد هاشم حدّی به باغچه ورثه آقا سید جلال حدّی بطرف خانه با کافه ملحقات و منضمات آن از اشجار مغروسه من اللوز والجوز و کلما یتعلق بها بقدرالحصه قیمت چهل تومان همگی و تمامی یکدرب فوقانی مشهور به مهمانخانه واقعه در سر حوض که راه آن در ابتدای خانه است حدّی بکوچه حدّی به خانه غلامعلی شهره حدّی به فضای خانه حدّی به فوقانی محمد شریف با ممر ومدخل و مشاع و ابواب و کلما یتعلق بهما بقدرالحصه بقیمت هیجده تومان مناکحه صحیحه شرعیه و معاقده صریحه ملیه اسلامیه مشتمله علی الایجاب والقبول الصادرین عن وکیلهما بعد ثبوت وکالتهما والصداق المرقوم کلا فی الذمه اوج فامالصداق عینا فلهالتصرف فی شائت و اینما طلبت و دینا بودیه الیها عندالطلب .
وقد وقع العقدالمبارک فی یوم جمعه بیست و چهارم شهر جمادی الثانی مطابق هذالسنه تنگوز ئیل(سال خوک) .یکهزارو سیصدو چهل و دو هجری
جمعه 24 جمادی الثانی 1342(برابر 11 بهمن 1302)
از جناب آقای سید شهاب فرزند سید جمال از بابت ارائه تصویر این قباله ازدواج قدردانی می گردد .
سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی قباله ازدواج سپاس گزار می باشد .
بسم الله الرحمن الرحیم
بتاریخ یوم چهارشنبه ۱۳۲۹/۶/۱
الناکح : آقای سید عباس دارای شناسنامه شماره ۲۰۱۰ صادره از نراق متولد ۱۳۰۹ شمسی فرزند آقا سید حبیب قصاب نراقی
المنکوحه : دوشیزه مهری خانم محمودی دارای شناسنامه شماره ۲۴۶۳ صادره از نراق متولد ۱۳۱۴ شمسی فرزند آقا نصرالله محمودی نراقی
الصداق : مبلغ هشتصد تومان که عبارت از هشتهزار ریال است وجه نقد بموجب تفصیل ذیل کلا فی الذمه اوج
هدیه کلام الله یکجلد پنج تومان .
رختخواب از جنس . یکدسته یکصدتومان.
رخوت ملبوس یکدسته پنجاه تومان.
مسینه آلات ساخته عمل کاشان ۹ مَن پنجاه تومان.
گوسفند از جنس بز سه راس هشتاد تومان.
قیمت فرش اطاق دویست و پنجاه تومان .
قیمت یکدانگ خانه یوسف خاتونی شهره یکصدو پنجاه تومان.
طلا حمرا یکمثقال چهل تومان.
.نقد مافی الذمه هفتادو پنج تومان
از جناب آقای سید شهاب فرزند سید جمال از بابت ارائه تصویر این قباله قدردانی می گردد .
سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی سند پاگیره(قباله ازدواج) سپاس گزار می باشد .
بسم الله الرحمن الرحیم
مبلغ بیست تومان فض(احتمالا پول) . بیست و شش نخودی عددی هزار دینار قیمت گندم و غیره ابتیاعی(خریداری) آقا جواد از حاجی حسین . آقا علی جناب اشرف الحاج محمد رضا واصل و عاید عزت آقای کربلائی صادق گردید .
تحریر فی 24 شهر شوال سنه 1289
24 شوال 1289(برابر با 5 دی 1251)
مُهر : یا اسدالله غایب
مُهر : عبدالباقی الحسینی
مُهر : مهدی الحسینی
مُهر : محمود .
مُهر : سید .
سایت سلحشوران شهر نراق ؛ از استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی سند 150 ساله قدردانی می نماید .
مخفی نماناد که دو هزار قیمت سمع که صد دِرهَم است و دو هزار تتمه(باقیمانده) مال فرنگ را عالیحضرت آقا محمد حسین خَلف مرحوم آقا قاسم . نراقی کسر که محاق(آخر ماه قمری) سه عباسی(سکه های زمان شاه عباس صفوی عباسی نامیده می شد) محاسبه محمدباقر(عموی فضل اله نراقی معاون التجار) گذارد که این چهارهزار را محمد باقر برده است .
لهذا قرار شد که هرگاه آقا محمد باقر(محمدباقر نراقی فرزند حاج محمد مهدی ابن عبداله) قبول چهار هزار را ننمود بعلاوه یکهزار پنجهزار بدون عذر تسلیم آقا محمد جواد(محمد جواد نراقی فرزند حاج محمد مهدی ابن عبداله) اخوی او نماید .
تحریرا فی دوم شهر شعبان سنه 1291
2 شعبان 1291(برابر 23 شهریور 1253)
سایت سلحشوران شهر نراق ؛ از استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی سند حساب و کتاب یک قرن پیش در نراق قدردانی می نماید .
سهم ارثیه طاهره خانم(طاهره نراقی فرزند فضل اله)
.
باغ استاد رضا مُشجر سه مَن چهل و هشت تومان.
آب لاستان(دشت لاستان نراق) یکربع سی و هفت تومان و پنجریال.
آب علیا و سفلی پنج سَراچه پنجاه تومان.
تکه بید در باغ دشت سه تومان.
مرغزار(دشت مرغزار نراق) دو مَن چهل تومان .
عزت آباد مشجر . پانزده تومان.
خانه جنب حسینیه دانگ و نیم پانزده تومان.
گوسفند دو راس هفت تومان و پنج ریال.
خانه استاد غلامحسین یکدانگ ده تومان.
لحاف یکتومان.
باغ عدل لاستان سه من چهل و هشت تومان .
از محل حجره یکصد و نه تومان.
دکان نشیمنی بن بست پنجاه تومان.
زمین حاجی رئیس(حاج حبیب اله نراقی) وحاج شمسی ده تومان.
نصف زمین باقر در لاستان دو مَن هفده تومان.
خانه غفار جنب کاروانسرا یکدانگ پنج تومان.
از عبدالحسین(عبدالحسین مهدوی فرزند فضل اله نراقی اخوی طاهره) بگیرد .
جمع .
مطابق دفتر وصیت نامه صحیح است - امضاء نراقی
سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی سهم ارثیه طاهره نراقی فرزند فضل اله معاون التجار حدود یک قرن قبل در شهر نراق سپاس گزار می باشد .
نا چیست ؟
واژه نا (Na)یک گویش نراقی است و به معنی نوعی آخور متحرک می باشد که در قدیم از لاستیک مستعمل ، ف ، چوب و حلبی ساخته می شد و برای تغذیه گوسفند در زمستان مورد استفاده قرار می گرفت و در حال حاضر هم در برخی دامداری های نراق مورد استفاده قرار می گیرد.
دنیای اطراف ما پر از اشیا ٕ کهنه و مستعمل و فرسوده است که می توانیم آنها را دور بیاندازیم و یا با کمی خلاقیت بازیابی کرده و اشیا کاربردی و فوق العاده ای بسازیم.
یکی از این اشیا ٕ لاستیک مستعمل ماشین است که در قدیم در شهر نراق برای کشاورزان و دامداران وپینه دوزها( گیوه دوز) کاربرد داشت.
دامداران برای ساخت نوعی آخور که در گویش نراقی به آن" نا " می گویند از لاستیک های مستعمل ماشین های سنگین و نیمه سنگین استفاده می کردند به این صورت که لاستیک را از یک قسمت می بریدند و سپس باز می کردند و برای جلوگیری از انطاف پذیری در زیر آن یک چوب یا تخته محکم قرار می دادند و با میخ لاستیک را به آن کوبیدند تا به صورت یک ناودان مستطیل شکل در آید.
سپس آن را روی زمین یا روی دو پایه مخصوص قرار می دادند و داخل آن را کاه وجو و یونجه برای تغذیه گوسفندان می ریختند. به این آخور مصنوعی" نا " می گویند . شاید به این علت که شبیه ناودان بود.البته در ساخت اینگونه آخورها از چوب، ف، حلبی نیز استفاده می شد که به صرفه ترین آنها لاستیک ماشین بود چون به رایگان در دسترس بود.
این نوع آخورها قابل حمل ونقل وجابجایی بودند و به راحتی می شد از آنها به عنوان آخور یا آبشخور(آب خوری) گوسفند استفاده کرد.
قدیم در شهر نراق گوسفنداری ها مانند امروز دارای آغل و بهاربند نبودند بلکه دامداران از کَنده یا زاغه هایی که در زیر زمین کنده(حفر) می کردند استفاده می نمودند.نمونه این کَنده ها در نراق زیاد است وعموما دارای مالکیت خاص یا عام هستند و در زمستان مورد استفاده دامداران قرار می گرفتند.
و چون در این کَنده ها آخور برای تغذیه وجود نداشت دامداران مجبور بودند که دام های خود را در خارج از کَنده با آخورهای مصنوعی مانند" نا " تغذیه نمایند.
در فصل تابستان معمولا دام های داشتی در چراگاه ها و مراتع چرا می کردند و دام های پرواری را داخل دشت می چراندند وشب ها هم آنها را داخل حصار یا کُلَهٔ سنگی(اتاق سنگی بدون سقف) نگهداری می کردند .سقف این کُله ها هم از چوب و شاخ و برگ درختان،حلبی ،لاستیک های مستعمل می پوشاندند تا گوسفندان از خطر در امان باشند. هنوز هم آثار این کُلَه های سنگی در مزارع نراق دیده می شود.
تغذیه دستی گوسفندان معمولا در زمستان و نگهداری آنها در کَنده انجام می گرفت. ولی حتما قبل از فرا رسیدن زمستان باید این کَنده ضدعفونی می شد و چون در آن زمان سم و سمپاشی رایج نبود دامداران از بوته های خشک بیابان مانند : گون،ک ُلُو، جاز و سایر بوته های خشک را جمع آوری می کردند و داخل کنده می گذاشتند وآتش می زدند، در اثر حرارت آتش کنه ها ات و جانوران موذی از بین می رفتند و کنده کاملا ضد عفونی برای زمستان گذرانی گوسفندان می شد.
لازم به ذکر است که هر کنده دارای دو میله چاه بود که جهت تهویه هوای داخل استفاده می شد وهمین سوراخ های تهویه باعث می شد که حرارت ناشی از آتش بوته ها به تمام نقاط کنده سرایت کند و باعث تهویه هوای داخل گردد.
در زمستان به علت سرد بودن هوا و خشک بودن صحرا گوسفندان را قبل از غروب آفتاب تغدیه می کردند و بعد انها را به داخل کنده هدایت می کردند. گله دارهای عمده که تعداد گوسفندان آنها زیاد بود مشکلی برای تغذیه نداشتند و در بیرون کنده یا داخل حصار آخورهای طبیعی بزرگ با سنگ و گل می ساختند وعلوفه داخل آن می ریختند و گوسفندان به راحتی تغذیه می شدند. ولی در گله هایی که گوسفندان چکنه(یا متفرقه) وجود داشت حتما می بایست از نای لاستیکی ، چوبی یا فی استفاده می کردند ، چون تعداد گوسفندان آنها کم بود.
آنها در خارج از کنده و در جاهای مختلف این ناها را مستقر می گردند و در موقع تغذیه هر گوسفندی به تغذیه گاه خود می رفت در مرحله اول این کار تا حدودی مشکل بود وگوسفندان را باید از گله جدا می کردند ولی به زودی با محل تغذیه جدید آشنا می شدند وروزهای بعد خودشان به راحتی به آن محل می رفتند و تغذیه می شدند.
از مصارف دیگر لاستیک های مستعمل برای ساخت پرچین دور باغ ، دور برگاه گوسفندان به عنوان فنس استفاده می شد و برای ساخت پلکان در جاهای ناهموار مورد استفاده قرار می گرفت و از همه جالب تر برای ساخت( نَگیردونی) چوپان ها از آن استفاده می کردند.
نگیردونی یک چاله مستطیل شکل برای گوسفندان نابردار است یعنی گوسفندی که برای شیر دادن به بچه اش خودداری می کند. برای این کار چوپان، گوسفند یا بز نابردار را بچه اش داخل چاله می کرد و چون چاله به اندازه قد گوسفند بود ،گوسفند نمی توانست به راحتی داخل چاله بچرخد یا بگردد در نتیجه در مقابل فرزندش تسلیم می شد و او را می پذیرفت و به او شیر می داد. روی این چاله را هم یک لاستیک مستعمل می انداختند تا گوسفند نتواند بیرون بیاید .
از کاربرد دیگر این لاستیک ها برای ساخت تخت گیوه استفاده می شد. در زمان قدیم پاها مانند امروز سایز مشخصی نداشت و پینه دوزها(گیوه دوز) برای دوخت گیوه پای شخص را روی قسمت داخلی لاستیک های ماشین های سبک که مخصوص این کار بود می گذاشتند و دور آن را خط می کشیدند و تخت گیوه را به این صورت از لاستیک با کارد تیز مخصوص می بریدند و رویه گیوه با چرم های مخصوص دور تخت رابه آن می دوختند .به همین علت بود که قیمت تمام شده گیوه ارزان تمام می شد.چون گیوه دوز برای تخت گیوه پولی پرداخت نکرده بود.
سایت سلحشوران شهر نراق از پژوهشگر و نویسنده توانا جناب آقای مرتضی علی آقایی از بابت تهیه این تحقیق سپاسگزار می باشد .
بسمه تعالی
چون نسختان(دو نستک – دو رونوشت)تاییدات ربانی و توفیقات سبحانی شامل حال و کامل احوال خیریت آن جنابان مستطابان جل عالی آقای آمیرزا غلامحسین معاون الممالک نراقی دام اقباله خلف مرحوم حاج میرزا محمد خان (معاون الممالک) نراقی و آقای آمیرزا احمد خان نراقی زیده عزه خلف مرحوم مغفور حاج محمد مهدی رحمه الله علیه گردید در بهترین وقتی از اوقات و خوشترین ساعتی از ساعات مقرون به خیر و برکات از جهت . و میراث برای مرحومه مغفوره طلعت خانم شمس السلطنه همشیره آقای معاون الممالک(غلام حسین) مزبور زوجه آقای آمیرزا احمد خان معزی الیه بالطلوع و الرغبه و الاختیار محضا لله و قربة الی الله با خلوص نیت و حسن عقیدت وقف موبد و حبس مخلد صحیح شرعی ملی اسلامی نموده به نسبت مرقومه ذیل همگی و تمامی یک دانگ و نیم ملکی اختصاصی مرقومه مزبوره فوق را مشاع از کل شش دانگ مزرعه نصرت آباد مزارع نراق را که بشرع میراث بالسویه وبالمناصفه از مرحومه مزبوره به جنابان معظمان منتقل شده است با کافه ملحقات شرعیه و عامه منضمات عرفیه آن از اراضی و صحاری و براری و مجاری المیاه و که در محل خود از کثرت شهرت و وضوح غنی از تجدید و توصیف است بانضمام کلیه مستغلات مورثی و ملکی و ابتیاعی آقای معاون الممالک مزبور با سهمی که در آنها جهت آقای آقامیرزا احمد خان ارثا از مرحومه شمس السلطنه می باشد از دو باب کاروانسرای تجاری و بارانداز و دکاکین راسته بازار نراق از حجرات متعلق به آن ها بدون استثناء شیئی از آن ها که هر یک در محل خود غنی از تجدید است و مشهور است به مستغلات مرحوم حاجی میرزا محمد خان معاون الممالک بانضمام یک سهم ملکی اختصاصی از مرحومه شمس السلطنه از سیزده سهم از یک باب کاروانسرای حاج مهدی واقع در نراق که این یک سهم نیز بالسویه و بشرع میراث متعلق به جنابان معظمان است کائنا ماکان با کافه ملحقات شرعیه و عامه منضمات عرفیه بر مصارف مدرسه که در محل نراق باشد که بعد از وضع مخارج لازمه از حیث تعمیرات و منال دیوانی و عشر حق التولیه و النظاره غیر از متولی و ناظر مرقومین ذیل که خود واقفان هستند منافع آن ها به مصارف مدرسه که جهت اطفال افتتاح خواهد شد به طوری که متولی و ناظر وقف صلاح داند برسانند و در صورت فقدان مدرسه به مصارف مطلق خیرات و مبرات به فقراء مسلمین و ایتام وابن سبیل بنظر متولی و ناظر وقف برسد و ثواب آن برای مرحومه مغفوره شمس السلطنه و مرحومه والده آقای معاون الممالک است ان شاءاله خواهد رسید و تولیت عین موقوفه مادام الحیات جهت خود آقای معاون الممالک معظم له است که باستصواب و نظارت آقای آمیرزا احمد خان بایستی به مصارف مرقومه قیام و اقدام نمایند و بعد از فوت متولی مزبور خدای نخواسته تولیت با ارشاد اولاد ذکور ایشان نسلا بعد از نسل و بطنا بعد از بطن می باشد و در صورت فقدان اولاد ذکور با ارشاد از اولاد اولاد اوناث نسلا بعد از نسل و بطنا بعد از بطن می باشد و خدای نخواسته بعد از انقراض اولاد ذکور و اوناث با عالم متدین محل مزبور است و هکذا راجع بنظارت از همین قرار رفتار شود و بعد از متولی و ناظر فعلی حق التولیه و النظاره که هر یک عشر از منافع و مداخل است که اولا بایستی از کلیه منافع و عایدات وصات مخارج لازمه موضوع و مصرف شود و بعد از کسر وضع مخارج از بقیه بالسویه و بالمناصفه حق ناظر و متولی بعد است که باید بردارند و صیغه وقف جاری گردید.
قبض و اقباص و تسلیم و تسلم کما قرر فی الشریعه مطهر به عمل آمد و مصرف وقف داده شد.
و کان ذالک به تاریخ هفدهم شهر الشعبان المعظم من مشهور سنه ١٣۴٣ مطابق سیچقان ئیل(سال موش) ۱۳۴۳
١٧ شعبان ١٣۴٣ برابر ٢٢ اسفند ١٣٠٢(٩۶ سال )
احمد نراقی الراجی احمد معاون الممالک امینیان . معاون الممالک . هو الوقف و علی الظمائر و المطلع علی السرائر.
بسم الله الرحمن الرحیم
وقع الوقف الموید والحبس المخلد الاسلامی مشتملا علی .العرب و مستحقا. من الاجر مع التولیه والنظاره مع فی الورقه. الاحقر محمدال البهبهانی السابع العشرمن شعبان المعظم ۱۳۴۳ الراجی محمد ابن عبداله ال
بسمه تعالی قد وقع مافصل فی الورقه . محمد جعفر عبداله ابن احمد ال البهبهانی فی السابع العشر من شعبان ۱۳۴۳ الراجی عبداله ابن احمدال
بسمه اله التعالی وقع الوقف الموید والحبس المخلد الاسلامی علی الصرف المعین و. التولیت والنظاره کما فصل فی الورقه الاحقر فی . الراجی علی اکبرالحسینی .
اعترف بما رقم فیه باقرالحسینی باقرالحسینی
صحیح است نظام السادات
نمره ۳۷۸۲ثبت کتابچه رقبات ۱۳۴۳ عبداله ال
سواد مطابق اصل است که یک نسخه آن نزد اینجانب است و یک نسخه نزد آقای میرزا غلامحسین خان معاون الممالک نراقی
امضاء احمد نراقی
سایت سلحشوران شهر نراق از ارائه تصویر سند بازخوانی شده و تایپ نمودن متن توسط جناب آقای میثم پریشانی فرزند مهدی و از استاد سید مجتبی غفاری بابت اصلاح و تکمیل بازخوانی وقف نامه بازار نراق قریب یک قرن پیش سپاس گزار می باشد .
به گزاش سایت سلحشوران شهرنراق ، استاد محمد برشان کارشناس تاریخ آب و آبیاری ، نویسنده و پژوهشگر کرمانی در سفرنامه اش تحت عنوان " سفرنامه آب ها از مهریز تا میمه " نگارش زیبایی دارد که به همت آقای محمدرضا خلیلی دلیجانی در بیست و هفتمین شماره فصلنامه عصر طلایی دلیجان آبان 1398 به چاپ رسید .
ضمن تشکر از مساعدت صمیمانه استاد سعید اصغری نویسنده و پژوهشگر صاحب نام شهرستان دلیجان در این سفرنامه به صورت گزینشی مطالب مربوط به قنات های دلیجان و نراق را تقدیم علاقمندان می کنیم :
. من آب را در همه ای کاش هایم می بینم، در همه دلواپسی ها و دل شوره هایم، در اشک ها و شادی های کودکانه و جوانی ام. با کلمه نمی توانم با آب حرف بزنم .
من از کاشان ره به سوی دلیجان می برم آن جا که تاریخ را می توان لمس کرد . دلیجان و نراق را می توان با تمام وجود حس کرد ، چرا که تاریخ گذشته ای است که زمان حال را پدید آورده است، تاریخ حرکتی است که به سوی آینده در جریان است، تاریخ عمر نوع انسان است.
ولی مگر می شود از کاشان رخت به نراق و دلیجان کشید و سری به سهراب سپهری نزد، انسان در مشهد اردهال میخکوب می شود، انگار با تمام وجود می شنود فریاد سهراب را وقتی شعر می سراید .
نوشتن از تمدن نراق کار هر کسی نیست . تمدن ها دقیقا بر طبق یک جدول زمانی ثابت، زمانی بر می خیزند و می بالند و راه زوال در پیش می گیرند و سرانجام هم از هم می پاشند .
نراق با سابقه چند هزار ساله 93 رشته قنات دارد که قنات های عباس آباد، نصرت آباد و بیدشک پایین از همه معروف تر و هم پر آب تر هستند . از آب انبارهای مشهور نراق می توان از آب انبار حاج مهدی نام برد . مسعود میرزا ظل السلطان پسر ناصرالدین شاه می نویسد:
من آب انبارهای خوب که حقیقتا خیلی تعریف دارد که آبش خیلی گوارا و خنک و صاف و سَرد است در این سفرهای خودم و در عمر خودم در سه جا دیده ام :
اوّل در مازندران در شهر ساری، دوّم در کاشان و سوّم در نراق که قصبه ای است که در آن جا به شکار رفته بودم دیدم .
آب انبار پایین، آب انبار بازار، آب انبار دروازه، آب انبار محمدآباد، آب انبار حسن، آب انبار سیپک و حوض خانه مسجد جامع از دیگر مظاهر تمدن آبی نراق هستند.
نراق شهر آسیاب های آبی است که مشهورترین آسیاب ها : آسیاب چشمه رود، آسیاب دوسنگ، آسیاب آب نما، آسیاب گرینان، آسیاب برج که دارای برج دیده بانی بود و از آب قنات کلیکه استفاده می کرده است، آسیاب میرگی که از آب چشمه رود می گشته، آسیاب تقی نصرالله، آسیاب حاج علی، آسیاب حاج ابوالقاسم، آسیاب خواجه، آسیاب چنارسوخته، آسیاب آقا، آسیاب آصف آباد که با آب قنات آصف آباد و چشمه رود کار می کرده است، آسیاب حمید که با آب چشمه رود و قنات سالوار کار می کرده است، آسیاب چکچکه، آسیاب سرناسار، آسیاب سرچه، آسیاب حاج شریف، آسیاب لاستان که از آب دشت و سَرچه استفاده می کرده و آسیاب حاج حیدر.
استاد سعید اصغری
و نمی دانم چگونه از تاریخ و تمدن آبی دلیجان بنویسم آن جا که بنا به دعوت جناب آقای سعید اصغری در شهریور 1391 جهت ثبت ملی قنات بهریار به دلیجان سفر کردم و با نویسنده بزرگ حسین صفری آشنا شدم و دریچه های جهان جدیدی به روی من گشوده شد .
و من چه احساس غروری می کنم از این دوستان سرشار از عشق و انسانیت، من از عشق وضو می سازم و نماز می خوانم و در عشق غرق می شوم . من بدون دوستانم به کنج قفسی که میله هایش از حسرت است می پوسم و می میرم و بدون عشق و بدون دوست زندگی مفهومی ندارد .
در شهر دلیجان بیش از 30 رشته قنات وجود دارد که پُر آب ترین آ نها بهریار است قنات علایی هم دیگر قنات بزرگ شهر بوده که تا سال 1365 آباد و پس از آن خشک گردیده است. در کتاب تاریخ و فرهنگ دلیجان آمده که این شهر در روزگاران گذشته 70 رشته قنات داشته است، از قنات های دیگر دلیجان می توان از قنوات محمدآباد، جرجبش ، شهرداری، کهریز نو، رک نآباد، فیروزآباد، نصیرآباد، صالح آباد، الوند، صدرآباد، فیض آباد، نشت آباد، نورالامین و شاه ولی نام برد .
در مسیر این قنوات آسیاب های زیادی می چرخیده اند که مهم ترین آن ها آسیاب بالا و آسیاب میان بوده اند . یک دوره گردش آب در بهریار 14 شبانه روز است که به این گردش چهارده روزه رینه می گویند . بزرگ ترین واحد آبیاری شبانه روز است این واحد از بر آمدن تیغ خورشید آغاز و تا بر آمدن خورشید تا بامداد روز دیگر می باشد .
استاد محمد برشان
هر روز به دو تاق تقسیم می شود نیم تاق صبح تا پیش از ظهر و نیم تاق تا بعداز ظهر. و سرانجام قنات بهریار در تاریخ اول اردیبهشت ماه 1394 ثبت ملی شد. و چه سخت است دل کندن از دلیجان با وجود سفرهای چند باره و گذرهای متعدد از این دیار و من به سوی وزوان و میمه در استان اصفهان می روم .
جناب قبله گاهی آقاخاله(پسر خاله) آمیرزا محمد خواسته بودند لهذا گرفته به همراه مشهدی اسماعیل ارسال شد مبلغ بیست و سه ریال وجه او را از جناب ایشان دریافت مشهدی ابراهیم دباغ مبلغ چهارصد و نوزده ریال داد براتی به حواله شما دادم که سرکار به فرجه ۹ یوم تحویل مشارالیه نمائید .
او را معطل نفرمائید در باب باربند (نواری که بدان بار بر ستور استوار کنند) ابراهیم دباغ از قراریکه جناب والد فرمودند بیست عدد باربند(طناب) به حجره داده دانسته باشید .
باری یوم قبل درد دل شدیدی عارض آن خداوندگار شد ؛ لله الحمد رفع شد . الیوم از تحریر زیاد حالتی ندارم ؛ وقت غروب است مجال نیست .
خدمت جناب افتخار الحاج حاجی محمد رضا و آقا محمد ابراهیم و آقا محمد حسین(فرزندان حاج میرزا کوچک نراقی ابن حاج علی نقی) عرض سلام برسانید .
خدمت جناب آقا موسی سلام می رسانم . خدمت آقا محمدعلی مرحوم آقا عبدالرزاق(حاج محمدعلی تاجر نراقی ابن آقا عبدالرزاق فردی که اولین صحیّه یا درمانگاه در منزلش راه اندازی شد) سلام برسانید .
خدمت آقا محمد کاظم سلام برسانید . خدمت جناب دائی آقا مشهدی محمد رضا عرض سلام برسانید . جناب آقا محمد ابراهیم را سلام برسانید . خدمت تمام حضرات کاروانسرائی ها کُلُهم سلام برسانید . نورچشمان میرزا شکرالله(شکرالله صفایی فرزند حاج حبیب الله) و غلامرضا(غلامرضا محمدی فرزند حاج حبیب الله) را دیده بوسی فرمائید . عمه بلقیس(بلقیس همسر حاج حبیب الله نراقی فرزند حاج محمدمهدی تاجر نراقی) را سلام برسانید .
جناب افتخارالحاج حاجی والد را سلام می رسانم . همواره شرح سلامتی را اعلام دارید . زیده رحمت است . به جان شما خیلی مشغله و کسالت دارم .عفو فرمائید .
زحمت کشیده پاکت جوف(داخل) را به جناب آقاخاله آمیرزا محمد مرحمت بفرمائید ؛ عکس جوف(داخل) را به والده محمد مرحمت فرمائید.
نویسنده نامه : اقل میرزا محمدعلی
تاریخ : ربیع الاول 1336(برابر دی 1296)
سایت سلحشوران شهر نراق ؛ از استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از جهت بازخوانی نامه میرزا محمدعلی نراقی به فضل الله نراقی معاون التجار مبنی بر دریافت باربند و برات قدردانی می نماید .
پدرش مرحوم غلام باقری فرزند علی اکبر و مادرش حاجیه خانم ملوک نوروزی فرزند علی اهل شهر نراق از توابع شهرستان دلیجان استان مرکزی و از انسان های مورد احترام این دیار تاریخی هستند .
مهدی اکبری پس از امتحان و قبولی دانشگاه وارد سپاه پاسداران گردید . پدرش اکبر اکبری فرزند نعمت اله و مادرش حاجیه خانم زهرا باقری فرزند علی اکبر اهل شهر نراق هستند و همچنان سالی چندین ماه در زادگاهش ست یافته و بقیه ایام را در تهران گذران زندگی می کنند .
محمدرضا پسر دایی مهدی و مثل دو یار در کنار هم بودند . آنان تصمیم می گیرند به علت پنهان بودن فعالیت های انقلابی شان به استان محروم(سال ۱۳۶۰) کرمان عزیمت و آنجا در مرکز آموزش سپاه به تربیت و جذب نیرو بپردازند . آن دو اهل مطالعه و هر دو سخنران و ذاکر اهل بیت بودند .
حاج قاسم سلیمانی فرمانده لشکر ۴۱ ثاراله سپاه مثل برادر آن دو را دوست داشت و اجازه نمی داد این دو پاسدارغریبه در کرمان احساس غربت کنند .
جنگ تحمیلی به مراحل حساس نزدیک شد و محمدرضا باقری با اذن حاج قاسم وارد نبرد مستقیم با ارتش م بعث عراق شد و نهایتا تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ طی عملیات بیت المقدس در جبهه خرمشهر استان خوزستان به شهادت رسید و فرمانده اش قاسم را اندوهگین ساخت.
پس از شهادت محمد رضا پسر عمه اش مهدی اکبری زندگی را بر خود تلخ و ناگوار می دید و از قاسم سلیمانی اذن میدان خواست تا اینکه تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۳۶۲ طی عملیات والفجر ۱ در جبهه زبیدات عراق به شهادت رسید ولیکن پیکر مطهرش در صحنه عملیات جا ماند و سال ها خانواده اش چشم انتظاری نمودند تا سرانجام مورد تفحص قرار گرفت .
بارها حاج قاسم سلیمانی در تهران به منزل شهیدان اکبری و باقری رفته و با خانواده همرزمان نراقی خود دیدار داشت و والدین این شهیدان او را به عنوان برادر قاسم خطاب می کردند .
سحرگاه جمعه ۱۳ دی ۱۳۹۸ که سپهبد قاسم سلیمانی در خروجی فرودگاه بین الملی بغداد پایتخت عراق مورد هدف پهبادهای م و جنایتکار آمریکا قرار گرفته و به شهادت رسید این خانواده شهدا دوباره فرزند و فرمانده فرزندان خود را از دست داده و غمگین شدند .
خانواده شهدا دعا می کنند ترامپ خون آشام زودتر مورد تقاص قرار بگیرد.
شادی روح مطهرشان صلوات نثار می کنیم .
رفتی ای حجت خدا و ببین
بردی از ما چگونه صبر و قرار
بی تو شهر نراق پاییز است
بی تو ما را نمانده فصل بهار
ای که گفتی همیشه با رهبر
آنچه فرموده ای کنم رفتار
جنگ با کفر افتخار تو بود
ای تو رزمنده ی تمام عیار
حیدری بودی و قسم خوردی
که بجنگی چو حیدر کرار
من ندیدم که جبهه ای باشد
که نکردی تو اندر آن پیکار
ای که گفتی ز باقر و صادق
ای که کردی ز جان خود ایثار
سالها جنگ کرده ای با جهل
تا ره عِلم را کنی هموار
مسجد جامع را شدی زینت
تا ابد ماندنی است این آثار
جای تو خالی است زین پس
توی محراب مسجد بازار
ای که راضی تو را رضای خداست
بود یک عمر جسم تو بیمار
دوستان را تو کرده ای محزون
زود کردی تو تَرک شهر و دیار
فرصت از دست رفت و صد افسوس
به قیامت سپرده شد دیدار
از خدا خواستم شَوی محشور
در جوار حسین(ع) که شد سالار
شاعر بسیجی و جانباز آقای علی رضایی فرزند رضا اهل شهر نراق
حجت الاسلام علی اکبر حیدری امام جمعه فقید سال ۱۳۳۵ در شهر نراق متولد و تاریخ ۱۹ دی ۱۳۹۴ در اثر ابتلا به بیماری وفات یافت.
از مال خاص خالص جناب آقا فضل الله تاجر نراقی(فضل اله نراقی فرزند محمد جواد) موازی و مقدار شش مَن و نیم به وزن شاه گندم بومی پاک هستیجان(هستیجان روستایی از توابع شهرستان دلیجان استان مرکزی) بر وجه شرعی دین ثابت و لازم است شرعا بر ذمه(ضمانت) و رقبه (گردن) عالیحضرت آقا میرزا صادق خَلف صدق جناب آقا میرزاعلی اکبر نراقی که ان شاءاله تعالی یکماه و نیم در رفع محصول در قصبه نراق اَدا و کارسازی نماید و به عذری که خلاف شرع انور اقدس نبوی صل الله باشد معطل ندارد.
وکان ذالک فی ۲۳ محرم الحرام سنه ۱۳۱۷.
23 محرم 1317(برابر 13 خرداد 1278)
سایت سلحشوران شهر نراق ؛ از استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی فروش گندم روستای هستیجان دلیجان توسط فضل اله نراقی معاون التجار به میرزا صادق فرزند میرزاعلی اکبر نراقی قریب 125 سال پیش در نراق قدردانی می نماید .
《 به نام خدا 》
ناله ها دلتنگ فریادند بی تو
قصه ها درگیر و بربادند بی تو
ای که در عمقت هوای عشق می جوشید
خانه ها تخریب و ویرانند بی تو
صبح است و دلم مملو از همهمه تکرارها ، روزگاری که قریب به چهل سال بر ما اینچنین رقم می خورد: ازدحام افکاری پریشان و خلوت حضوری بی پایان.
گرمی خاطرات روزهای خروشان و سردی آغوشی بی امان . لبخند غرورآمیز رفتنی آسان و گریه ناشکیبای انتظاری بی پایان.
اینهاست وصف حال یک خانه:
خانه ای که پدر در آن بی صدا شکست!
او که در لایه های زخمی عمیق فرو رفت و هیچ مرهمی التهابش را نکاهید و اما مادر او که سوز معنای واژه مادر را دوباره زنده کرد و کلمات را در تعبیر دلتنگی اش شرمنده ؛ گاه از سکوتش فغانی می شنوم که مطمئنم تو نیز خواهی شنید. گاه از خواب چشمانش بی قراری می بینم که یقین دارم تو نیز خواهی دید.
دایی عزیزم ؛ از مادرم که در موردت می پرسم به دلیل سن کوتاهش در زمان شهادتت هیچ خاطره ای به یاد ندارد ولی من تمام زندگی تو را حفظم .
هر شب مادربزرگم خاطراتت را برایم می گوید. از کودکی، نوجوانی و جوانی ات . از اینکه در کودکی به بیماری های سخت مبتلا شدی و حتی در آستانه مرگ نیز بودی! ولی خداوند تقدیری دیگر برایت رقم زده بود، تقدیری به شیرینی شهادت.
تو اول نرفتی که آخر شرمنده شوی؛ تو اول نرفتی که آخر از یاد بروی؛ تو اول رفتی تا اولین و آخرین پیغام این پیکار را به دست آیندگان بسپاری.
تو خط شکستی و من خط می نویسم که تا زمین برپاست و پایم بر زمین برجاست نگذارم اندوه بر چهره معصوم تو و رهبرم مهمان شود. مطمئنم امام زمان نیز امروز این پیمان را می شنود و با ظهور نزدیکش مهر تاییدی بر صحت پیروزی حق بر باطل خواهد زد. به امید آن روز
راوی : سرکار خانم آوا نصیری فرزند محمد ، خواهر زاده سردار پاسدار محمد علی قجری نراقی که تاریخ 7 آذر 1398 در کنگره این شهید برای حضار در سالن شهداء شهر نراق قرائت نمود .
البته مامورید که بدون عذر حضرات را در مشهد(مشهد اردهال کاشان) حاضر کنید . جناب حاجی آقا باقر عارض(شاکی) هست از دست آقا ناصر مبلغ بیست تومان
آقا محمد کُرَجاری(روستای کُرَجار اردهال از توابع دلیجان که بعد انقلاب به مهدی آباد تغییر نام یافت) که از دست محمود عارض هست مبلغ نه تومان
یه شخص نراقی عارض هست از دست عزیز فرج الله مبلغ هشت قَران از سید حسین دریافت کنید . هرگاه کار دیگری هم باشد راجع به حکومتی خود شما رسیدگی نمائید و بزودی برگردید .
مهر پای حُکم ماموریت : امیر(شاهزاده امیرخان نایب الحکومه اردهال)
از جناب آقای قاسم قجری فرزند رضا(سلطانعلی) بابت ارسال تصویر سپاس گزاریم .
سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی جَلب افراد توسط مامورین به اسامی عزت و ابراهیم بیک توسط شاهزاده امیرخان نایب الحکومه اردهال سپاس گزار می باشد .
اما بعد الحمد والصلاه غًرَض از این کلمات شرعیه الدلالات حریت علامات آنست که حاضر گردید عزت همزه آقا کربلایی حسینقلی ابن مرحوم آقامشهدی محمد اسماعیل دلیجانی و در کمال رضایت تام تمام دون الاکراه والاخبار و صلح صحیح معتبر شرعی نمود به جناب زیده الاعیان و عمده التجار آقامحمدعلی آقا(مُلا محمدعلی فروغی)خلف مرحمت شان ملا ابوالقاسم نراقی رحمت اله همگی و تمامی یک قطعه زمین چهار قفیزی(واحد اندازه گیری) واقعه در دشت دروازه بَهریار (قنات بَهریار دلیجان) شهره مالکی خودش که محدود است
حدّی به زمین ورثه مرحوم آقا سید حبیب اله خان و
حدّی به زمین ورثه مرحوم آقا مشهدی حسین حاجی محمدعلی و
حدّی به زمین عالیجاه نظرعلی بیک باقرآبادی و
حدّی به نهر آب با کافه ملحقات و منضمات شرعیه و عرفیه آن
از ممر و مدخل و سایر ما یتعلق بهما شرعا و . بهما عرفا سی ام لم یم و ذکر ام لم یذکربهی المصالحه مبلغ دوازده تومان وجه نقد رایج مملکت محروسه(مِلک پادشاهی نگه داشته شده) ایران و یک سیر نَمک آران(نَمَک دریاچه آران و بیدگل کاشان) نقد مقبوض لا علی رسم القباله مصالحه صحیحه شرعیه و معاقده صریحه ملیه اسلامیه مشتمله به صیغه عربیه والفارسیه جامع جمیع شرائط و قواعد و ارکان صحت از قبض و اقباض و تسلیم و تسلم و تصرف و ضمان و. شرعی مختومه بر اسقاط غبن سیما خیارالغبن و غبن در غبن ولو کان فاحشا بسی افحش ولو بمنع .المدارج و اعلی المراتب بناء علی هذا تمامی مصالح عنه مرقوم حسب الشرع الانور ملک طلق وفق صدق مصالح له معظم مرقوم فوق می باشد و احدی را بر آن حقی و بهره و نصیبی نمی باشد .
فله التصرف فیه تصرف الملاک فی املاکهم و ذوی الحقوق فی حقوقهم .
و کان ذالک التحریر فی یوم سیم شهر جمادی الثانی سنه ۱۳۳۸
۳ جمادی الثانی ۱۳۳۸ (برابر با ۳ اسفند ۱۲۹۸)
سایت سلحشوران شهر نراق از استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود بابت بازخوانی سند ۱۰۳ سال پیش مربوط به قباله ۴ مَن زمین در دشت دروازه (قنات بَهریار دلیجان) سپاسگزار می باشد .
استاد سعید اصغری دلیجانی علاقمند به مردم نراق و شیفته تاریخ و فرهنگ آن می باشد . نوشته های ایشان در خصوص مولانا حسرت نراقی را با هم مرور می کنیم :
درباره شهر کهن و زیبای نراق و نخبگان و بزرگان آن مطالب و کتاب هایی نگاشته شده ولی این تمام تاریخ و فرهنگ نراق نیست.
نراق به غیر از علامه حاج ملا محمد مهدی و فرزندش حاج ملا احمد و مجتهدین دینی منتسب به خاندان نراقی ، مشاهیری همچون علی نراقی متخلص به محتشم ؛ پروفسور غلامعلی منصوری پدر علم نانو و بزرگان و شاعران و مشاهیری بسیاری داشته که می بایست به آنان جداگانه پرداخته شود .
در این زمانه که کالای فرهنگ خریداری ندارد و عاشق دلسوخته می خواهد تا در این وادی قدم بگذارد هستند افرادی چون مرتضی علی آقایی، سید مجتبی غفاری ، حسین عضایی و . به صورت مداوم هر هفته گوشه ای از تاریخ و فرهنگ نراق را معرفی می کنند.
نگارنده(سعید اصغری دلیجانی) نیز در راستای وظیفه فرهنگی خود در این شماره از یک شاعر گمنام نراقی رونمایی کرده و این نوشته را به دوست عزیزم محمد عضایی و مردم با صفای نراق تقدیم می کنم .
حدود دو سال پیش تصویر دو نسخه خطی از دوستی عزیز به دستم رسید. یکی از نسخه ها ، دیوان شعری متعلق به مولانا حسرت نراقی با خط نستعلیق و بسیار زیبا در 480 صفحه نظرم را به خود جلب کرد .
در داخل جلد نام چهار نفر و هر کدام با ابیاتی دیده می شود: حاجی ملا محمد قائنی متخلص به سعدی، میرزا کوچک قائنی متخلص به ساغر، شاعر نراقی به نام میرزا هاشم طبیب نراقی و حسرت نراقی که با مضمون لحرره حسرت نراقی، تاکید نموده که نویسنده خودش می باشد. دست خط این نوشته با خط بقیه دیوان یکی است و می توان نتیجه گرفت که شاعر و خطاط این دیوان، حسرت نراقی است.
نمونه اشعار حسرت نراقی :
زان چهره سرخ گونه ام زرد نگر
و از سینه گرم آه من سرد نگر
سهلست اینها نشسته با غیرش بین
واین خون که در آخر به دلم کرد نگر
این دیوان شعر شامل غزلیات، مثنوی و دیگر قالب های شعری است که نزدیک به 6900 بیت است. بخش قابل تاملی از این دیوان مراثی اهل بیت علیهم السلام می باشد. از زمان زندگی و نیز مقبره حسرت فعلا اطلاعی در دست نمی باشد ولی بیش از شصت سال زندگی کرده است:
گر چه در راه طلب، عمر بشصت آوردم
رهروی لیک من امروز بدست آوردم
ظاهرا حسرت نراقی با ساغر قاینی و سعدی قاینی دو شاعر منطقه خراسان، هم دوره بوده اند از همین رو می توان حدس زد که حسرت در اواخر دوره صفویه می زیسته است. برای روشن تر شدن زندگی این شاعر نراقی می بایست ابتدا نسخه خطی توسط اهل فن تصحیح و از بین این اشعار اطلاعات دقیقتری پیدا کرد و این مهم فقط با همت و اراده اهالی فرهنگ دوست نراق ممکن می شود تا برگ زرین دیگری به دفتر افتخارات منطقه اضافه گردد .
از بذل توجه استاد سعید اصغری دلیجانی ، محقق ، نویسنده و پژوهشگر ارزشمند تاریخ و فرهنگ شهرستان دلیجان به ویژه شهر نراق سپاسگزاریم .
آقای منصورخان(مامور مالیه محلات در نراق) به آقای نایب فضل الله خان نوشته
قربان تو می گردم ؛ شرحی علیحده در خصوص فرستادن جواب مرقومات که بعد توسط و وسیله دیگر ارسال خواهد نمود عرض کرده ، ولی چون مراسله جناب معاون التجار(میرزا فضل الله نراقی فرزند محمد جواد) را جواب می نوشتم لازم دیدم که مجددا توسط این ورقه خاطر عزیزت را مستحضر دارم از قراری که معاون التجار و محمد یوسف خان(محمف یوسفی فرزند طوغان یا طوقان) انتظار دارند چنانچه در حق فدوی(بنده) اظهار لطف و آقائی دارید نیز آن دو آقایان و بستگان آنها را مورد توجه مخصوص خود قرار داده در مواقع لازمه همه نوع مساعدت و الطاف را مضایقه نفرمائید .
چنانچه حقیر را در مدت دوستی و ارادت خودم همیشه مورد الطاف قرار می دادید آنها را هم بذل مرحمت بفرمائید که سرافراز باشند .
تصدقت منصور (منصورخان : مامور اداره مالیه محلات در نراق زمانی که آقای سهام نظام حُکمران محلات و سایرالبلوک بود)
بیستم شوال 1336(برابر 6 مرداد 1297)
روی پاکت نامه : نراق – جناب آقای معاون التجار نراقی(فضل اله نراقی) زید اقباله
سایت سلحشوران شهر نراق ؛ از استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از جهت بازخوانی نامه منصورخان مامور اداره مالیه در نراق به نایب فضل الله خان در 105 سال قبل قدردانی می نماید .
ای خجل از چهرهٔ تو آفتاب
آفتاب از عرصه شد در پیچ وتاب
شد سیه از خِجلت گیسوی دوست
چهرهٔ ریحان در وی مُشکِ ناب
ساقیا جان بر لب آمد از عطش
حُسن بذلِ باده باشد بی حساب
ساقی از مَخموری هندوی چشم
آسمان را همچو من دارد خراب
پنجه دست لبم هرگز نشد
از گل بوس رخ او کامیاب
باشد از بخت بدم یا از سپهر
کو به پیش دشمنم دارد عتاب
هر چه گویم در حَقِش باشد خطا
چون دانان نمی آید صواب
چشم حق بین هر که دارد آگه است
نیست عیش دور کردن جز سراب
"حسرت"از الطاف ساغر عاقبت
شد به فیض وصل جانان فیض یاب
مولانا حسرت نراقی
قبول اجاره شرعیه نمود کربلائی صادق وَلد عمو نصرالله استاد محمد سان نراقی(صادق فرزند نصراله ابن محمد سان نراقی) از مخدره(زن با حجاب) المسماه صبیه(دختر) مرحوم آقا غلامرضا استاد آقاخان نراقی زوجه جواد ولد آقا حبیب اله حاجی آحمزه تمامی یکدرب یورت(مکان – اتاق خانه) انبار شهره واقعه در تحت اطاق عبدالرحیم آقا موسی(عبدالرحیم فرزند موسی) که در خانه حاجی کاظم شهره قُرب(نزدیک) مدرسه نراق است ضمیمه مَمَر(گذر) و مدخل(جای درآمدن) و مُشاع(مشترک) . متعلقه عین موجره بقدرالحصه ابتدا از تحریر لغایت یکسال کامل شمسی به مال الاجاره مبلغ دو . اعتبار که وجه قبض رایج المعامله که ان شاءاله راس مواجره کارسازی نماید و صیغه مواجره کماورد فی الشریعه المطهره جاری شد .
تحریرا فی اول مهرماه جلالی آیت ئیل(سال سگ) ۱۳۲۸
سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی اجاره خانه هفتاد ساله سپاس گزار می باشد .
آیا می دانستید بغل گوشمان در شهر محلات در سال های اول جنگ ،افرادی بودن که برای استفاده شخصی از موتور سیکلتی که سپاه در اختیار واحد آنان گذاشته بود استفاده نمی کردند .
یا برای تلفن سپاه صندوق سکه گذاشته بودن تا اگر فرد سپاهی می خواست در مورد امور شخصی با منزل یا امور دیگر شخصی تماسی بگیرد از بیت المال نباشد .
یا دسر غذا که پیاز بود را حذف کردن تا اسراف نباشد و یا برخی از برنامه غذایی که معمولا لوبیا پلو (اگر لوبیا در آن پیدا می کردی) را به تخم مرغ با سیب زمینی آن هم یک دانه تخم مرغ بدون کره تبدیل کردند .
یا از خودکار و کاغذ متعلق به سپاه را در امور شخصی استفاده نمی کردن و . .
آن چه در دل آنان بود خلق حماسهای بوده است که عزت و افتخار کشور را به دنبال داشته. هیچ پاداش مادی نمیتواند جبران آن حماسه ها و تلاش ها باشد . در کل، رکوردهایی در 8 سال دفاع مقدس در این مملکت به ثبت رسید که امکان ندارد در کل تاریخ در کتاب گینس یافت شود .
شاید برخی از آنها را واقعا نشنیده باشید ، رکوردهایی که علاوه بر عجیب بودنشان ،بسیاری از آنها باور نکردنی و به دور از تصور همه ما باشد ،ولی در 8 سال دفاع مقدس این رکوردها زده شد و ماندگار خواهد ماند .
فکر هم نمی کنم که در طول تاریخ آدمی ،کسی بتواند این رکوردها را بزند . این رکوردها جاویدان تاریخ خواهد بود ،مثل رکوردی که روز عاشورا امام حسین (ع)زد . مثل رکوردهایی که امام علی (ع )در طول عمر با برکت خود زد . مثل رکوردی که پیامبر اسلام (ص ) در کل زمین زد .
برادر و خواهر بدان اینها رجز خوانی نیست ،عین واقعیت و حقیقت است . مثل رجزخوانی قرآن کریم که می فرماید و بزرگترین رجز تاریخ را خوانده .اگر می توانید یک سوره مثل سوره های قرآن را بیاورید .
راوی : غلام محمد ابوالحسنی فرزند عزت اله اهل شهر نراق
مصالحه صحیحه شرعیه شرطیه خیاریه نمود عالیشان ملا حسین وَلد مرحوم کربلائی احمد ساکن قریه دره باغ(دره باغ روستایی از توابع جاپلق شهرستان ا استان لرستان) مقدار و موازی دو خروار . گندم آبی کله سرخه از جنس دره باغ که هر خرواری یکصد مَن به وزن هشت عباسی(سکههای زمان شاه عباس را عباسی می گفتند) بوده باشد در ضمن مشهدی آقاجانی نراقی(احتمالا مشهدی آقاجان فرزند آقا محمد علی نراقی) بمبلغ دو تومان و پنجهزار رایج معاملات عددی بیست و چهار نخود وزن قبض شد که ان شاءاله از حین تحریر که بیست و دوم شهر جمادی الثانی می باشد الی انقضاء مدت اول عقرب آتیه رد تمامی کل مال المصالحه را بدهد متصالح نحوه مختار به فسخ مصالحه بوده باشد والا . صلح لازم و خیار ساقط است و سه یوم بعد از مراتب رد گندم است .
و صیغه مصالحه بینهما جاری شد بتاریخ فوق سنه 1350
22 جمادی الثانی 1350(برابر 12 آبان 1310)
سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی فروش گندم آبی کله سرخه دره باغ جاپلق توسط ملا حسین فرزند احمد به مشهدی آقاجان فرزند آقا محمد علی نراقی 90 سال قبل سپاس گزار می باشد .
مبلغ بیست تومان که عبارت از دویست ریال است از مال عفت و عصمت پناه هی المسماه به بهجت خانم مهدوی عیال آقای میرزا عبدالحسین مهدوی نراقی دین ثابت و لازم است شرعا بر ذمه(ضمانت) و رقبه(گردن) عالیقدر آقا عبدالرحمن رضائی ابن مرحوم آقا قاسم من القصه که ان شاالله الرحمن وجه مرقوم را از حال التحریر الی مدت یکسال شمسی تمام اَدا و کارسازی نماید و عذری که خلاف شرع انور بوده باشد نیاورد .
وکان ذالک تحریرا بتاریخ ۱۱ بهمن ماه ۱۳۱۹
محل انگشت رحمن رضائی نراقی(فرزند قاسم)
اعترف بما رقم فیه احمد قطبی نراقی(فرزند نصرالله)
اقرار به مراتب متن نمود امضاء .
اقرار به مراتب متن نمود امضاء احمد فروغی نراقی(فرزند غلامرضا)
عبدالرحمن به مراتب متن اقرار نمود گواهی دارم .امضاء حسین غفاری نراقی(فرزند عبدالباقی)
سایت سلحشوران شهر نراق ؛ از استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی این سند قدردانی می نماید .
کتابی توسط عالِم صاحب قلم، آقای محمد تقی محلاتی ابن علی محمد تاریخ ۸ جمادی الاول ۱۲۱۸ برابر ۳ شهریور ۱۱۸۲ در نراق تالیف شده و تاریخ ۲۸ ربیع الثانی ۱۲۳۴ برابر ۵ اسفند ۱۱۹۷ کتابت آن پایان یافته است.
محلات و نراق از شهرهای استان مرکزی می باشند. به عربی اینگونه نوشته و معرفی می کند :
لحلاله و دوامه و قد اتفق انفراغ عن اهتمام هذ المجلد فی قریة * نراق *
فی صحوه یوم السبت ثامن
شهر جمادى الاولی، سنه ۱۲۱۸
و قد فرغ من تسویده فی یوم الثلثاء،
من الاسبوع الرابعه،من الشهر الرابعة،من السنه الرابعه،من العشره الرابعه،من المأه الثالثه،
من الألف الثانیه.سنه۱۲۳۴.
من الهجرة المبارکه،النبویه.علی هاجرها ألاف من التحیة والثناء،و انا العبد الواثق الخاطی ابن علی محمد،محمد تقی المحلاتی
الهم له و لوالدیه و لمن قال آمینا
ترجمه عربی به فارسی :
برای حلالش و دوامش(بِینی و بِین اللهی) توفیق به فراغت از تٵلیف این جلد
حاصل شد در روستای* نراق * در سپیده دَم شنبه هشتم از ماه جمادی الاول ،سال ۱۲۱۸( برابر ۳ شهریور ۱۱۸۲) و او سیاه شدن(چرکنویس) آن را در روز سه شنبه
هفته چهارم ، ماه چهارم ، از سال چهارم ، در دهه چهارم ، در سده سوم ، از هزاره دوم از هجرت مبارک نبوی به پایان رساند .
سال ۱۲۳۴
(۲۸ ربیع الثانی ۱۲۳۴برابر ۵ اسفند ۱۱۹۷)
که هزاران سلام و تمجید بر هجرتش
و من هستم بنده ای معتمد و خطاکار
پسر علی محمد ، محمد تقی محلاتی
خداوندا برای او و پدر و مادرش
و کسی که آمین گفت[ببخشا و بیامرز]
سایت سلحشوران شهر نراق از جناب آقای حمید سلطانی شایان اهل نراق از بابت تهیه سند و بازخوانی و ترجمه فارسی متن تشکر می نماید .
خرسند ز آنم که به مقصود رسیدی
ای شیر دلاور که شدی مالک اشتر
سردار سرافراز تو سالار شهیدی
در حمله گرگان به تو در خط مقدم
دیدند که هرگز به عقب پا نکشیدی
از شوق ملاقات شهیدان همه ی عمر
در جبهه اسلام سراسیمه دویدی
خَم گشت به تعظیم تو دنیای پُر از کفر
ای سَرو مقاوم نه شکستی نه خمیدی
در جبهه دشمن که همه فکر فرارند
دیدند تو سرشار غروری و امیدی
هر چند که داغ تو در این سینه نگنجد
بر خط خمینی نفس تازه دمیدی
از هم چو دریدند تو را گله کفتار
بی سر شدی و باز تو سردار رشیدی
بر خاک نمانَد عَلَمت مرد مبارز
بر دوش کشم این عَلَم ایام مدیدی
علی رضایی فرزند رضا اهل شهر نراق ۲۱ دی ۱۳۹۸
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدُ ِلله الذی أحَلَّ النِکاحَ و حَرَّمَ السّفاحَ و اِّنا، و صل الله علی محمد و آله الاطهار. و بعد غرض از تحریر و ترقیم این کتاب آنست که به موافق آیه کریمه :
وَأَنکِحُوا الأَیامىٰ مِنکُم وَالصّالِحینَ مِن عِبادِکُم وَإِمائِکُم الی آخر و بمدلول حدیث نبوی : النِّکَاحُ سُنَّتِی فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِی فَلَیْسَ مِنِّی عقد مزاوجت دائمی واقع گردید فیمابین عزت و سعادت نشان آقا محمد ابراهیم خلف مرحوم آقا جعفر و الحره البکرا العفیفه المسماه ماندنی خانم بنت آقاحسن نراقی بصداق معین روپیه عددی یکمثقال و نیم فی یکهزار دینار عوضها
نقد ۲۵ ریال
ماده گاو یک راس ۱۰ ریال
رختخواب دسته ۴۰ ریال
فرش اطاق دسته ۳۰ ریال
رخوت دودسته ۱۴۰ ریال
مسینه آلات ۳۰ ریال
طلا حمراء غیر مسکوک پنج مثقال ۹۵ ریال
گوسفند دو راس ۲۵ ریال
خانه مشهور به خانه حاج سلیمان
20 ربیع الثانی 1249(برابر 15 شهریور 1212)
از جناب مهندس خدابخش بیابانی فرزند رضا از بابت ارائه تصویر سند سپاسگزاریم .
سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی عقدنامه ازدواج محمد ابراهیم فرزند جعفر با ماندنی خانم بنت حسن نراقی مربوط به 192 سال قبل در نراق سپاس گزار می باشد .
باز هم مرغی خوش الحان بَر دِلان بنشسته رفت
باز هم یک عالَمی دل از جهان بگسسته رفت
بود نامش شیخِ اَکبر شهرت او حیدری
همچو حیدر دست خود از مال دنیا شسته رفت
آنکه با فن بیان خود برای حفظ دین
سال ها زحمت کشید با کوله باری بَسته رفت
خطبه هایش در نماز جمعه ها یادش بخیر
آن امام جمعه و شایسته رفت
عاقبت آن یار دیرین امام و رهبری
پَر کشید از جمع یارانش ولی آهسته رفت
آه و صد افسوس که از بین ائمه حیدری
حجت الاسلام ما آن عالم وارسته رفت
آنکه با یاد شهیدان نراق و میهنش
ناله ها میزد بیا یابن الحسن پیوسته رفت
دیده ها گریان نمود و سینه ها پُر سوز و آه
در عزای اهل بیت با قلب زار و خسته رفت
همچو شمعی آب شد آن عالم شیرین سخن
ناگهان با بال باز و با پَر بشکسته رفت
دل بر این دنیا مَبَند ارزش ندارد
چونکه می بایست برای آخرت دل بسته رفت
ذاکر اهل بیت حاج سید غلامرضا فرزند سید محمد آقامیر اهل شهر نراق
19 دی 1398 چهارمین سالگرد درگذشت عالم فقیه و امام جمعه فقید شهر نراق حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ علی اکبر حیدری نراقی را با ذکر صلوات شادی روح بلندش گرامی می داریم.
وزارت مالیه
موسسه انحصاری دولتی تریاک
سواد : تلگرافی وزارتی
نمره : ۳۷۱۳۴
مورخه : ۱۳۱۳/۹/۲۷
وزارت که اصل آن به نمره ۱۴۲۵ مورخ ۱۳۱۳/۹/۲۸ ثبت شد
انحصار تریاک عین تلگراف وزارتی برای اجرا مخابره انحصار تریاک کپیه(شبیه کامل چیزی) تفتیش قاچاق از تاریخ این حکم اداره تفتیش قاچاق و دوائر آن سجل و اعضاء از خدمت معاف می باشند .
اثاثیه و دفاتر و اوراق و سایر اشیاء اداره باید بموجب صورتمجلس بانحصار تریاک تحویل داده شود .
لازم است برای تفتیش قاچاق تریاک چند نفر مُفَتش(بازرس) لایق مورد اعتماد با حقوق کافی غیر از مُفتشین سابق فورا استخدام به مرکز معرفی نمائید .
عده ای هم باید به تفتیش مخفی مشغول شوند که دستور استخدام و تعقیب انجام وظیفه آنها با پُست می رسد . نمره ۳۷۱۳۴ وزیر مالیه داور چنانچه مُفتش لایق برای استخدام در نظر دارید پیشنهاد نمائید .
۸۴۹۷ نراقی(محمد ابراهیم رحمانی فرزند نصراله)
سواد مطابق اصل است
کشاورز بهزاد
سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی ادامه قانون انحصار دولتی تریاک ۸۵ سال قبل سپاس گزار می باشد .
توضیحات :
این سند قدیمی در آرشیو سایت سلحشوران شهر نراق نگهداری میشود.
زمانی که دولت بر آن شد با ارایه لایحه « قانون انحصار دولتی تریاک » و تصویب آن در مجلس شورای ملی به تاریخ ٢٦ تیر ١٣٠٧ خورشیدی، نه البته با هدف زدودن این سَم خطرناک از جامعه ایران، که به علت درآمدهای بیپایان و کمدردسر، تجارت افسانهای تریاک را تنها به خود منحصر کند.
تریاک به اندازهای با تاریخ و جامعه ایران در سدههای پیاپی پیوند یافته بود که دولت با تصویب یک قانون و چند تصویبنامه و پدیدآوردن موسسه انحصار تریاک نمیتوانست در چند دهه مصرف و تجارت آن را محدود کرده، با کاستن از شمار معتادان، زمینه برچیدن این پدیده ویرانگر را از جامعه و اقتصاد ایران، به آسانی فراهم آورد.
در بین شهیدان متعلق به شهر مذهبی نراق ۴ تَن از شهدا مربوط به قبل و حین پیروزی انقلاب اسلامی به زعامت آیت الله سید روح الله خمینی(ره) می باشد .
اسامی و نحوه شهادت این شهدا عبارتند از :
علیرضا صادقی فرد
متولد ۱۳۳۸
پدرش مرحوم امرالله صادقی فرد فرزند حسین و مادرش خانم فرخ السادات سوداگر فرزند سید رضا هر دو اهل شهر نراق تاریخ ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ طی تظاهرات مردمی خیابان سبلان شمالی تهران و همزمان با واقعه میدان شهدا توسط ماموران رژیم محمدرضا پهلوی به درجه رفیع شهادت نائل آمد .
مهدی اسماعیلی
متولد ۱۳۳۷
پدرش مرحوم حسن اسماعیلی فرزند محمد ابن جعفر اهل شهر نراق و مادرش معصومه ابوالحسنی فرزند مصطفی اصالتا اهل روستای بیجگان جاسب تاریخ ۲۰ بهمن ۱۳۵۷ در تصرف کلانتری ۲۱ نبرد تهران توسط شلیک از ناحیه مامورین رژیم محمدرضا پهلوی به خیل شهیدان پیوست .
لطف الله صادقی
متولد ۱۳۳۲
پدرش مرحوم غلامرضا صادقی فرزند حیدرعلی و مادرش مرحومه خانم عزت سلیمانی فرزند یوسف هر دو اهل شهر نراق تاریخ ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ در تصرف کلانتری ۶ میدان ثریا تهران با شلیک مامورین محمدرضا شاه پهلوی به لقاءالله پیوست . یادآوری می گردد شادروان غلامرضا صادقی پدر شهید لطف الله صادقی فرزند حیدرعلی سال ۱۳۴۲ در اثر بدمستی تیمسار حسن طوفانیان در خیابان همایون – موتور آب - محدوده چهار راه کوکاکولا تهران زیر ماشین گرفته و به همراه چند نفر دیگر جانش در راه عیاشی دربار پهلوی گرفته شد .
مرحوم غلامرضا صادقی اهل شهر نراق راننده زحمتکش شرکت واحد اتوبوسرانی تهران بود .
جمشید سامری
متولد ١٣٢٧
فرزند حسین اهل روستای شهابیه از توابع خمین و ساکن نراق با داشتن همسر و یک فرزند تاریخ ٨ اسفند ١٣۵٧ در میدان ونک تهران مورد تهاجم قرار گرفت و پس از تایید شهادت در قطعه ٢١ ردیف ۴٠ شماره ۴ بهشت زهرا(س) تهران خاکسپاری گردید .
شادی روحشان صلوات نثار می کنیم .
مخفی نماناد که اثاثیه که از رعایای(عامه مردم – محکومان) خرنق(روستایی از توابع شهرستان دلیجان استان مرکزی) نزد حضرات امنیه(سرباز مأمور حفظ انتظامات – ژاندارم)هستیجان بود لهذا بتوسط محمد ابراهیم نراقی(محمد ابراهیم رحمانی فرزند نصراله ابن عبدالرحمان نراقی) که دشتبان هستیجان(روستایی از توابع شهرستان دلیجان) اجناس به تفصیل رسید :
کُرسی یکعدد
گلیم
رختخواب توپ
چراغ انگلیسی یکعدد
این چهار فرد باینجانبان رعایای خرنه رسید دقیق است :
محمدی نو مشهدی
محمد جعفر
آقا یوسف سلیمان(یوسف فرزند سلیمان)
آقا یوسف احمدخان(یوسف فرزند احمدخان)
و این رسید اجناس است عبدالکریم
بتاریخ ششم محرم الحرام سنه 1346
6 محرم 1346(14 تیر 1306)
سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی گزارش دشتبان هستیجان دلیجان سپاس گزار می باشد .
جناب آقای حسن کاظمی فرزند سلطانعلی یکی از دلیرمردان شهر نراق سال 1364 عضو بسیج شهر نراق و متعاقب آن خدمت سربازی اش را در اوج دفاع مقدس در جبهه بود .
ایشان طی عملیات های کربلای 4 و 5 در شلمچه خرمشهر استان خوزستان به عنوان سرباز وظیفه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان پزشکیار انجام وظیفه می نماید .
در لشکر 17 علی ابن ابیطالب(ع) و درعملیات ناموفق کربلای 4 شرکت داشته و بعدا در لشکر 42 قدر اراک و قرارگاه کربلا سازماندهی می شود .
سرباز شجاع و دلاور صحنه های نبرد آقای حسن کاظمی از طریق اصابت ترکش به دست و پای راست طی عملیات کربلای 5 مجروح می شود و در بیمارستان گلستان اهواز بستری می گردد . سپس به بیمارستان اراک جهت ادامه درمان اعزام می شود . مدتی پس از بهبودی نسبی جهت دوره نقاهت به نراق منتقل می گردد . در این اثنا در بیمارستان شهید بهشتی شهر قم ترکش پایش را خارج می کنند ولی ترکش دستش باقی می ماند.
دوره نقاهت وی و حضور در زادگاهش شهر نراق و پیروزی های سلحشوران در جبهه چشمگیر بود فلذا زمستان 1365 ارتش م رژیم بعث عراق شهرهای ایران از جمله تهران را بمباران می کرد ، فلذا عده ای از نراقی های ساکن پایتخت به نراق عزیمت کرده بودند.
جانباز جنگ تحمیلی آقای حسن کاظمی چهره محبوب و رزمنده جان بر کف در آن ایام در منزلشان از ملاقات کننده ها استقبال می نمود .
پدرش حاج سلطانعلی کاظمی و مادرش خانم عزت آعلی(1314 – 2 بهمن 1391) با خوشروئی از ملاقات کنندگان فرزندشان پذیرائی می کردند . دو عصای حسن آقا کنار دیوار اتاق و نزدیک کرسی گرم منزلشان در نراق نشان از مجروحیت وی می داد و این دورهمی ها عجب صفایی داشت .
مشخصات افراد در یکی از این ملاقات ها عبارتند از :
اکبر آعلی - هادی اهل مشهد الرضا - مرحوم محمود کاظمی - علیرضا کاظمی – دختر پرویز برادر زاده اش – پرویز کاظمی – خودش حسن کاظمی – آقا ملک از دوستان اهل قم - مرحوم مرتضی بصیری راننده ماشین حاج رضا آعلی - علی مقدسی - حاج سلطانعلی کاظمی - محسن مقدسی خواهرزاده
مبلغ هشت تومان نصف چهار تومان فض(شکستن) از مال خالص عالیجاه محمود آقا خلف صدق جناب مستطاب عمده الاعیان آمیرزا محمد رضا معتقدی نراقی و عزت آثار آمیرزا غلام حسین درویش زاده نراقی(غلامحسین فرزند درویشعلی نراقی مشهور به حسین مُرشد) دین ثابت و لازم است شرعاً بر ذمه(ضمانت) و رقبه(گردن)عالیقدر آقا محمد ابراهیم(رحمانی) ابن مرحوم آقا نصرالله عبدالرحمن نراقی که ان شاء اله الرحمن وجه مرقوم را ابتدا از تاریخ ذیل الی انقضاء مدت پنج ماه تمام دیگر بدون مسامحه اَدا بنماید و مرهون مبلغ مزبور نمود که منفک نشود .
لذا به اداء جزء اخیر دین همگی و تمامی سه ربع از یکدرب اطاق بزرگ واقع در خانه مسی موروثی راهن فی محله سفلای قصبه نراق
حَدّین به کوچه
حدّی به خانه آقا غلامحسین مرقوم
حدّی به خانه ورثه صادق محمود(صادق محمودی فرزند محمود)
بانضمام ششدانگ یکدرب پس اطاق جنب همان اطاق مع نصف از یک قطعه بوم زمین مشهور به باغخانه و نصف از افکن(آنکه بیفکند و بیندازد) و مستراح با کافه ملحقات و منضمات و متعلقات آنها از ممر و مدخل و باغچه و کلما یتعلق بها بقدرالحصه و در ضمن راهن مرقوم دائنین مزبور را وکیل در حیات و وصی در ممات خود نمود که در صورت حلول اجل و عدم رد دین تمامی مرهونین را به قیمت راغب مشتری به معرض بیع درآورده وجه خود را بردارند و رجوع به کم و زیاد آن نمایند و صیغه مراهنه صحیحه شرعیه بینهما علی النهج الشرع الانور جاری و واقع گردید .
و کان ذالک التحریر فی سیّم شهر ربیع الثانی 1350
3 ربیع الثانی 1350(برابر 26 مرداد 1310)
حاضر گردید صبیه مرحوم درویشعلی متعلقه آقا حسین میرزا علی اکبر ملّا (گوهر مرشدی(کریمی) فرزند میرزا علی اکبر) و اقرار نمود اطاق مرقوم در متن پایش وآنچه تعلق دارد که در متن نوشته شده تعلق به خود عموزاده محمد ابراهیم(محمد ابراهیم رحمانی فرزند نصراله ابن عبدالرحمان نراقی) دارد و کسی را حقّی به او نیست .
اعترف بما رقم فیه حسین غفاری نراقی(فرزند میرزا عبدالباقی)
به مراتب متن شهادت دارم هدایت الله رضوانی(فرزند محمد حسین)
آقا حسین درویش علی(غلامحسین مرشدی فرزند درویشعلی نراقی) شاهد است که آنچه را در این ورقه آورده با ابراهیم(محمدابراهیم رحمانی) رهن کرده مالک است صحیح است.
سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی این سند سپاس گزار می باشد .
مقام محترم ریاست مالیه محلات دام اقباله
دستخط مبارک تحت نمره 1037 در مورد شصت تومان که عوض وجه مسروقه از این اهالی دریافت کرده اند برایشان مرقوم فرموده اید که البته باید به خود اهالی مُسترد بشود.
الخ (الی آخر) مستحضر گردیدیم و لکن استرداد وجه بر ذمه(ضمانت) حضرت ریاست پناهی است زیرا امین مالیه(شاپورخان) وجه را نمی دهد و رعیت نمی تواند غیر از مجرای قانونی اقدامی نماید . لهذا تقاضا می نمائیم مقرر فرمائید وجه مزبور را مُسترد و عاید دارند که آسوده گشته به دعاگوئی وجود مبارک مشغول باشیم .
جان نثاران(فداکاری) رعایای نراق - میرزا فضل اله(فضل اله نراقی) معاون التجار نراقی
پاسخ نامه :
نراق - جناب آقای ضیاء السلطان راونجی(ضیاءالسلطان فرزند حاجی صدر راونجی حاکم نراق)
نمره 1037
10 بُرج جَدی(ربیع الاول) 1336(برابر 3 دی 1296)
در جواب اظهار شما راجع به سوء رفتار آقای شاپورخان اظهار می دارد که تحقیقات لازمه نموده در صورت صحت در استرضای(خشنودی) خاطر شما خواهد کوشید .
اما راجع به وصول شصت تومان عوض وجه مسروقه ؛ اینجانب ابدا این ترتیب را تصدیق نمی نماید . البته دولت در کشف این سرقت دقت لازم بعمل آورده و وجه مسروقه را از سارق حقیقی خواهد دریافت کرد .
وجه مزبوره که به این اسم از اهالی وصول شده البته باید به خود اهالی مُسترد شود .
رئیس اداره مالیه محلات - حسین
سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی شکایت عده ای از مردم نراق به حسین رئیس اداره مالیه محلات بر علیه شاپورخان امین مالیه در خصوص استرداد وجه مسروقه و پاسخ آن اداره در 105 سال قبل سپاسگزار می باشد .
مرحومان یوسف یوسفی فرزند حسن و حسن خنجری(محمدی) فرزند حسین اهل شهر نراق دو نفر از راهدارانی بودند که در اداره راهداری شهرستان دلیجان استان مرکزی در دهه چهل و پنجاه به خدمت مشغول بودند .
مرحوم حسن محمدی مرحوم یوسف یوسفی
محل کار این عزیزان در جاده دلیجان به نراق و از نراق به مشهد اردهال تعیین شده بود . در قدیم با وجود اینکه این جاده خاکی و شوسه بود ولی نیاز به سرکشی و نظارت داشت .در آن زمان اداره راهداری مانند امروز مجهز نبود چرا که جاده ها خصوصا در مناطق روستایی خاکی و رفت و آمد وسائط نقلیه هم اندک بود و ماشینی به آن صورت وجود نداشت. ولی با همین تعداد اندک ماشین و تردد در مسیر محور نراق به اردهال و نهایتا کاشان لازم بود که نظارت و بهسازی در آن جاده وجود داشته باشد.
مرحومان یوسف یوسفی و حسن محمدی از جمله راهداران قدیمی بودند که هر روز صبح با یک بیل و توبره ای بر کول با پای پیاده از نراق به سَمت مزرعه محمد آباد و یا بر عکس در مسیر جاده نراق به اردهال مشغول کار می شدند و هر کجای این جاده خاکی برای تردد وسیله نقلیه مشکل ایجاد می کرد با بیل آنجا را بهسازی و آماده می گردند.
اگر موردی هم در توان آنها نبود مجبور بودند پیام را از طریق اتوبوس کاشان که هر روز در این مسیر تردد داشت یا به هر طریق دیگر به اداره راهداری دلیجان برسانند. در هنگام ناهار هم در کنار جاده هر جایی که جوی آبی وجود داشت بساط چای را بر پا می کردند و بعد از صرف ناهار و اقامه نماز مجددا به کار مشغول می شدند .
کشاورزانی که هر روز با الاغ به مزرعه های منتهی به این جاده می رفتند مانند مزرعه آقا ، پودنا، گدار ، زعین(زین الدین) شاهد فعالیت این پاک سرشتان بودند که با بیل مشغول صاف کردن ناهمواری های جاده و سر و سامان دادن به آن بودند
این کشاورزان زحمتکش که با بار میوه از مسیر جاده به نراق می آمدند از میوه های خود به آنها تقدیم می کردند تا با میل نمودن آن لحظه ای رفع خستگی نمایند. بعد از خاتمه فعالیت روزانه ، مسیر جاده را با پای پیاده به نراق طی می کردند و احیانا اگر در مسیر ماشینی بود آنها را تا نراق سوار می کرد. ولی سعی می کردند که تردد خویش را با اتوبوس کاشان که هر روز از طریق دلیجان به کاشان و بالعکس رفت وآمد داشت هماهنگ نمایند.
مرحومه مرحمت مسلمی و همسرش مرحوم یوسف یوسفی
مرحوم یوسف یوسفی علاوه بر خدمت در اداره راهداری دلیجان ، از پیر غلامان آقا اباعبدالله الحسین و از پایه کشان تخت روان در مراسمات آیین نخل برداری در شهر نراق بود. نامبرده و همسرش مرحومه مرحمت مسلمی فرزند حسن اگر چه از داشتن نعمت فرزند محروم بود ولی همه را به چشم فرزندی نگاه می کرد و به خاطر رفتار و اخلاق شایسته ای که داشت محبوب همه از جمله جوانان نراق بود .
آقا یوسف متولد 1302 و تاریخ 2 اردیبهشت 1370 در سن 68 سر به تیره تراب نمود و در وادی السلام زادگاهش خاکسپاری گردید .
استاد حسن محمدی فرزند حسین خنجری متولد سال 1305 مرد زحمت کش و بی آلایش بود و تاریخ 23 مهر 1369 در سن 64 سالگی دار فانی را ترک گفت و در وادی السلام زادگاهش خاکسپاری شد .
سایت سلحشوران شهر نراق از محقق ؛ نویسنده و پژوهشگر تاریخ و فرهنگ نراق جناب آقای مرتضی علی آقایی از بابت مساعدت در تهیه این نوشته سپاس گزاری می نماید .
فدایت شوم
اولا مطلب اصلی و مورد کلی سلامتی وجود جناب حضرتعالی است . ثانیا هرگاه از احوالات مُخلص بخواهید اطلاع داشته باشید در پنجم شهر جاری با آقا نصراله و خاله زاده و علی اخوی زاده وارد حضرت معصومه(حرم حضرت فاطمه معصومه س در شهر قم) شدم و لیکن داعی(دعا کننده) احوال خوش نداشتم و حال هم چند یوم(روز) است رفع نشده .
بعد از دو سه ساعت از ورود داعی زوجه آقا علی اکبر و آقا جعفر هم وارد شدند . نوشته جناب عالی واصل شد چون از سلامتی سَرکار اطلاعی حاصل شد بسیار خوشوقت شدم ؛ چون تنها می باشید ؛ می تَرسم ضرری بِه سَرکار وارد شود و اِلّا عرض می کردم من از همدان تا بِجَوار(همسایگی) نوی قدم نو از نراق یک قدمی بیشتر بیا و لیکن یکشاهی به ضرر سَرکار راضی نیستم .
التماس دعا خدمت سَرکار دارم و نایب ایاره می باشم ؛ روزی یکدفعه را مُشَرف می شوم(زیارت حضرت معصومه س در قم) . الحال را حضرات روانه خدمت بودند ؛ خودشان عریضه ناطق می باشند .
خدمت جناب حاجی محمد ابراهیم و آقا محمد حسین عرض سلام بسیار برسانید . اهل خانه را عرض سلام همگی را برسانید ؛ نورچشمان را دیده بوسی بفرمائید .
مبلغ پانزده تومان برات دادم آقا محمد ؛ خودتان مرحمت فرموده ملاحظه نوشته را بگیرید و مَبلغ را تسلیم او نمائید . عرض دیگر : در دو هفته قبل عرض شده بود که مَبلغ دو تومان بدهید حسین محمد ابراهیم(حسین فرزند محمد ابراهیم) حال را آقا جعفر زیاد از پریشانی او اظهار نمود ؛ گفتم یکتومان به او بده یکجا حساب کن .
من دیگر خورده مزاحم حاجی نمی شوم ؛ دیگر شما دو تومان را ندهید آقا جعفر حاجی یکتومان به او می دهد و عرض دیگر آقا جعفر بعضی از املاک را به جهت خودش و دیگران طالب شده ؛ اجاره نماید گفتم من به جناب حاجی عرض می کنم اگر مصلحت دانستند تا پائیز طول داده اند و خام خام داده این را به جهت خودش طالب بود که عرض می کنم و لیکن به او ندادم .
گندم باغ یک مَن
گندم باغ آفتاب نو پنج مَن
گندم باغ مرداد چهل مَن
گندم مُرغزار(دشت مرغزار نراق) بیست مَن . چهل مَن
جناب قبله گاهی حاجی محمد رضا در خصوص حسین آباد داعی یکطاق حسین آباد(مزرعه ای در نراق) مالکی خود را با آب و اراضی اجاره دادم به جناب آقا محمد حسین اسمی از اعیانی برده نشد به جهت آنکه اعیانی هرکس بگیرد تا آخر باید پس بدهد .
اقل حاجی مهدی
پشت پاکت نامه :
یا خیرالحافظین
عریضه در قصبه نراق جناب قبله گاهی عمده التجار فخرالحاج جناب محمد رضا خلف مرحمتشان حاجی میرزا کوچک رحمت الله
۲۴۶۸
سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی نامه حاج مهدی به حاج محمدرضا فرزند حاج میرزا کوچک بیش از یک قرن پیش در نراق سپاس گزار می باشد .
تاریخ 23 دی 1395 استاد مصطفی کیانی(1311 - 1395 ) کتابشناس و فرهیخته فرهنگی را در منزلش شهر اصفهان ملاقات کردم و طی زمان محدود ملاقات اشاره ای به فردی به نام حسین مُرشدی فرزند درویش علی نراقی داشت که در زمان ظلم و تعدی رجبعلی بختیاری و قشون او به نراق از حماسه آفرینی و پایمردی نراقی ها مقابلش اشعاری را به سبک سنتی سروده بود .
حسین مرشدی فرزند درویش علی نراقی
با کمک تاریخ دوستان آقای غلامعلی مرشدی فرزند غلامحسین ابن درویشعلی در تهران مورد ملاقات قرار گرفت و نتایج ذیل تحصیل گردید :
درویش علی نراقی دل نترسی داشت و حدود یک قرن قبل با یکی از خان ها مشکل داشت و پس از یک دعوا و درگیری مجبور به فرار از نراق گردید .درویشعلی طبع شعر داشت و اشعارش را به صورت دستنویس تحریر کرده بود . جلد مجموعه اش از پوست رنگ مشکی بود که خودش درست کرده بود . آنچه که مربوط به غارت انبارها و جواهرات ن توسط رجب و نیروهایش انجام گرفته و شجاعت خود و نراقی ها در بیرون راندن مهاجمین با کمک دولتی ها را به شعر درآورده بود .
جشن ازدواج آقای غلام علی مرشدی فرزند حسین در شهر نراق سال ۱۳۴۵
از راست : مرحوم حاج ابوالقاسم جوادی(پورهدایت) محضردار اهل دلیجان و داماد مرحوم حاج محمد رجبی نراقی
علی محمد رمضانی فرزند فضل اله مرحوم حسین مرشدی فرزند درویش علی نراقی
متاسفانه اشعار درویش علی نراقی به مرور زمان و جابجایی محل ست از بین رفته و آثارو ابیاتی یافت نشد . درویشعلی همسری به نام زیور داشت که حاصل زندگی آنان دو پسر به اسامی جعفر و حسین و یک دختر به نام گوهر مرشدی همسر حسین کریمی فرزند میرزاعلی اکبر بود .
جعفر درویشی حدود یک قرن قبل به هواخواهی از پدر و فشار یکی از خوانین از خاندان یوسفی مجبور به ترک نراق گردید و رفتن او همانا و دیگر برنگشتن وی همان . جعفر برای همیشه مفقود الاثر شد و خانواده اش هرگز پیدایش نگردند .
ولی پدرش درویش علی پس از بازگشت به موطن خود مدتی زندگی کرد و پس از فوت در صحن بقعه شاه سلیمان نراق خاکسپاری گردید .
غلامعلی مرشدی
فرزند دیگرش غلامحسین مرشدی نام داشت که نراقی ها به او حسین مرشد خطاب می کردند . مغازه سماورسازی حسین بالاتر از بازار شمس السلطنه و جنب آب انبار و مقابل منزل استاد حاج شکراله اکبری بود که هنوز هم آثار آن وجود دارد .
مرحوم کربلایی فضل اله رمضانی فرزند عابدین و همسرش مرحومه محترم رجبی فرزند عبداله
حسین مرشد نیز مثل پدرش طبع شعر داشت و اغلب اشعار و ترانه های قدیمی را حفظ بود . حسین سال 1325 به همراه همسرش خانم قمر رمضانی(متوفی به سال 1366) فرزند عابدین با فرزندان از نراق به تهران نقل مکان نمودند . فرزندانشان صنعت – زینت – نصرت – بتول – سلطانعلی و غلامعلی مرشدی می باشند . سلطانعلی بیش از نیم قرن پیش در سن 40 سالگی فوت و در گورستان مسگرآباد تهران که بعد به پارک تبدیل شد خاکسپاری شد .
حسین مرشدی فرزند درویشعلی دارای شناسنامه 60 سال 1278 در شهر نراق تولد یافت . قامت او بلند و یک دستش معلولیت داشت ولی در فن سماورسازی مهارت خاص داشت و گرامافون نیز تعمیر می کرد . وی نهایتا تاریخ 11 اسفند 1356 در سن 78 سالگی بدرود حیات گفت و در قطعه ۱۵ ردیف ۸۶ شماره ۱۶ بهشت زهرا(س) تهران خاکسپاری گردید .
حسین مرشدی تاریخ 4 آذر 1350 سهم منزلش حوالی میدان نراق را به آقای غلامحسین رحمانی فرزند ابراهیم می فروشد .
آقای غلامعلی مرشدی متولد 1323 است و دو ساله بوده که به همراه والدین به تهران عزیمت می کنند . ایشان بازنشسته شرکت واحد اتوبوسرانی و همسرش خانم فاطمه رمضانی فرزند کربلایی فضل اله و فرزندانشان در تهران ست دارند .
غلامعلی مرشدی فرزند حسین ابن درویشعلی نراقی
آنان به دلیل عشق به زادگاهشان در نراق نیز دارای منزل هستند و به این شهر زیبا و تاریخی تردد می کنند . سایت سلحشوران شهر نراق از مساعدت سرکار خانم فریبا مرشدی و پدر بزرگوارش آقا غلامعلی سپاس گزار می باشد .
غرض از تحریر و ترقیم(نوشتن) این کلمات میمنت انجام ذکر و بیان آنستکه چون مرحمت و غفران پناه حاجی محمد جعفر در حین حیات خود نصف از یکدرب باغ واقعه در چالسرخ(محل یا منطقه ای در شهر نراق) را که مالک بود به زوجه همدانی خود والده محمد شفیع مصالحه نموده بود .
زوجه آقا زین العابدین خَلف مرحوم حاجی محمد جعفر مرقوم ادعا می نمود که پنج قفیز(واحدی برای اندازه گیری زمین) آن در صداق(مِهر) من بود حاجی مذکور از من ابتیاع(فروختن) نمود و ده قفیز آن را در عوض وجه آن بیع شرط نمود که بعد از مدت دو ماه مبلغ وجه مبیع(معامله) را اگر برساند بیع لازم شود .
بعد از مدتی که از وم آن گذشت قدری از تنخواها آنرا رد نمود بنحویکه در عوض اجرت المثل گرفته ام و ورثه مدعی بودند که از عوض اصل تنخواها گرفته و حقی نداری بعد از گفتگوی بسیار مصلحین خیراندیش قرار چنان دادند که حاضر گردید زوجه آقا زین العابدین مذبور صبیه مرحوم حاجی محمد حسین نراقی و مصالحه صحیحه صریحه شرعیه نمود جمیع ادعا و حقی که در این نصفه باغ داشت به مالکه مرقومه بمبلغ دو تومان رایج سلطان روپیه محمد شاهی عددی هشتاد نخود وزن ده عدد یکتومان رواج و ثمن تاماً کاملاً واصل و عاید مصالح له مذبوره گردید منبعد اگر چنانچه ادعائی نماید باطل و از درجه اعتبار ساقط است.
تحریراً فی دهم شهر ربیع الثانی مطابق سنه 1264
10 ربیع الثانی 1264(برابر 26 اسفند 1226)
بازخوانی و مُهر و امضاهای حاشیه سند :
زوجه(همسر) آقا زین العابدین در حضور حقیر اقل الحاج میرزا محمد آقا زین العابدین(محمد فرزند زین العابدین) را وکیل نمود و آقا زین العابدین اقرارنمود که مصالحه نمودم بعد از وکالت و دو تومان تنخواه به من رسید .
مُهر یا امام زین العابدین
مُهر یا جواد
اعترف بهذه المصالحه
مُهر لااله الا الله
الملک الحق المبین عبده محمد مهدی
مُهر عبده میرزا محمد(حاج میرزا محمد فرزند آقا زین العابدین)
مُهر ابوالقاسم (کاتب و شاهد معامله مُلا ابوالقاسم نراقی(فروغی) فرزند ملا عبدالکریم)
سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی رفع اختلاف از باغی در منطقه ی درِ چالِ سرخ بین همسر همدانی حاجی محمد جعفر نراقی و زوجه زین العابدین فرزند حاج محمد جعفر(عروسش فرزند حاج محمد حسین نراقی) سپاس گزار می باشد .
حضور مبارک بندگان آقای آقا علی خان ابوالحسنی نراقی دام عزه
مورخ 23/12/1315
محترما معروض می دارد این بنده ابوالقاسم یوسفی(فرزند . ) در 13 مهر 1315 سه مَن باغ و ده سَرجه آب لاستان(دشت لاستان نراق) که در 1312 ابوی بنده به بنده بخشیده بود و سَرکار آقا محمد آقا مجتهد(حجت الاسلام آقا محمد فاضلی فرزند ملا محمدرضا ابن ملا ابوالحسن ابن ملا محمد مهدی نراقی) به مُهر رسانیده بود و مرحوم آقای آقا حسین(حجت الاسلام آقا حسین فاضلی مجتهد فرزند ملا محمدرضا ابن ملا ابوالحسن ابن ملا محمد مهدی نراقی) هم مُهر کرده بودند .
آقا میرزا نصرالله یوسفی(فرزند . ) هم با عموهای بنده امضاء کرده بودند و بواسطه کمک خرج و مدد معاش باغ مزبور را با آب بنده در طهران در محضر(دفترخانه) به استاد محمد نجار عمرانی(استاد محمد نجار عمرانی یکی از نجارهای چیره دست نراق که مدتی هم در تهران اشتغال داشت) فروخته ام و چندی قبل ابوی(پدر) بنده رفته درخت های باغ را بیرون آورده و ذغال کرده ؛ علاوه بر آن ؛ باغ مزبور را تحویل نماینده ایشان نداده .
در این صورت لازم شد این مطلب را به عرض سَرکار برسانم که اولا تحقیق کامل بفرمائید که چقدر ذغالش را فروخته که این پول ذغال یک و نیم مال ابوی بنده است و یکی مال استاد محمد هرچه سهم استاد محمد شود بدون رودربایستی بگیرید به آقا محمود فروغی(احتمالا فرزند ملاغلامرضا) نماینده استاد محمد بدهید و رسیدش را بگیرید . و یکی دیگر باغ را با آب تحویل بگیرید آنهم بدهید هرگاه خواست ندهد فورا به امنیه(پاسگاه ژاندارمری) دلیجان راپورت(گزارش) داده بوسیله مامور از او بگیرید ؛ نظر به اینکه بنده فردا را می خواهم حرکت به سیستان(استان سیستان و بلوچستان) بکنم وقت نبود که خودم بیایم ؛ متمنی است این کار را زود انجام بدهید .
امید که اهمال(سهل انگاری) نخواهید کرد .
زیاده ایام عزت مستدام
امضاء ابوالقاسم یوسفی نراقی
سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی طرح شکایت خانوادگی در خصوص باغ و استمداد از علی خان ابوالحسنی کدخدا یا نایب الحکومه نراق 83 سال قبل سپاسگزار می باشد .
غلامحسین خسروی سال 1283 هجری شمسی در شهر نراق از توابع شهرستان دلیجان استان مرکزی متولد شد . پدرش اسداله خسروی فرزند نوروز اهل روستای مُزوَش و مادرش گوهر . فرزند اهل روستای سینقان بودند .
او در کودکی تنها سه سال داشت که پدرش اسداله را از دست می دهد و عمه اش به نام قمر خسروی که همسر حاج محمد فرزند حاج مهدی بود سرپرستی غلامحسین و برادرش را بر عهده می گیرد . غلامحسین پس از بزرگ شدن با دختر عمه اش به نام زیور خسروی فرزند حاج محمد ازدواج می نماید .
مرحوم غلامحسین خسروی
پدرِغلامحسین به نام اسداله ابن نوروز مُزوَشی از جوانمردان باغیرت ومتعصب روزگار خود بوده که زورگویی خان آن زمان را برنمی تابد و مقابل ظلم او ایستادگی می کند تا اینکه منجر درگیری گشته و نهایتا اسداله کشته می شود و پیکرش را در قبرستان قدیم خاکسپاری می کنند . دو فرزند خردسال اسداله به نام های غلامحسین و نظام خسروی از نعمت پدر محروم می شوند . نظام در روستای مُزوَش و بعد دلیجان زندگی و ست داشت .
غلامحسین به کشاورزی مبادرت می ورزید و یکی از کشاورزان موفق بود که صیفی جاتش را علاوه بر نراق تا منطقه جاسب می خریدند. در کنار کشاورزی به شکار هم می پرداخت .
شکار در کوه کارد کلنگه (احمدآباد)شهر نراق – پاییز سال 1340
از راست : حسن غفاری فرزند میرزاجواد – مرحوم رمضان عظیمی فرزند . – مرحوم غلامحسین خسروی فرزنداسدالله – مرتضی رادفر فرزند شکرالله
مشهدی غلامحسین خسروی دارای هشت فرزند بود و بیشتر عمر خود را همراه با خانواده و چند خانوار دیگر درمزرعه ی سرسبز محمدآباد در حومه نراق سپری کرد . آقا غلامحسین در میانسالی به دلایلی بینایی چشمانش را کم کم از دست داد و بعد از آن خانه نشین شد ولی با این حال بعضی اوقات درمواقع درو کردن محصولات گندم و جو کمک حال اقوام برای جمع آوری محصولات بود . بیشتر رنج و مشقت زندگی آنان را همسرش زیور خانم بر عهده داشت .
از خصوصیات اخلاقی وی مهمان نوازی بود . ایشان بیشتر اوقات را روزه بودند و نماز قضا به جا می آورد . نماز شبشان ترک نمی شد و نماز و روزه هم اگر کسی از ایشان در خواست داشت برایشان به جا می آورد . بر این اساس طبق نذر و قولی که به افراد می داد حتی تا شش ماه روزه می گرفت و اغلب روزه هایشان را بی سحر بودند و برایش تابستان یا زمستان فرقی نمی کرد .
پسر بزرگ مشهدی غلامحسین تصمیم می گیرد اسم پدر بزرگش اسداله را برای پسرش انتخاب کند تا این نام ارزشمند زنده بماند .
اتفاقا اسداله که متولد 1338 بود بزرگ و بزرگ تر می شد اکثر اقوام می گفتند جوانمردی و تعصب اسدالله مانند جدّ پدریش اسداله می باشد تا اینکه پس از سربازی و شروع جنگ تحمیلی با اینکه همسر انتخاب نموده بود راهی جبهه های حق علیه باطل شد .
اسداله خسروی پس از خلق حماسه های جاودان تاریخ 22 آذر 1360 طی عملیات طریق القدس در جبهه بستان استان خوزستان به درجه رفیع شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش در بقعه شاه سلیمان(س) نراق خاکسپاری گردید .
اسداله پنجمین شهید نراق و اولین شهید پایگاه بسیج شهر نراق محسوب می گردد . مشهدی غلامحسین در هنگام شهادت نوه اش اسداله ناراحت و دلگیر بود و به دلیل نابینائی نتوانست در مراسم های شهید شرکت کند واین غم بزرگ را درسینه داشت تا اینکه چهار سال بعد دعوت حق را لبیک گفت .
مشهدی غلامحسین خسروی نهایتا در سن 81 سالگی تاریخ 26 دی 1364 بدرود حیات گفت و پیکرش با احترام در وادی السلام شهر نراق خاکسپاری گردید .
همسرش خانم زیور خسروی فرزند محمد و مادربزرگ شهید خسروی نیز تاریخ 2 اردیبهشت 1375 سر به تیره تراب گذاشت و در وادی السلام دفن شد .
شادی روح مشهدی غلامحسین خسروی و همسرش مرحومه زیور خانم و نوه شان شهید اسداله خسروی و اموات خاندان صلوات نثار می کنیم .
قربان وجود اقدست شوم
از مفارقت(جدایی - هجران) آن محبوبی(محبوب بودن) معظم(بزرگ) بود محترم از تقریر(سخن گفتن) و تحریر(نوشتن) عاجز(ناتوان) و قاصر(قصور کننده) بوده نمی دانم چه عرض کنم چه تقریر شده و چه تحریر باقی این حُزن قلب که این فانی(نابود شونده) دارد چه گویم چه نویسم .
باری دیروز یک نمره رومه اطلاعات آزاد ملی طهران را حضرت آقای آقا علی شیروانی از برای حضرتعالی فرستاده بودند آنرا بتوسط جناب آقا میرزا غلامحسین حکیم تقدیم گردید . یک جلد رومه نجم باختر(وابسته به بهائیان) . از جناب آقا میرزا حیدرعلی باقر اسکوئی(نیای خاندان صمیمی تبریز و نویسنده کتاب تاریخچه ی امر بهایی در استان آذربایجان) ابتیاع(خریدن) نموده به قیمت دو تومان شد وجه آنرا این فانی(نیست شونده) داده پول نقد نبود تمبرمالیه(تمبر پستی مالیاتی و تمبر خزانه) شد ، خودشان هم امروز عازم تبریز شدند .
قیمت نجم باختر(مجله) گران بود می خواستم ابتیاع ننمایم ، بعد محض .اقدس مبارک حضرتعالی سبز و اطاعت گردید ابتیاع نموده و بتوسط جناب سلاله الاطیاب(سلاله و ذریه پاکان) و آقای آقا میرزا اسدالله آقا روحیفدا عازم بودند تقدیم گردید .
نمی دانم باغ میاندوآب را چطور کردید همانطور باقی است یا اینکه یکنفر سپرده اید هَلْ مِن مُفِّرجٍ غَیرُ اللهِ قُلْ سُبْحَانَ اللهِ هُوَ اللهُ کلٌّ عِبَادٌ لَهُ وکلٌّ بأمرِهِ قَائِمُونَ(دعای تسلی بخش بهاییان) در هر کجا که تشریف داشته باشید این فانی را فراموش نفرمائید .
هرچند هیکل مبارک می رَود ولی دل و قلب این فانی را می بَرد . نورچشمان عبدالله و طاهره خانم دیده بوسی فرمائید .
اهل البیت سلام مخصوص دارم . خانه(اعضای خانواده) عرض سلام دارند . بحضور خانواده محترم و نورچشمان را دیده بوسی فرمائید . شما را به خدا سپرده ام صحیحا و سالما همگی به مقصد وارد شوند از دعای خیر فراموش نفرمائید . متمنی دعائیم تصدقت اقل الفانی .
بنده زادگان پای همه را می بوسند . حاضرالوقت فاطمه ننه عرض سلام فراوان می رساند . این جلد نجم باختر 16 ماهه است 3 ماهه ندارد سالیانه 19 نمره می شود هر دو جلد نجم باختر که داشتند هر دو کرایه است باز این از آن بهتر بوده باشد .
رومه اطلاعات طهران هم تصویر اهل البیت محترم حضرت آقای ملا علی اکبر سلطان آبادی رضایت حزن داشت در وقت قرائت کردن خیلی افسوس محزونی داشت .
جمادی الاول 1334(برابر با اسفند 1294)
سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی سند 107 ساله سپاس گزار می باشد .
بنده 12 بهمن 1357 به اتفاق پدرم مرحوم سید رضا باشی که یکی از مشتاقان آیت اله خمینی بود از نراق به تهران رفتیم تا برای پیشواز آقا مهیا باشیم . تا نزدیکی میدان آزادی پیش رفتیم و به قدری جمعیت بود که انسان حیرت می کرد .
آن شب سرد زمستان مردم مشتاق از روز قبل یعنی 11 بهمن در خیابان ها به عشق دیدار آقا سپری کردند تا اینکه اعلام کردند حضرت آقا وارد فرودگاه مهرآباد شد . وای که چه قیامتی شد و آنقدر ازدحام زیاد بود که آخر آنجا موفق نشدیم حتی ماشین آقا که در آن سوار بود را مشاهده کنیم . گفتند امام به سمت بهشت زهرا می رود و ما هم همراه با مردم با اتوبوس های دوطبقه روانه گار شهدای انقلاب اسلامی در بهشت زهرا شدیم .
سید تقی سعیدی نیا
مطلبی که برای من جالب بود حضور همه مردم و حتی ن بی حجاب و با حجاب و مردان کرواتی و معمولی در کنار هم و همه یک شعار بر زبان داشتند .
خمینی بت شکن خوش آمدی از سفر
پدرم که کفش هایش زیر پاهای مردم گم شده بود گفت : سید تقی می خواهی آقا را ببینی ؟ رفت بالای درخت کاج بزرگی و دست من را گرفت و بالا کشید . چندین نفر دیگر هم گرفت تا بیایند بالای درخت و در آن لحظات نم نم باران هم می آمد . یه عده شعار می دادند :
به کوری چشم شاه زمستونم بهاره
ما همه اطراف را نگاه می کردیم برای دیدن آیت اله خمینی(ره) رهبر کبیر انقلاب که ایشان را با بالگرد آوردند و بعد سخنرانی کرد . زیباترین روز زندگی ام بود و یادش بخیر
راوی : سید تقی سعیدی نیا فرزند سید رضا اهل شهر نراق
هوالله تعالی
از مال خاص خالص جناب آقای فضل الله تاجر نراقی(فضل اله نراقی فرزند محمد جواد ابن حاج محمد مهدی نراقی) موازی و مقدار سیزده مَن و نیم به وزن شاه گندم بومی پاک هستیجان(هستیجان روستایی از توابع شهرستان دلیجان) علی الاقرارالشرعی والاعتراف الملی دین ثابت و لازم است شرعا بر ذمه(ضمانت) و رقبه(به گردن) عالیشان آقا کربلائی غلامعلی هستیجانی که ان شااله یکماه و نیم دیگر در رفع محصول در قصبه نراق ادا و کارسازی نماید و عذری که خلاف شرع انور اقدس است نیاورد .
و کان ذالک فی 23 محرم 1317
23 محرم 1317(برابر با 13 خرداد 1278)
سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی فروش گندم روستای هستیجان دلیجان توسط فضل اله نراقی معاون التجار به کربلایی غلامعلی هستیجانی قریب 125 سال پیش سپاس گزار می باشد .
مَشعل گیتی فروز صبح چو شد شعله زن
داد جهان را فروغ شمع مُقَرّنَس لَکن
رایتِ سلطان مِهر گشت ز مشرق بلند
خیمه به گردون کشید شاه فَلک انجمن
تاج مُرَصَّع نهاد خسروِ خاور به سَر
حُلَّهٔ زربُفت کرد زیبِ طراز بدن
خیمهٔ زنگاری ،نَه فلک لاجوَرد
گشت سراپردهٔ رومی زنگی شِکن
تُرک زرافشان قبا بست کمربند زر
اطلس خارا برید زنگی چیکن چِکَن
جامهٔ خاقان صبح گشت چو دیبای حُسن
کَند سپه دار شام مَخمل مشکین ز تَن
یوسفِ مَه از چِنَه شرق چو بر سَر کشید
بافت زلیخای غرب زُلف سیه چون رَسَن
گشت چو پرچم نما بیرق دارای روم
پادشه مغربی رعشه فتادش به تَن
"شوقی"دلخسته را یک نظری کن شَها
زانکه به غربت غریب مانده به دام مَحن
گشته ملول وحَزین ای شه دنیا و دین
ساز خلاصش ز لطف از غم دِیر کُهن
گر سخنم را جمال بشنود و فخرِ راز
هر دو کُنند آفرین بر من واشعار من
مبلغ نود و نه تومان ( نصف چهل و نه تومان و پنج ریال)رایج سلطان روپیه ناصرالدین شاهی دانه ای بیست و چهار نخود وزن یکهزار رواج از مال جناب مستطاب آقا محمد حسین خلف مرحمت پناه مشهدی محمدعلی و آقا محمد علی خلف مرحمت شان آقا عبدالرزاق تاجر نراقی دین ثابت و لازم است شرعاً بر ذمّه و رقبه جناب آقا مشهدی آقا جانی خلف مرحوم آقا کریم(عبدالکریم) نراقی که ان شاءاله الرحمن وجه مزبور را از حال تحریر الی مدت یکماه و نیم دیگر اداء و کارسازی نماید و عذری که خلاف شرع انور اقدس نبوی (ص) بوده باشد نیاورد .
و کان ذالک تحریر فی.ربیع الاولی سنه 1308
1 ربیع الاول 1308(برابر 23 مهر 1269)
مُهر : حشمت الله
مُهر : عبده حسین ابن عبدالکریم
اعترف بما رقم فیه - مُهر الراجی محمد کاظم
مُهر : محمد رضا .
مُهر : بسم الله الرحمن الرحیم
سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی سند ادای دین در 134 سال قبل سپاس گزار می باشد .
حاج علی اکبر صفدری تاریخ 1 مهر 1305 در روستای مهدی آباد اردهال از توابع شهرستان دلیجان استان مرکزی چشم به جهان گشود .
پدرش حاج ملا محمد حسن صفدری بزرگوار خطه اردهال در سال های اول زندگی علی اکبر بدرود حیات گفت و ایشان نزد مادر بزرگش خورشید خانم تربیت و آموزش قرآن را شروع کرد .
مرحوم حاج علی اکبر صفدری
شروع تحصیل به کاشان رفت و در این شهردوره ششم ابتدایی خود را گذراند. سپس در جهت آموزش دوره معلمی به دانشسرای تهران رفت ودرآنجا دوره تکمیلی خود را با موفقیت به پایان رساند و سال 1327 به عنوان معلم روستا درآموزش و پرورش ناحیه نراق استخدام شد و در زادگاهش روستای مهدی آباد تدریس خود را آغاز نمود .
طی سال های تدریس خود به عنوان مدیر ومعلم مدرسه جهت آموزش فرزندان روستای مهدی آباد تلاش زیاد و قابل تقدیری داشت .همچنین دراین سال ها در روستاهای جاسب , سینقان و خاوه اردهال نیز تدریس می کرد.
چندین سال نیز به عنوان ناظر امتحانات ششم درآزمون های نهایی بخش نراق انتخاب شد. این معلم دلسوز با توجه به تسلط به روان خوانی و تجوید قرآن کریم مسئولیت آموزش قرآن کلیه پایه های تحصیلی را به عهده داشت .
صفدری پس از 25 سال فعالیت در شغل معلمی سال 1353 خود را بازنشسته کرد . اکثر دانش آموزان ایشان در رشته های مناسب تحصیلی و شغلی هستند و به کشور و مردم خود خدمت می کنند .
حاج علی اکبر ضمن معلمی به فعالیت های عام المنفعه در مهدی آباد مشغول بود . با توجه به اینکه پدر بزرگوارش دفتر عقد و ازدواج داشت ایشان این کار را از پدر به ارث برده و اکثر خطبه های عقد در مهدی آباد و روستاهای اطراف را جاری می نمود . در گذشته تنها دارنده خودرو در روستا بود و چنانچه فردی بیمار می شد و یا کار ضروری در شهر داشت ایشان پیش قدم می شد .
باتوجه به گذراندن دوره کمک های اولیه به همراه برادر خود مرحوم دکتر محمود به درمان های سطحی و شکسته بندی به کمک مردم روستای خود مبادرت می ورزید و همچنین فعالیت های عام المنفعه دیگر را خالصانه انجام می داد .
حاج علی اکبر صفدری تاریخ 21 فروردین 1367 در سن 62 سالگی به علت بیماری سرطان دار فانی را وداع گفت . سی و یکمین سالگرد این رادمرد و چهره نیکوکار و محبوب مردم را به ذکر صلوات شادی روح پاکش گرامی می داریم .
سایت سلحشوران شهر نراق از سرکار خانم منصوره صفدری فرزند حاج علی اکبر از بابت تهیه زندگینامه پدر بزرگوارش سپاس گزار می باشد .
و بعد حضور یافت در عالی محفل شرع مطاع جناب آقا زین العابدین خلف مرحوم حاجی عبدالمجید نراقی در حال مایصح عندالاقاریر الشرعیه دانسته و فهمیده و مصالحه صحیحه شرعیه منتقل نمود به جناب خیرالحاج حاج محمد تقی خلف مرحوم حاجی عبدالوهاب نراقی همگی و تمامی یکدرب باغجاه مشهور به باغچه حیدر را که محدود به این حدود است
حدّی به شارع و حدّی به خانه آقا محمد باقر و حدّی به باغ آقا محسن و حدّی به باغ محمدی با متعلقات از جدار و اشجار مغروسه در آن به مال المصالحه مبلغ پنجاه تومان رایج سلطان روپیه ناصرالدین شاهی در بیست و شش نخود و یکهزار دینار برواج مصالحه صحیحه شرعیه جمیع شرایط و ارکان صحت از قبض و اقباض و تسلیم و تسلم و تخلیه و تصرف و اسقاط خیارات موجبه فسخ خصوصاً الغبن ولو کان فاحشاً و مال المصالحه نقد واثل وعاید مصالح مرقوم گردید پس بمقتضای مارقم مصالح عنه مرقوم ملک طلق و حق صرف مصالح له مسطور است و احدی را در او بهره نیست چنانچه خود مصالح یا احدی از قبل او در خصوص باغجاه مرقوم ادعائی نماید باطل است و از درجه اعتبار ساقط است .
و کان ذالک بیستم شهر رجب سنه 1285
20 رجب 1285(برابر 16 آبان 1247)
مُهر یا امام زین العابدین مربوط به زین العابدین فرزند عبدالمجید
مهرهای حاشیه سند :
مُهر الراجی محمد حسین
مُهر الراجی محمد رضا
مُهرعبده عبدالباقی ابن عبدالغفور
مُهر : افوض امری الی اله
مُهر : لا إله إلا الله الملک الحق المبین
سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی سند فروش باغچه حیدر بیش از یک قرن و نیم پیش سپاس گزار می باشد .
هو(الله)
بیع نمود و بفروخت بشرط خیار فسخ و رد مثل ثمن عالیقدر عبدالرحمن رضائی(فرزند ابوالقاسم نراقی) دارای شناسنامه شماره ۶۸۵ صادره از آمار محلات در حق علیا مخدره بانو بهجت مهدوی(یوسفی) فرزند آقای محمد یوسف یوسفی زوجه آقای عبدالحسین مهدوی(فرزند فضل اله نراقی معاون التجار) همگی و تمامی نیمطاق از یکطاق از جمله ۲۸ طاق مجری المیاه مزرعه بیدشک علیای نراق را که مستغنی از تحدید و توصیف است با کافه متعلقات از اراضی و صحاری و محفوره و غیره و باغ بدون استثناء شیئی بقدر الحصه به ثمن مال المبایعه مبلغ پانصد ریال رایج معمولی که عبارت از پنجاه تومان است و مال المبایعه نقدا اخذ و قبض شرعی صادر گردید و سایر شروط بعمل آمد و عقد مبایعه صحیحه شرعیه شرطیه واقع و جاری گردید و در ضمن العقد شرط شرعی شد چنانچه بایع شارط(شرط کننده) از حال التحریر الی مدت یکسال تمام ودر سه یوم اخیر مال المبایعه بسوی خود مسلط بر فسخ معامله بوده باشد والا شرط البیع و سقط الخیار .و بعد باجاره شرعیه قبول نمود بایع مذکور مبیع مسطور را در مدت معلوم از مشرمه مرقوم بمال الاجاره مبلغ یکصد و سی ریال که عبارت از سیزده تومان است که در آخر مدت برساند و عقد مواجره واقع گردید.
بتاریخ پانزدهم جمادی الثانی سنه ۱۳۶۰
۱۵ جمادی الثانی ۱۳۶۰(برابر ۱۹تیر ۱۳۲۰)
اقرار به صحت متن نمود امضاء علیمحمد مهدوی(فرزند میرزا سلیمان)
اعترف بما رقم امضاء جعفر نراقی
اقرار و اعتراف نمود اقل حسن مهدوی(فرزند حاج محمد ابراهیم ابن حاج میرزا کوچک ابن حاج جعفر)
اعترف بمارقم فیه امضاء عبدالله محمدی(فرزند حاج محمد مهدی تاجر نراقی)
به مراتب متن اعتراف نمود امضاء هدایت الله رضوانی(فرزند محمدحسین نراقی ابن مشهدی محمدعلی ابن محمدرضا)
سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی معامله یک طاق مزرعه بیدشک علیای نراق سپاس گزار می باشد
گَر به چُوگان کَفَش بخت رساند سَرِ ما
می نَهد بر سَر ما دستِ فَلَک افسرِ ما
در طواف حرم کعبهٔ کوی تو برفت
همچو مُرغِ کفِ بازیچه طفلان برِ ما
گر نداری سَرِ آبادی دل های خراب
کو کجا رفت و چه شد رَحم به چشم تر ما
نالهٔ ما نَبُود از سِتَم بخت٘ نگون
روی ما شد سیه از تیرگی اخترِ ما
باشد از دوست عجب آنکه کند سِیر جهان
نکند میلِ تماشای سرِ بسترِ ما
سرِ کاری نَبُود هیچ به اَبنای زمان
گر لبالب شود از دختر زَر ساغر ما
خشک شد خشک ز بی آبی الطاف بُتان
نَخل امّید دلِ خستهٔ غم پرور ما
گر دهان تلخ شد از حَنظَلِ دشنام چه عجب
شَکَرینِش کُند از بوسه لب دلبر ما
حال دل خوش بُوَد از یاس ندانم که کجاست
گر بُوَد خون به جهان از اَلَمِ بی برِ ما
نه همین ناله بر آید زدلم وقت حیات
آسمان کَر شود از نالهٔ خاکستر ما
"حسرت"از نَکهَت گُل کرد تَنفُّر چه شنید
شِمَّه ای از صِفَتِ طُرَّهٔ مه پیکر ما
مولانا "حسرت نراقی"
تنظیم وباز نشر: استاد مرتضی علی آقایی نراقی
مبلغ یکصد و نود ریال از مال خالص بهجت خانم یوسفی متعلقه آقای میرزا عبدالحسین مهدوی نراقی دین ثابت و لازم است شرعا بر ذمه(ضمانت) و رقبه(گردن) طاهره خانم مهدوی نراقی که ان شاالله تعالی وجه مرقوم را از حال تحریر ذیل الی انقضاء مدت ششماه دیگر بدون عذر و بهانه کارسازی نماید.
اقراربه صحت متن نمود اقل علی محمد مهدوی
تاریخ 19 دی ماه 1317
سایت سلحشوران شهر نراق ؛ از استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی این سند قدردانی می نماید.
نراق بخشی از شهرستان دلیجان در استان مرکزی قرار دارد . شهر نراق زادگاه بیش از یکصد نفر از شاعران ؛ دانشمندان ، نویسندگان و مشاهیر بزرگی همچون مجتهد بلند آوازه علامه حاج ملا احمد نراقی فرزند علامه حاج ملا محمد مهدی می باشد .
به یکی از اتفاقات بین حاج ملا احمد نراقی و ابوالحسن یغما(1196 قمری – 1276 قمری) متخلص به یغما و مشهور به یغما جَندَقی اهل خور و بیابانک و از شعرای غزل سرای سده سیزدهم در عهد محمد شاه قاجار اشاره می گردد :
یغما بیشتر دوران زندگی خود را در سیر و سیاحت گذرانید. در یکی از مسافرت ها به فیض دیدار علامه حاج ملا احمد نراقی صاحب کتاب معراج السعاده در کاشان نائل گردید.
یغمای جَندَقی
آشنایی او به این صورت بود که یغما در یکی از میدان های کاشان نشسته بود که، دو نفر با یکدیگر جدال لفظی می کنند که در نتیجه کارشان به حاکم شرع می کشد. حاکم وقت حاج ملا احمد نراقی بود، از شاکی می پرسد: آیا شاهدی داری؟ شاکی جواب می دهد: بلی و به میدان شهر بر می گردد. یغما را می بیند که در گوشه ای نشسته. به نزد یغما می رود و از او می خواهد که به نزد قاضی بیاید و به نفع وی شهادت دهد.
یغما قبول می کند و در برابر حاکم قرار می گیرد، حاکم وقتی که قیافه و چهره ظاهری یغما را می بییند به او می گوید: قلندر! چرا شارب هایت(سبیل) بلند است؟
یغما جواب می دهد: برای اینکه وقتی می خواهم شراب بنوشم دُردهای آن را بگیرد و شراب صاف از گلویم پایین برود. حاکم می پرسد: مگر تو شراب هم می نوشی؟ یغما جواب می دهد: بلی و در حضور قاضی و حاکم شرع به چندین گناه اقرار می کند. حاج ملا احمد نراقی ، قلم و کاغذی طلب می کند و چنین می نویسد:
نظر به اینکه یغمای جَندَقی در حضور حاکم شرع به چند گناه اقرار کرد حکم قتل او صادر می شود. پس از امضای حکم، یغما می پرسد این قانون درباره مسلمان اجرا می شود یا غیر مسلمان؟ حاکم جواب می دهد: فقط درباره مسلمان. یغما می گوید من مسلمان نیستم بلکه گبر هستم. نراقی مجبور می شود که نامه خود را پاره کند. یغما می گوید جناب قاضی: من شاید تمام این اعمالی را که گفتم انجام دهم ولی به خاطر چند دِرهَم پول بی ارزش شهادت به ناحق نخواهم داد. از آن به بعد حاج ملا احمد نراقی با یغما دوست می شود و شوخی های بسیاری میان آن دو رد و بدل می شود که هنوز بر سر زبان هاست.
از جمله یک زمان حاج ملا احمد نراقی شعری می سراید و برای یغما می خواند و از او می خواهد که نظرش را درباره آن شعربگوید. شعر نراقی این است:
عاشق ار بر رخ معشوقه نگاهی بکند
نه چنان است که البته گناهی بکند
ما به عاشق نه همین رخصت دیدار دهیم
بوسه را نیز دهیم اذن که گاهی بکند
یغما بعد از شنیدن شعر ساکت است و چیزی نمی گوید. علامه نراقی می پرسد: میرزا یغما چرا ساکت هستی؟ یغما می گوید: من منتظر فتوای سوم شما هستم .
حضور مبارک جناب مستطاب معاون التجار(فضل اله نراقی فرزند محمدجواد) رسیده ملاحظه شود
تصدق حضور مبارکت گردم و فدای وجود ذی وجودت شوم . خداوند سایه ی بلند پایه ی حضرت اجل را از سر این چاکر جان نثار کوتاه نفرماید . .
عرض می شود که کبکی(کَبک پرندگانی از تیره قرقاولان) که خواسته بودید اینجا ممکن نشد ، آدمِ خودم را فرستادم در موته(موته روستایی از توابع بخش میمه شهرستان شاهین شهراستان اصفهان) سه فرسخی دست خالی برگشت .
مجدد آدم دیگر فرستادم تا کبکی را پیدا کرده آورد نام آن کبک . می باشد چند روز ببندیدشان و توجه زیاد ازش بکنید تا عادی(جَلد کردن پرنده) آن خانه شود بعد او را باز کنید شانزده دانه تخم مرغ . شد دریافت دارید تمام رباط ترک(روستای رباط تُرک از دهستان هستیجان شهرستان دلیجان استان مرکزی) گشتیم بیشتر یافت نشد ، از بس هوا سرد است و مرغ هم تخم نمی گذارد .
جمع برادران را سلام برسانید بعضی مطالب به قاصد عرض شد . باقی والسلام . کاتب الحروف غلامرضا عرض سلام می رسانم خدمت صاحب اختیاری خودم زیاده عرضی نیست
مُهر : .
پشت و روی پاکت نامه :
از رباط ترک به نراق
حضور مبارک جناب مستطاب معاون التجار رسیده ملاحظه شود
وصول 14 رجب 1336(برابر 4 اردیبهشت 1297)
سایت سلحشوران شهر نراق ؛ از استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی نامه مبنی بر تهیه کَبک جهت استفاده فضل اله نراقی معاون التجار بیش از یک قرن قبل قدردانی می نماید .
نراق شهری از توابع دلیجان استان مرکزی است که به علت داشتن حدود ۲۵ هکتار بافت تاریخی دوره قاجار با جادبه های طبیعی وگردشگری ومعماری بی نظیرش به عنوان دومین شهر گردشگری بعد از شهر ماسوله شناخته شده است.
این کهن شهر زمانی تابع شهر کاشان بوده وساختار معماری آن از معماری حاشیه کویر به خصوص دو شهر کاشان ویزد الهام گرفته است.
اگرچه از نظر کتاب شناسی وباستان شناسی از پیشینه وتاریخچه آن اطلاع دقیقی در دست نیست ولی اخیرا کارشناسان بانک مقالات مرمت وباستان شناسی کشور (Restorationarcheology) طی چند تحقیق که در شهر نراق انجام داده اند نشان از آن دارد که نراق دارای پیشینه طولانی است بر خلاف آنچه که ما امروزتصور می کنیم .
در یکی از این مقالات به تمدن شهر نراق اشاره شده است که چنین نوشته شده است:
"نراق در گذشته ،بخش کوچکی از حوزه تمدنی سیلَک(کاشان)بوده است.فاصله مکانی این تمدن با شهر تاریخی نراق کمتر از ۶۰ کیلو متر است".
واما نگاهی گذرا به سیلک وتاریخچه آن:
تپه سیلک در کشور ایران واقع در استان اصفهان شهرستان کاشان بخش فین می باشد.
نوع این بنا خرابه وتاریخی است ومربوط به دوره ماقبل تاریخ است که به آثار ملی تاریخی اضافه شده ودر ۲۴ شهریور سال ۱۳۱۰ به شماره ۳۸ ودر سازمان میراث فرهنگی وموزه ملی به ثبت رسیده است.این تپه در واقع محل زیگورات (نیایشگاه،محل عبادت مردم کهن)باستانی ایران وجهان است که از گل رس وسفال ساخته شده ویکی از مکان های باستان شناختی مهم در فلات مرکزی ایران است که قدیمی ترین ست گاه ها در آن به وجود آمدند.
این محوطه باستانی از دو گورستان تشکیل شده که یکی از آنها ۳۵۰۰ سال ودیگری ۳۰۰۰ سال قدمت تاریخی ودیرینه دارد. کاوش های باستانی که روی این تپه توسط فرانسوی ها وباستان شناسان کشورمان انجام شده ونتایح آن در مجله های زیر به چاپ رسیده است بدین شرح است:
1-زیگورات سیلک
2-سفالگران سیلک
3-شکارچبان سیلک
4-نقره کاران سیلک
علاوه براین وسایلی مانند دوک های ریسندگی وبافندگی و.کشف شده که حدود۷۵۰۰سال قدمت دارند.براساس همین گزارش ها تپه های سیلک از نخستین
تمدن شهر نشینیدر ایران است که نشان می دهدمردم دشت نشین در واقع همان مردمی بوده اند که در جایی به نام سیلک در نزدیکی کاشان زندگی می کرده اند که تاریخچه آنها به ۷۰۰۰ سال می رسد(مجله گردشگری الی گشت).
همچنین همین تحقیقات نشان می دهد که پایه واساس کشاورزی دنیا حدود۶۰۰۰ سال پیش از سیلک کاشان شروع شده وگسترش پیدا کرده(سلحشوران شهر نراق) است.بنابراین سیلک به عنوان قدیمی ترین تمدن در ایران مطرح است.
پیشینه تاریخی کهن شهر نراق
آنچه که امروز ما به عنوان پیشینه نراق از آن یاد می کنیم مربوط به بعد از تاریخ وبعد از پیدایش نراق فعلی است.قبل از اسلام در هفت منطقه نراق مانند تپه گرینان، بیدشک علیا وسفلی،شمس آباد وشریف آباد ودرچاله سرخ تا محله چنار قاضی انسانهایی به صورت پراکنده ساکن بوده اند که دارای فرهنگ وتمدن خاص خود بوده اند ونراق فعلی بعد از اسلام به وجود آمده است.
اگر چه تا کنون در این مناطق کاوش باستانی صورت نگرفته است ولی با کاوش های غیر مجاز بعد از پایان جنگ تحمیلی وبا آغاز به کار دانشگاه آزاد اسلامی نراق درسال ۱۳۶۷وبا ورود اولین گروه دانشجویان به این دانشگاه، دانشجویان دانشگاه با دستگاه گنج یاب وبلدچی های بومی بطور شبانه وارد این منطقه شده وبا حفاری های غیر مجاز به گنج های زیر خاکی دسترسی پیدا نمودند.همچنین در مقطع ساختمان سازی دانشگاه وایجاد بناهای دانشگاه آزاد از امکانات منطقه گرینان به طور غیر قانونی به نفع دانشگاه استفاده شد که در حین خاک برداری با لودر اشیای قیمتی کشف گردید که مطلعین بومی بارها در میدان شهر آن را زبانزد کردند.سفال های شکسته شده هنگام حفاری وخاک برداری آنگونه که دهان به دهان شد قدمت بالای هفت هزار سال پیش بینی شده است.
دامداران وصاحبان مزارع بعد از کاوش سود جویان سنگ های تخت (سحل) وحتی استخوانهای اموات را مشاهده نموده اند که بیانگر این می باشد که زمانی اموات در این منطقه دفن شده اند.
به طور کلی می توان چنین نتیجه گرفت که اگر چه تا کنون سازمان میراث فرهنگی استان مرکزی جهت کاوش های باستانی به این مناطق باستانی فوق الذکر نراق ورود نکرده است ویا نمی خواهد ورود کند ولی با کندوکاوهای غیر مجاز که در این مناطق وخصوصا قلعه معروف اُل صورت گرفته همه حاکی از آن است که چه اشیای گرانقیمتی که توسط یغماگران به سرقت رفته وچه وسایل وابزاری مانند:
کلیدهاوقفل های چوبی(کلوندون)،خمره های سفالی ،چرخ های دوک ریسی و.که به قیمت نازل به دانشجویان فروخته شده وچه آنهایی که در موزه ها بلاتکلیف مانده اند همه وهمه نشان می دهند که قدمت کهن شهر نراق وهمه اشیاءذیقیمتی که از آن خرج شده مانند کتیبه های آب انبار ها وسنگ های بسیار قدیمی بقعات و. قدمتی بالای ۷هزار سال دارند واین حرف نگارنده نیست بلکه حرف فرهیختگان وجوانان خبره نراقی است که هر کدام به مثابه یک باستان شناس هستند.
بنابراین دو تمدن (کهن شهر نراق وسیلک کاشان) که از نظر فاصله کمتر از ۶۰ کیلو متر اختلاف دارند به طور حتم از نظر قدمت هم تفاوت چندانی نخواهند داشت.
منبع:
۱-Fadaktrains.comمجله قطارهای فدک
۲-salahshorannaragh.blog.ir
۳-@Restorationarchology
۴-اطلاعات شخصی نگارنده
سایت سلحشوران شهر نراق از محقق ، نویسنده و پژوهشگر تاریخ و فرهنگ کهن شهر نراق جناب آقای مرتضی علی آقایی بابت کنکاش در این زمینه فدردانی می نماید.
قربان وجود مبارک شوم .
ازحالت ارادت شعارتفقدی(ملاطفت) فرموده بودید .
حُقه مِهرِ بَدان مُهر و نِشان است کِه بُود(حافظ) ابوالقاسم را مدتی است روانه کرده است . فی الحقه کار ممیزی با این اخطاریات دیگر تمام است همان قربان باید از ثبت دفترچه مبارکه بگذرد ؛ خود ارادت شعار است همراه می آورد ؛ در کار آقا ابوالقاسم غفلت شده است ایشان پنج تومان از دارالخلافه خواست دادم ؛ سه تومان دیگر هم باید به آقا میرزا هادی بدهم قسمتی کردم ؛ ان شاءاله بار امسال هم به خواست خداوند اسباب تصدیع و زحمت همه امکان خواهم بود .
آقا محمد کاغذی نوشته بود جواب نوشتم ؛ مستدعی است امر و مقرر شود در کار خود مشغول باشد بطوریکه نوشته شده است رفتار نمائید.
فرمایشات و رجوع خدمات توسط آقازاده جاری شود . از کاغذ آقا ابوالقاسم حیرت کردم برای تربیت ایشان جناب مستطاب عالی شاید خلاف کردید هم به عرض می رسد.
سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی مشکلات فعالیت تاجر نراقی از باب اخطارهای مالیاتی و رتق و فتق مالی بیش از یک قرن پیش سپاس گزار می باشد .
ابوالحسن یغما(1196 قمری – 1276 قمری) متخلص به یغما و مشهور به یغما جَندَقی اهل خور و بیابانک و از شعرای غزل سرای سده سیزدهم ایران در عهد محمد شاه قاجار است . یغما با علامه حاج ملا احمد نراقی ارتباط دوستی داشت و علاوه بر سرودن شعر با هم مزاح هم می کردند .
یغمای جَندَقی
یغما اهل سیر و سیاحت بود و زمانی به حکومت کاشان در 60 کیلومتری نراق منصوب شد . قریب دو قرن پیش یغمای جندقی به نراق سرزمین بیش از یک صد نفر از شاعران و دانشمندان و مشاهیر مسافرت داشت که یکی از خیّرین به نام حاج عبدالنبی در حال ساخت مَوال(آبریزگاه – مستراح) جهت استفاده عمومی مردم زادگاهش نراق بود .
از یغما خواسته شد با استفاده از حروف اَبجد در قالب شعر تاریخی برای ساخت مَوال بسراید :
حاج عبدالنبی مَوالی ساخت
تا بگویند نام او از پَس
گفت یغما زِ بَهر تاریخش
ره توشه آخرت هَمینَت بَس
سایت سلحشوران شهر نراق از جناب سرهنگ مسعود یوسفی فرزند حسین خان اهل شهر نراق از بابت ارائه اشعار یغما جندقی که برای اولین بار منتشر می شود سپاس گزار می باشد .
هواله
7 شوال 1334(برابر 16 مرداد 1295)
حضور حضرت اجل آقائی آقای معاون التجار(فضل اله نراقی فرزند محمد جواد) روحی فداه و دام ظله العالی علی روس المخلصین له
قربانت گردم
دیدگان به آثار انایل شریف مجدد روشن گردید . توسط استاد غلامرضا قاشق تراش عرضی که لازم است این است که بعد از قرار مجلس کفش پا کُنی(مراسم بله بُرون) که با جناب آقا میرزا علی اکبر داده بودیم ، عیال آقای معاون الممالک(میرزا غلامحسین خان امینیان فرزند حاج میرزا محمدخان) عذرا خانم(عذرا نراقی فرزند حاج اسداله ابن حاج صادق مشهور به خانم بزرگ) راضی نشده بود و تمام را جمع نموده که ما هر دو طرف آبرو داریم این صحیح نیست که اکثر اعیان(بزرگان) نراق متوقع(امیدوار) از طرفین هستند و پسر اوّل معاون التجار(عبدالحسین فرزند بزرگ تر فضل اله نراقی بود) است باید تمام اعیان نراق در مجلس(کفش پا کنی – بله بُرون) باشند و مطلق اختیار تمام با خود من است .
یک مَن قند هم باید ببرید و دو سه بار هر بار مجلس را . بگذرانیم . نُقل نمی دهم ولکن حتما باید این نوع باشد . کار از دست بنده و آقا علی اکبر هم کوچ کرده(خارج شده) .
بهر حال چاکر آنچه لازم و صلاح بود معمول داشتم . فرستادم محمد آباد(مزرعه حومه شهر نراق) یکبار هندوانه آوردند فرستادم . امروز هم فرستاده ام رضا را با پول که اقلا بیست مَن سیاه پوست(خربزه پوست نازک و سیاه و خوش طعم درنراق) بیاورد ، از قضا کم است و خوبان هم دیروز رفته بودند چهار پنج مَن آوردند .
به هر حال راضی هستم ، اندک غبار زحمات نه بر آن قلب مبارک بنشیند و این پیره غلام حتی المقدور در امورات به جان و دل خدمت نماید . شرح امورات را عرض کردن جایز نه ، ولی مُسلّم بدانید درد را کسی می بَرد که می زاید .
به جمع احباب(یاران) مالک رقاب(مَهتر افراد) تحیّت(سلام گفتن) و تکبیر(یاد کردن) می رسانم .
آقازاده میرزا عبدالحسین(میرزا عبدالحسین مهدوی فرزند فضل اله نراقی) را دعاگویم . رومه ها را دادم جناب میرزاعلی اکبر ، عرض سلام می رساند . امروز مجلس نه بقدری است که تمام خانه جناب حاجی حبیب الله گنجایش ندارد . بنده زاده علی به عرض چاکری مصدع(دردسر دهنده) است .
پشت پاک نامه :
وصول دوشنبه 7 شوال 1334(برابر 16 مرداد 1295)
مُهر: الله محمد علی فاطمه
عبده الراجی محمد کاظم نراقی
روی پاکت نامه :
هوالله تعالی شانه
کروگان من قراء سبعه جاسب(روستای کَروگان از توابع دهستان جاسبِ دلیجان)
ان شاالله سبحانه عریضه حضور ماهر النور حضرت اجل امجد عالی ولی نعمت مفخم آقائی آقای آقا میرزا فضل الله(میرزا فضل اله نراقی فرزند محمد جواد) معاون التجار دام ضل العالی و روحی فداه مشرف باد . 2468
7 شوال 1334(برابر 16 مرداد 1295)
سایت سلحشوران شهر نراق از استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود بابت بازخوانی نامه حاوی مراسم کفش پاکنی(بله بُرون) فرزند فضل اله نراقی معاون التجار 106 سال قبل سپاس گزار می باشد .
ویروس منحوس کرونا(کویید ١٩) آمد لیکن وفاق ملی و منطقه ای را بیشتر کرد . وفاق مردم نراق و دلیجان در امورات خیر و عام المنفعه سرآمد منطقه است .
در پی اعلام و درخواست از خیّرین جهت تامین و مساعدت هفت قلم تجهیزات پزشکی ، خیّر نیکوکار و خوش صفت نراق هزینه یکی از تجهیزات گران و دارای اهمیت و کارآمد بیمارستان امام صادق(ع) دلیجان را تقبل نمود .
سید مجتبی غفاری
در پی فراخوان موسسه خیریه بیماران خاص شهرستان دلیجان و تهیه ٧ قلم تجهیزات ضروری بیمارستان امام صادق(ع) دلیجانِ استان مرکزی ، خیّر نیکوکار و خوش آوازه شهر نراق جناب آقای حاج سید مجتبی غفاری نراقی هزینه یک دستگاه الکتروشوک قلبی مدل R series ساخت کمپانی zollامریکا به قیمت ١،٣٢٧،۶٢٠،٠٠٠ریال (یک میلیارد و سیصد و بیست و هفت میلیون و ششصد و بیست هزار ریال) را بر عهده گرفت .
سایت سلحشوران شهر نراق برای جناب استاد غفاری و خانواده معززش سرکار خانم اکبری آرزوی تندرستی و بهروزی از خداوند قادر مسئلت می نماید .
مرحوم سید محمود غفاری مرحومه کوکب غفاری مرحوم سید مهدی غفاری
شادی روح بلند مرحوم حاج سید محمود غفاری فرزند سید جعفر و همسر مکرمه اش مرحومه حاجیه خانم کوکب غفاری و فرزندشان مرحوم آقا سید مهدی غفاری و جمیع اموات خاندان صلوات نثار می کنیم .
در این سند قدیمی اصطلاحات رایج در نراق به چشم می خورد که در شرایط فعلی در منازل و روی سندها یافت نمی شود :
آفتاب نثار – مطبخ – بالاخانه – انگوردانی – سَرداب – طویله – کاهدان – ایوان – اطاق گوشواره – دولاب – شاه نشین – هیزم دان – خَرَند – نماخانه – حوض خانه - بیت الخلا(مستراح)
و بعدالحمد والصلاه
غرض از تحریر و ترقیم این کلمات آنست که چون یکدرب خانه اَبنای مرحمت شان حاجی میرزا کوچک نراقی رحمت الله اختصاص یافته بود حسب الارث از والد یا جدشان به جنابان مستطابان خیرالحاج حاجی محمد رضا و حاجی محمدابراهیم و آقامحمدحسین تاجران نراقی در این وقت صلاح دانستند که قِسمت نمایند و هر یک سهم خود را متصرف شوند از قرار تفصیل ذیل است .
سهم جناب خیرالحاج حاجی محمدرضا :
شیروانی فوقانی طرف نثارمع پس اطاق دو درب.
اطاق تحتانی درب مطبخ مع فوقانی او دو درب .
بالاخانه انگوردانی دو درب.
سرداب بزرگ تحت شیروانی حاجی محمد ابراهیم یکدرب.
طویله بزرگ یکدرب.
کاهدان جنب طویله بزرگ مع کاهدان فوق او دو درب.
اطاق تحتانی طرف خانه حاجی کاظم مع دو درب دو از سه درب.
ایوان کوچک طرف خانه حاجی کاظم نصف.
بالاخانه سفیده واقع در فوق جامه یکدرب.
ایوان درب بالاخانه حاجی محمد ابراهیم نصف.
جمع ده قلم
سهم جناب حاجی محمد ابراهیم :
پنج دری بزرگ طرف نثار مع پس اطاق دو درب .
اطاق گوشوار مع بالاخانه فوق او طرف خانه آقا زین العابدین دو درب.
بالاخانه انگوردانی دو درب.
بالاخانه انبار شهره طرف خانه حاجی کاظم یکدرب.
دولاب در راهرو بالاخانه انگوردان درب پشت بام دو درب.
سرداب طرف خانه آقا زین العابدین یکدرب.
طویله پشت مطبخ یکدرب.
بالاخانه کاهدان فوق طویله بزرگ حاجی محمد رضا یکدرب.
ایوان درب بالاخانه کاهدان نصف.
ایوان کوچک طرف خانه حاجی کاظم نصف.
بالاخانه کاهگلی مهمان خان طرف خانه آقا اسدالله مع آلات سحاری وسط یکدرب . جمع یازده قلم
سهم جناب آقا محمدحسین :
بالاخانه نقاشی مع پس اطاق و قهوه خانه درب او و شاه نشین و انگوردانی چهاردرب.
اطاق گوشواردرب خانه مع بالاخانه فوق او و ایوان کوچک درب اطاق سه درب.
اطاق تحتانی . مع ایوان بزرگ وسط دو ایوان کوچک طرف آفتاب رو دو درب.
سرداب طرف مطبخ تحت اطاق گوشوار حاجی محمد رضا طرف نثار یکدرب.
طویله کوچک درب حصار یکدرب.
انبار بزرگ درب خانه یکدرب.
هیزم دان درب خانه یکدرب.
بالاخانه کوچک میهمان خان یکدرب.
جمع هشت قلم
آنچه مشاع است مابین سه نفر
خرند خانه دوطرف.
دیوارنماخانه دوطرف.
فضای خانه و باغچه با.
مطبخ با.
چاه آب.
بیت الخلا از خانه و حصار دو چشمه.
قهوه خانه مهمانخانه.
هشت درب خانه.
راه پشت بام از طرف خانه حاجی کاظم از درب اطاق تحتانی حاجی محمدرضا.
راه پشت بام از حاجی محمدابراهیم.
حوض خانه یکدرب.
حصار با.
موء دار با
جمع سیزده قلم
هریک سهم خود را تصرف نمودند و قرار شد خدانخواسته خرابی در مشاعات پیدا شود هریک وکیل می باشند تعمیر نمایند و سهمیه آن دو نفر را بگیرند و یکدرب اطاق تحتانی جنب ایوان بزرگ که درایوان درب اطاق تحتانی می باشد که طرف خانه آقا زین العابدین است گرفته شود دیگر آنکه آنچه از خانه در صداق زوجات هریک بوده سهم زوج خودشان می باشد بدیگری حقی نیست .
و کان ذالک تحریرا و وقوعا فی هیجدهم شهر رجب المکرم مطابق با سنه یکهزارو سیصدو سی و یک هجری سنه 1331
18 رجب 1331(برابر با 2 تیر 1292)
از استاد حبیب اله کریمی فرزند علی اصغر به جهت ارائه تصویر سند قدردانی می نماییم .
سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی سهم ارث از خانه حاج میرزا کوچک نراقی به محمدرضا ، محمد ابراهیم و محمدحسین در نراق سپاس گزار می باشد .
بر اساس گزارش سایت سلحشوران شهر نراق ، در سال 1398 ن و مردان شایسته و نیرشت از شهر نراق به رحمت خدا پیوسته اند :
1- مهری توکلی فرزند محمدعلی تاریخ فوت 1 فروردین 1398 محل خاکسپاری بهشت زهرا(س) تهران
2- آفاق عباسی فرزند غلام محمد تاریخ فوت 13 فروردین 1398 محل خاکسپاری بهشت زهرا(س) تهران
3- سید غضنفر ان فرزند سید کاظم تاریخ فوت 4 اردیبهشت 1398 محل خاکسپاری وادی السلام شهر نراق
4- خدیجه فرزند احمد اهل اراک ساکن تهران تاریخ فوت 11 اردیبهشت 1398 محل خاکسپاری بهشت زهرا(س) تهران
مشارالیها مادر شهید مجید یحیایی بود و همسر مجید به نام زهره معصومی به شهر نراق منتسب می باشد .
5- حسن عظیمی فرزند عبدالرسول تاریخ فوت 16 اردیبهشت 1398 محل خاکسپاری وادی السلام شهر نراق
6- غلام محمد نوروزی فرزند عبدالله تاریخ فوت 17 اردیبهشت 1398 محل خاکسپاری بهشت زهرا(س) تهران
7- ابوالقاسم توکلی فرزند عباس تاریخ فوت 19 اردیبهشت 1398 محل خاکسپاری بهشت زهرا(س) تهران
8- سید فضل میرسلطانی فرزند سید اصغر تاریخ فوت 23 اردیبهشت 1398 محل خاکسپاری بهشت زهرا(س) تهران
9- محمدحسین رضایی فرزند مهدی تاریخ فوت 24 اردیبهشت 1398 محل خاکسپاری بهشت زهرا(س) تهران
10- سکینه رجبی فرزند مسلم تاریخ فوت 25 اردیبهشت 1398 محل خاکسپاری قبرستان بقیع شهر قم
11- قاسم پریشانی فرزند عباس تاریخ فوت 31 اردیبهشت 1398 محل خاکسپاری بهشت زهرا(س) تهران
12- آذردخت صنیعی فرزند سید جلال(همسر آقای محمد اکبری) تاریخ فوت 3 خرداد 1398 محل خاکسپاری بهشت زهرا(س) تهران
13- محمدرضا نوری فرزند علی اکبر تاریخ فوت 6 خرداد 1398 محل خاکسپاری وادی السلام شهر نراق
14- طاهره یوسفی فرزند ابراهیم(همسرعین اله فدایی) تاریخ فوت 8 خرداد 1398 محل خاکسپاری بهشت زهرا(س) تهران
15- محمود براتی فرزند غلام اصغر اهل روستای چنار شهرستان خمین و ساکن نراق تاریخ فوت 11 خرداد 1398 محل خاکسپاری وادی السلام شهر نراق
16- ملوک غفاری فرزند میرزا حسین( همسر نعمت االه تیموری) تاریخ فوت 21 خرداد 1398 محل خاکسپاری بهشت زهرا(س) تهران
17- غلام عباس حمامی فرزند رضا تاریخ فوت 24 خرداد 1398 محل خاکسپاری بهشت معصومه شهر قم
18- ایران غفاری رضوانی فرزند حسین(همسر مهدی غفاری) تاریخ فوت 26 خرداد 1398 محل خاکسپاری قبرستان شهر محلات
19- رضا انوری فرزند عباس(نوه حبیب اله رئوفی) تاریخ فوت 7 تیر 1398 محل خاکسپاری بهشت زهرا(س) تهران
20- سید مجید کاظمیان فرزند سید حسن(نوه دختری حسن کاظمی) تاریخ فوت 9 تیر 1398 محل خاکسپاری بقعه علی ابن جعفر(ع) شهر قم
21- فرنگیس شیردل فرزند یوسف اهل رشت(همسر استاد مصطفی کیانی نراقی) تاریخ فوت 10 تیر 1398 محل خاکسپاری بهشت زهرا(س) تهران
22- سید اصغر میرسلطانی فرزند سید محمود تاریخ فوت 10 تیر 1398 محل خاکسپاری بهشت زهرا(س) تهران
23- جواد انوری فرزند عباس(نوه حبیب اله رئوفی) تاریخ فوت 11 تیر 1398 محل خاکسپاری وادی السلام شهر نراق
24- نازنین ناصری فرزند محمدعلی تاریخ فوت 17 تیر 1398 محل خاکسپاری وادی السلام شهر نراق
25- مهدی نجفی فرزند محمد(نوه صفدر سعادت) تاریخ فوت 22 تیر 1398 محل خاکسپاری بهشت زهرا(س) تهران
26- اعطا نجفی فرزند مهدی تاریخ فوت 22 تیر 1398 محل خاکسپاری بهشت زهرا(س) تهران
27- عباس فر(پنبه زن) فرزند علی تاریخ فوت 23 تیر 1398 محل خاکسپاری وادی السلام شهر نراق
28- سیّده سیّاره حسینی فرزند سید جلال تاریخ فوت 25 تیر 1398 محل خاکسپاری وادی السلام شهر نراق
29- حسین حسینی فرزند اسداله(برادر مرحوم حاج ابراهیم) در خارج تاریخ فوت 31 تیر 1398 محل خاکسپاری قبرستان شهر . کشور .
30- فاطمه ناصریان نژادی فرزند عبد (از جنگ زده های اهل آبادان) تاریخ فوت 11 مرداد 1398 محل خاکسپاری وادی السلام شهر نراق
31- سیده باشی میرکریمی فرزند سید عباس تاریخ فوت 11 مرداد 1398 محل خاکسپاری وادی السلام شهر نراق
32- محمدعلی ایزدی فرزند ابوالقاسم تاریخ فوت 19 مرداد 1398 محل خاکسپاری بهشت زهرا(س) تهران
33- محمود قراقیه فرزند حسن (داماد علی عظیمی) تاریخ فوت 19 مرداد 1398 محل خاکسپاری بهشت زهرا(س) تهران
34- خانم(نقلی) غفاری فرزند علی تاریخ فوت 20 مرداد 1398 محل خاکسپاری وادی السلام شهر نراق
35- احمد حسینی فرزند محمد تاریخ فوت 21 مرداد 1398 محل خاکسپاری وادی السلام شهر نراق
36- کریم علی اکبری فرزند شکراله تاریخ فوت 26 مرداد 1398 محل خاکسپاری بهشت زهرا(س) تهران
37- غلام حسین رزاقی فرزند حسن تاریخ فوت 1 شهریور 1398 محل خاکسپاری وادی السلام شهر نراق
38- سیّده سعادت فرزند سیّد مهدی تاریخ فوت 1 شهریور 1398 محل خاکسپاری بهشت زهرا(س) تهران
39- بتول جعفری نراقی فرزند حسین تاریخ فوت 2 شهریور 1398 محل خاکسپاری جنب بقعه شاه سلیمان شهر نراق
40- غلام حسین طالبی فرزند عباس تاریخ فوت 3 شهریور 1398 محل خاکسپاری وادی السلام شهر نراق
41- حسین صادقی فرزند رحمت اله تاریخ فوت 4 شهریور 1398 محل خاکسپاری بهشت زهرا(س) تهران
42- شکراله ملاعلی اکبری نیم وَری فرزند عبداله(ابواوجه مهدی پریشانی) تاریخ فوت 5 شهریور 1398 محل خاکسپاری شاهزاده صالح(ع) شهر نیم وَر
43- علی رجبی فرزند اسماعیل تاریخ فوت 6 شهریور 1398 محل خاکسپاری وادی السلام شهر نراق
44- فاطمه شفیعی فرزند بشیر تاریخ فوت 10 شهریور 1398 محل خاکسپاری وادی السلام شهر نراق
45- ابوالفضل طالبی فرزند اکبر تاریخ فوت 14 شهریور 1398 محل خاکسپاری بهشت زهرا(س) تهران
46- مولود تیموری فرزند علی اکبر تاریخ فوت 15 شهریور 1398 محل خاکسپاری وادی السلام شهر نراق
47- صنعت شاطری فرزند علی اصغر تاریخ فوت 21 شهریور 1398 محل خاکسپاری وادی السلام شهر نراق
48- اصغر طهانی فرزند عزیزاله تاریخ فوت 22 شهریور 1398 محل خاکسپاری وادی السلام شهر نراق
49- محمد تقی کاظمی فرزند محمد تاریخ فوت 1 مهر 1398 محل خاکسپاری بهشت معصومه(س) شهر قم قطعه 35
50- اقدس سادات میرسلطانی فرزند سید حسین تاریخ فوت 11 مهر 1398 محل خاکسپاری بهشت زهرا تهران
51- فاطمه کاظمی فرزند یوسف تاریخ فوت 21 مهر 1398 محل خاکسپاری وادی السلام شهر نراق
52- علی قاسمی فرزند سبزعلی اهل وسقونقان جاسب(داماد مرحومه لیلا محمودی نراقی) تاریخ فوت 25 مهر 1398 محل خاکسپاری .
53- زهره نباتی فرزند شهید مُندعلی تاریخ فوت 28 مهر 1398 محل خاکسپاری وادی السلام شهر نراق
54- سید مصطفی میرکریمی فرزند سید علی تاریخ فوت 2 آبان 1398 محل خاکسپاری بهشت زهرا تهران
55- رضا عابدینی فرزند روح اله تاریخ فوت 2 آبان 1398 محل خاکسپاری وادی السلام شهر نراق
56- سید علی ان(باشی) فرزند سید ابراهیم(پدر شهید سید غلامرضا باشی) تاریخ فوت 5 آبان 1398 محل خاکسپاری وادی السلام شهر نراق
57- زهرا گل سوسن فرزند محمد تاریخ فوت 12 آبان 1398 محل خاکسپاری بهشت زهرا تهران
58- قاسم علی اکبری فرزند علی اکبر تاریخ فوت 2 آذر 1398 محل خاکسپاری وادی السلام شهر نراق
59- حسینعلی یوسفی فرزند عزیزاله تاریخ فوت 3 آذر 1398 محل خاکسپاری بهشت زهرا تهران
60- آسیه گونه فراهانی فرزند علی اصغر(همسر علی ابراهیمی و مادر شهید حسن ابراهیمی) تاریخ فوت 13 آذر 1398 محل خاکسپاری بهشت زهرا تهران
61- جواهر خاوه ای فرزند محمد(همسرعلی رمضانی) تاریخ فوت 20 آذر 1398 محل خاکسپاری امامزاده ابراهیم شهر قم
62- سیده زهرا هاشمی فرزند سید علی(مادر شهید غلامعباس کریمی) تاریخ 22 آذر 1398 محل خاکسپاری گار شهدای الیگودرز
63- بتول ماندنی فرزند حسین(مادر شهید مهدی قیومی) تاریخ فوت 23 آذر 1398 محل محل خاکسپاری بهشت زهرا تهران
64- عزت سلیمانی فرزند یوسف(مادر شهید لطف اله صادقی) تاریخ فوت 18 دی 1398 محل خاکسپاری بهشت زهرا تهران
65- مهدی علی اکبری فرزند احمد(داماد سید احمد آقامیر) تاریخ فوت 22 دی 1398 محل خاکسپاری بهشت زهرا تهران
66- مجتبی بحرینی فرزند عباس تاریخ فوت 22 دی 1398 محل خاکسپاری وادی السلام شهر نراق
67- عباس اشرفی فرزند علی تاریخ فوت 26 دی 1398 محل خاکسپاری بهشت زهرا تهران
68- فاطمه فَهامی فرزند محسن تاریخ فوت 30 دی 1398 محل خاکسپاری آرامستان شهر اراک
69- اقدس یوسفی فرزند شکراله تاریخ فوت 2 بهمن 1398 محل خاکسپاری وادی السلام شهر نراق
70- علی اصغر علی اکبری فرزند شکراله تاریخ فوت 5 بهمن 1398 محل خاکسپاری وادی السلام شهر نراق
71- سکینه باقری نراقی فرزند علی اکبر تاریخ فوت 7 بهمن 1398 محل خاکسپاری وادی السلام شهر نراق
72- عباس اکبری فرزند حبیب اله تاریخ فوت 10 بهمن 1398 محل خاکسپاری جنب بقعه شاه سلیمان شهر نراق
73- الهه(فاطمه) رضایی فرزند یوسف تاریخ فوت 18 بهمن 1398 محل خاکسپاری بهشت زهرا تهران
74- سید حسن حسینی فرزند سید جلال تاریخ فوت 20 بهمن 1398 محل خاکسپاری وادی السلام شهر نراق
75- مصطفی یوسفی فرزند صفر تاریخ فوت 24 بهمن 1398 محل خاکسپاری وادی السلام شهر نراق
76- صفرعلی صفری فرزند عباس تاریخ فوت 25 بهمن 1398 محل خاکسپاری وادی السلام شهر نراق
78- یوسف طالبی فرزند محمد تاریخ فوت 3 اسفند 1398 محل خاکسپاری بهشت زهراء(س) تهران
79- حسن دستوری فرزند صادق(ابواوجه منوچهر توکلی) تاریخ فوت 4 اسفند 1398 محل خاکسپاری بهشت زهراء(س) تهران
80- عزت اله رمضانی فرزند حبیب اله تاریخ دفن 7 اسفند 1398 محل خاکسپاری بهشت زهرا(س) تهران
81- گوهر صفری فرزند طهماسب قلی تاریخ فوت 9 اسفند 1398 محل خاک سپاری وادی السلام شهر نراق
82- محمد محمودی فرزند نصراله تاریخ فوت 24 اسفند 1398 محل خاک سپاری بهشت زهرا(س) تهران
83- خانم ناز رمضانی فرزند جعفرقلی تاریخ فوت 25 اسفند 1398 محل خاک سپاری وادی السلام شهر نراق
84- علی محمد رمضانی فرزند محمد تقی تاریخ فوت 28 اسفند 1398 محل خاک سپاری بهشت زهرا(س) تهران
ٱللَّهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
حضور مبارک بندگان آقای آقا علی خان ابوالحسنی نراقی دام عزه
مورخ 23/12/1315
محترما معروض می دارد این بنده ابوالقاسم یوسفی(فرزند . ) در 13 مهر 1315 سه مَن باغ و ده سَرجه آب لاستان(دشت لاستان نراق) که در 1312 ابوی بنده به بنده بخشیده بود و سَرکار آقا محمد آقا مجتهد(حجت الاسلام آقا محمد فاضلی فرزند ملا محمدرضا ابن ملا ابوالحسن ابن ملا محمد مهدی نراقی) به مُهر رسانیده بود و مرحوم آقای آقا حسین(حجت الاسلام آقا حسین فاضلی مجتهد فرزند ملا محمدرضا ابن ملا ابوالحسن ابن ملا محمد مهدی نراقی) هم مُهر کرده بودند .
آقا میرزا نصرالله یوسفی(فرزند . ) هم با عموهای بنده امضاء کرده بودند و بواسطه کمک خرج و مدد معاش باغ مزبور را با آب بنده در طهران در محضر به استاد محمد نجار عمرانی(استاد محمد نجار عمرانی یکی از نجارهای چیره دست نراق که مدتی هم در تهران اشتغال داشت) فروخته ام و چندی قبل ابوی بنده رفته درخت های باغ را بیرون آورده و ذغال کرده ؛ علاوه بر آن ؛ باغ مزبور را تحویل نماینده ایشان نداده .
در این صورت لازم شد این مطلب را به عرض سَرکار برسانم که اولا تحقیق کامل بفرمائید که چقدر ذغالش را فروخته که این پول ذغال یک و نیم مال ابوی بنده است و یکی مال استاد محمد هرچه سهم استاد محمد شود بدون رودربایستی بگیرید به آقا محمود فروغی(احتمالا فرزند ملاغلامرضا) نماینده استاد محمد بدهید و رسیدش را بگیرید .
و یکی دیگر باغ را با آب تحویل بگیرید آنهم بدهید هرگاه خواست ندهد فورا به امنیه(پاسگاه ژاندارمری) دلیجان راپورت(گزارش) داده بوسیله مامور از او بگیرید ؛ نظر به اینکه بنده فردا را می خواهم حرکت به سیستان(استان سیستان و بلوچستان) بکنم وقت نبود که خودم بیایم ؛ متمنی است این کار را زود انجام بدهید .
امید که اهمال(سهل انگاری) نخواهید کرد .
زیاده ایام عزت مستدام
امضاء ابوالقاسم یوسفی نراقی
سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود از بابت بازخوانی طرح شکایت خانوادگی در خصوص باغ و استمداد از علی خان ابوالحسنی کدخدا یا نایب الحکومه نراق 83 سال قبل سپاسگزار می باشد .
این دیوان شعر شامل غزلیات، مثنوی و دیگر قالب های شعری است که نزدیک به ۶٩٠٠ بیت است. بخش قابل تاملی از این دیوان مراثی اهل بیت علیهم السلام می باشد.
از زمان زندگی و نیز مقبره حسرت فعلا اطلاعی در دست نمی باشد ولی بیش از شصت سال زندگی کرده است . ظاهرا حسرت نراقی با ساغر قاینی و سعدی قاینی دو شاعر منطقه خراسان، هم دوره بوده اند از همین رو می توان حدس زد که حسرت در اواخر دوره صفویه می زیسته است.
مسلمانی ما
کُفر دارد گِله از دست مسلمانی ما
ای دریغ از تَعَب و رحمت نادانی ما
طلبِ گنج لقا با همه رنج وتَعَبش
عاقبت شد سبب حسرت ویرانی ما
جانفشانی که بُوَد شاکِلَه مَشرَب ما
شُکرِ ایزد که بُوَد حاصل دربانی ما
دل ما آب شد از آتش این غم که رقیب
مَحرمِ محفل اُنس است ز پنهانی ما
دَرِ غم بسته شود گر بگشاید لب خویش
خاصَّه آن دم که کُنَد خواهش قربانی ما
قسمت ما شده در روز ازل حیرانی
نیست ممکن که شود چاره حیرانی ما
ای طبیب از دل شوریده ما دست بدار
که بُوَد مَرهم ما دردِ پریشانی ما
لعل سیراب لب دوست به حق می داند
حکمت حسرت حال گهر افشانی ما
طلب بوسه شد از یار و گذشت از گُنَهم
(حسرتا)چون شده آگاه دانی ما
شد زآب غُصه در روز ازل تخمیرِ ما
آسمان دارد فغان از ناله شبگیرِ ما
مولانا "حسرت نراقی"
تنظیم وباز نشر: استاد مرتضی علی آقایی نراقی
به گزارش سایت سلحشوران شهر نراق ؛ ٢فروردین ١٣۶١ طی عملیات فاتحانه فتح المبین ٣۶ نفر از بهترین بندگان شجاع و مخلص خدا اعزامی از شهرستان محلات شهادت را انتخاب کردند. چهار نفر از این تعداد به اسامی سید غلامرضا باشی ، عبدالله محمودی ، ابوالفضل بیابانگرد و مهدی عباسی اهل شهر دلیران نراق بودند.
این چهار قطعه عکس محل شهادت آنها در جبهه روستاهای زَعَن و شِلِش شهرستان شوش استان خوزستان می باشد و معلوم نیست پیکر کدامیک از شهدای عظیم الشان است .
شاید در منظر هر نگاهی شهید خاندان یا دوست عزیزمان جلوه گر شود ؛ ولی هر چه هست ما نظاره گر تصویر لحظه آخرین نفس های به لقاءالله پیوستن شهداییم و آنان نیز به جهد و کوشش ما ناظر هستند تا مبادا به این خون های پاک خیانت شود .
ما شهدا را خوشحال می کنیم و پیوند می بندیم که رهرو سیره و مرام الی الله شهدا باقی می مانیم .
قبول اجاره شرعیه نمود کربلائی صادق وَلد عمو نصرالله استاد محمد سان نراقی(صادق فرزند نصراله ابن محمد سان نراقی) از مخدره(زن با حجاب) المسماه صبیه(دختر) مرحوم آقا غلامرضا استاد آقاخان نراقی زوجه جواد ولد آقا حبیب اله حاجی آحمزه تمامی یکدرب یورت(مکان – اتاق خانه) انبار شهره واقعه در تحت اطاق عبدالرحیم آقا موسی(عبدالرحیم فرزند موسی) که در خانه حاجی کاظم شهره قُرب(نزدیک) مدرسه نراق است ضمیمه مَمَر(گذر) و مدخل(جای درآمدن) و مُشاع(مشترک) . متعلقه عین موجره بقدرالحصه ابتدا از تحریر لغایت یکسال کامل شمسی به مال الاجاره مبلغ دو . اعتبار که وجه قبض رایج المعامله که ان شاءاله راس مواجره کارسازی نماید و صیغه مواجره کماورد فی الشریعه المطهره جاری شد .
تحریرا فی اول مهرماه جلالی آیت ئیل(سال سگ) ۱۳۲۸
سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی اجاره خانه هفتاد ساله سپاس گزار می باشد .
6 شوال 1334 (برابر 15 مرداد 1295)
هواله تعالی
به آستان حضرت مجد اجل الاعیان ولی النعم مطعم آقای آقا میرزا فضل اله(فضل اله نراقی فرزند محمد جواد) معاون التجار دام ظله العالی مشرف باد
قربانت گردم
بعد از هدیه تحیت و ثنای چاکرانه بدرگاه یکتا پاسبان عتبه مقدسه پروردگار بی نیاز روح العالم التراب اقدام احبائه الفدا معروض می دارد مبارک دستخط انور توسط قاصد مع رومچه ها شرف وصول از نراقی داشت به وَلد آقا سید جلال دادم فوری بفرستد و از مطالب مندرجه اطلاع حاصل گردید ؛ الخیر فی ماوقع .
در باب امر خیر آقازاده( ازدواج فرزند فضل اله نراقی) مُکرم به مقتضای وقت و صلاح دید اهالی بیت بر حسب وم از قرار تفصیل ذیل اشیاء به خانه جناب اشرف الحاج جناب حاج حبیب اله فرستادیم توسط استاد علی و رضا حمامی.
قند درسته 2 کَله.
نُقل نیم مَن.
حناء خرمشهر 4 کیسه .
صابون نیم مَن .
چای .
دسته لحاف یکزوج.
چادری گلدار و چادر نماز 6 زرع.
هندوانه محمد آباد(مزرعه محمدآباد نراق) یک بار 15 مَن.
انگشتر طلا از آقا بیگم یکعدد.
و قرار است ده پانزده نفر زن خودی ها ان شاءاله فردا بروند آنجا ما به جناب میرزا علی اکبر مذاکره کردیم فرموده پانزده نفر هم ما خودی ها را خبرمی کنیم . بفکر خوش وقتی . حاضر است و عرض سلام مخلصانه می رساند و به چاکر فرمودند خدمت آقای معاون التجار(فضل اله نراقی) در عریضه عرض کنید آن سیاهه(صورت ریز جنس های خریده شده) مخارج ولایتی و صورت خطاب پا بمُهر را هردو را مرحمت فرمائید ضمن اعلان قسط ۲ مالیات را دادند محرمانه ؛ الخیر فی ما وقع.
جناب آقا خاله جان در حواله مالیاتی در نراق که تشریف ندارید بهتر ، چون بعضی شاید در. حرفی بزنند تکلیف فامیل سرکاری امروز عقد اتحاد و همدلی آقا میرزاعلی اکبر است و جناب حاجی اسداله هم با آقا غلامحسین به محلات و رفته اند و در باب ضبط ثلث آقا محمد گفت امروز لاپورت(گزارش دادن) به حاجی عمو داده اند شاید ندانسته اید 2 روزه حرفی در می رود تکلیف چیست ؟
اگر ندادند به آقا علی خان( علی خان ابوالحسنی نایب الحکومه نراق) اظهار کنم یا نه ؟ امروز هم در نصرت آباد(مزرعه ای در نراق) میهمانی است اعیان(بزرگان) رفته اند یعنی شکراله خان(احتمالا شکراله خان صفایی فرزند حاج حبیب الله مشهور به رئیس التجار) وعده خواهی کرده است .
و چهار تومان و سی شاهی نزد آقا حبیب اله مرحوم آقا ابوالقاسم(حبیب اله فرزند ابوالقاسم) است دریافت فرمائید و توتون اعلا از توتون های خود سرکار هر یک بخواهید مرقوم فرمائید ارسال نمایم .
ان شاءاله زود تشریف بیاورید که محفل(محفل اعتقادی خاص) از ترتیبات نیفتد . خدمت تمام احباب(یاران) به تکبیرات ابلاغ ذاکرم امام .
حاجی کاظم نراقی
6 شوال 1334
سایت سلحشوران شهر نراق از جناب استاد حاج سید مجتبی غفاری فرزند سید محمود به جهت بازخوانی نامه حاج کاظم نراقی به فضل اله نراقی معاون التجار سپاس گزار می باشد .
من ز شهردار گرامی و انجمن شهر تقدیر فراوان دارم
ازتلاش همه کارکنان پاکبانان قدر وسپاس فراوان دارم
همه اقدام نمودند به سمپاشی این شهراز دل و جان
آفرین برهمگان باد و لطف خدا پشتیبان
آن سپاهی و بسیجی دلاور که چند سال علیه دشمن
جان به کف جنگ نمودند و آزاد نمودند میهن
همه امروز زدند دامن همت و خدمت بِهمشهری خویش
کنترل بهر کرونا و تقسیم مواد بهمشهری خویش
نوجونان غیور آماده خدمت درشهر
با کمال ادب و مهر ببردند بسته داخل شهر
می نمایم تشکر زنیروی انتظامی با تلاشی پی گیر
اجرتان باد به درگاه خدا ای نیروی با تدبیر
شهرما پرشده از مردم خوب و خیّر و با تقوا
همگان یار و مددکار و نراقی شده اند درهمه جا
جعفری از وصف کَرَم مردم خیّر قلم قاصرو الکن زبانم باشد
از خداوند یگانه عمر باعزت و دائم دعایم باشد
علی اکبر جعفری اهل شهر نراق دبیر بازنشسته آموزش و پرورش شهرستان دلیجان
مقطع خانه نشینی مردمی به جهت شیوع ویروس کرونا اسفند 1398
درباره این سایت